English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
plot U نشانه میان چهارراه
plots U نشانه میان چهارراه
plotted U نشانه میان چهارراه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pointer U نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
pointers U نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
medoterranean U واقع در میان چند زمین میان زمینی
no drop image [تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
street crossing U چهارراه
cross way=cross road U چهارراه
cross road U چهارراه
intersection U چهارراه
junctions U چهارراه
junction U چهارراه
road junction U چهارراه
intersections U چهارراه
trumpet interchange U چهارراه شیپوری
net lock U قفل چهارراه
roundabout U چهارراه فلکهای
staggered junction U چهارراه سر نیزهای چهارراه نیزهای
trumpet junction U چهارراه شیپوری
roundabouts U چهارراه فلکهای
plots U سنگ وسط چهارراه
plot U سنگ وسط چهارراه
net lock U سیم بند چهارراه
plotted U سنگ وسط چهارراه
half cloverload junction U چهارراه نیمه شبدری
Go to the second crossroad. به دومین چهارراه بروید.
scissor junction U چهارراه کج همبر اریب
junctions U محل الحاق چهارراه
junction U محل الحاق چهارراه
Go to the first crossroad. به اولین چهارراه بروید.
multilevel junction U چهارراه چند طبقه
ToolTips U برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
symbolic U آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
symbolically U آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
junction U پیوندگاه [جای انشعاب چهارراه ]
cross road U محل تقاطع دو جاده چهارراه
intervenient U در میان اینده واقع در میان
futtock U میان چوب میان تیر
flyover junction U تقاطع دو راه ناهمکف چهارراه دو تراز
cross roads U تقاطع با زاویه قایم چهارراه راست
peach design U نقش هلو [این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
electro optics U وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
preset vector U دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
psychophysics U علم روابط میان روان وتن علم روابط میان روان شناسی وفیزیک
signalled U نشانه
signaled U نشانه
signal U نشانه
sacrament U نشانه
symptomless U بی نشانه
indicative U نشانه
portents U نشانه
portent U نشانه
sacraments U نشانه
cue U نشانه
symptom U نشانه
cursor U نشانه گر
traced U نشانه
trace U نشانه
omens U نشانه
omen U نشانه
mark U نشانه
marks U نشانه
presaging U نشانه
presages U نشانه
presaged U نشانه
presage U نشانه
icon U نشانه
icons U نشانه
traces U نشانه
symptoms U نشانه
cursors U نشانه گر
indications U نشانه ها
emblem U نشانه
emblems U نشانه
emblematic U نشانه
one address U با یک نشانه
attributing U نشانه
attributes U نشانه
attribute U نشانه
symbol U نشانه
ikons U نشانه
markers U نشانه
tokens U نشانه
token U نشانه
cues U نشانه
bench mark U نشانه
reminiscence U نشانه
marker U نشانه
reminiscences U نشانه
go ahead U نشانه ترقی
proofs U نشانه مدرک
pivot point U نقطه نشانه
proof U نشانه مدرک
merit badge U نشانه هنر
prodrome U پیش نشانه
targets U تیر نشانه
targeting U تیر نشانه
allegory U نشانه علامت
sem U نشانه شناسی
targeted U تیر نشانه
cairn U سنگ نشانه
line of sight U خط نشانه روی
target U تیر نشانه
symptomatic U نشانه بیماری
cue learning U نشانه اموزی
proof of laziness U نشانه تنبلی
aiming U نشانه روی
veto U نشانه مخالفت
aim U نشانه گرفتن .
aimed U نشانه گرفتن .
aims U نشانه گرفتن .
sighting U نشانه رفتن
indicium U نشانه ویژه
cairns U سنگ نشانه
sightings U نشانه رفتن
indicator U علامت خط نشانه
level U نشانه گرفتن
leveled U نشانه گرفتن
minimal cue U نشانه کمینه
vetoed U نشانه مخالفت
vetoes U نشانه مخالفت
vetoing U نشانه مخالفت
cockshot U نشانه روی
asterisk U 1-نشانه گرافیکی
asterisks U 1-نشانه گرافیکی
levels U نشانه گرفتن
marksman U نشانه گیر
marksmen U نشانه گیر
allegories U نشانه علامت
levelled U نشانه گرفتن
traffic signal U نشانه روشن
direction peg U میخ نشانه
dan buoy U بویه نشانه
marker U علامت نشانه
token passing U گذراندن نشانه
frequency mark U نشانه فرکانس
typology U نشانه شناسی
cockshy U نشانه روی
signal U علامت نشانه
markers U علامت نشانه
signaled U علامت نشانه
discriminandum U نشانه افتراق
signalled U علامت نشانه
indication U اشعار نشانه
code U نشانه قراردادی
symptomatology U نشانه شناسی
badge reader U نشانه خوان
emblematical U حاوی نشانه
train U نشانه رفتن
trains U نشانه رفتن
trained U نشانه رفتن
targetting U تیر نشانه
targetted U تیر نشانه
bench mark U نشانه مبنا
bode U نشانه بودن
middling U میان
mongst U میان
staggers U یک در میان
thru U از میان
diameter U میان بر
intershoot U در میان
centered U میان
middles U میان
middle U میان
center U میان
middle part U میان
in our midst U در میان ما
in the midden of U در میان
amid U در میان
centred U میان
centre U میان
centers U میان
amongst U در میان
midrib U رگ میان
diameters U میان بر
staggering U یک در میان
mean line U خط میان
between U میان
crosscut U میان بر
waistline U میان
per U از میان
through U از میان
waistlines U میان
among U میان
shortcut U میان بر
mean water U میان اب
mesocarp U میان بر
waists U میان
into U در میان
waist U میان
omphalos U میان
half back U میان
cross country U میان بر
overthwart U از میان
stagger U یک در میان
it is an indication of lazines U نشانه تنبلی است
it bobes evil U نشانه بدی است
sights U الت نشانه روی
sights U دوربین نشانه روی
mark U علامت نشانه هدف
mark U نشانه کردن حریف
point U نشانه روی کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com