English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
traffic signal U نشانه روشن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
flash U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashes U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
touch U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touches U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
Other Matches
pointer U نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
pointers U نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
illumination by diffusion U روشن کردن منطقه از طریق انعکاس نور غیر مستقیم یاسایه روشن
no drop image [تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
ToolTips U برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
symbolically U آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
symbolic U آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
daylit U روز روشن روشن کردن
illuminati U روشن ضمیران روشن فکران
daylight U روز روشن روشن کردن
half tone screen U صفحه سایه روشن زدن درعکاسی پرده سایه روشن
vignetting U سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
peach design U نقش هلو [این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
illuminate U چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
illuminates U چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
illuminating U چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
electro optics U وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
preset vector U دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
explains U روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explaining U روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explain U روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explained U روشن کردن باتوضیح روشن کردن
icon U نشانه
icons U نشانه
ikons U نشانه
tokens U نشانه
marks U نشانه
emblems U نشانه
emblem U نشانه
symbol U نشانه
indications U نشانه ها
indicative U نشانه
token U نشانه
cursors U نشانه گر
cursor U نشانه گر
signal U نشانه
mark U نشانه
one address U با یک نشانه
sacraments U نشانه
signaled U نشانه
traces U نشانه
traced U نشانه
trace U نشانه
omens U نشانه
omen U نشانه
attribute U نشانه
marker U نشانه
attributes U نشانه
attributing U نشانه
markers U نشانه
signalled U نشانه
emblematic U نشانه
symptom U نشانه
portent U نشانه
presage U نشانه
presages U نشانه
presaging U نشانه
bench mark U نشانه
portents U نشانه
cues U نشانه
cue U نشانه
sacrament U نشانه
symptoms U نشانه
reminiscences U نشانه
reminiscence U نشانه
symptomless U بی نشانه
presaged U نشانه
indication U اشعار نشانه
aiming U نشانه روی
vetoes U نشانه مخالفت
pivot point U نقطه نشانه
vetoing U نشانه مخالفت
signal U علامت نشانه
sem U نشانه شناسی
line of sight U خط نشانه روی
veto U نشانه مخالفت
signaled U علامت نشانه
signalled U علامت نشانه
proof of laziness U نشانه تنبلی
code U نشانه قراردادی
symptomatology U نشانه شناسی
vetoed U نشانه مخالفت
marksman U نشانه گیر
leveled U نشانه گرفتن
bench mark U نشانه مبنا
cockshot U نشانه روی
cockshy U نشانه روی
cue learning U نشانه اموزی
dan buoy U بویه نشانه
direction peg U میخ نشانه
discriminandum U نشانه افتراق
emblematical U حاوی نشانه
badge reader U نشانه خوان
asterisks U 1-نشانه گرافیکی
level U نشانه گرفتن
levels U نشانه گرفتن
sightings U نشانه رفتن
sighting U نشانه رفتن
symptomatic U نشانه بیماری
proof U نشانه مدرک
proofs U نشانه مدرک
asterisk U 1-نشانه گرافیکی
bode U نشانه بودن
frequency mark U نشانه فرکانس
go ahead U نشانه ترقی
merit badge U نشانه هنر
minimal cue U نشانه کمینه
cairns U سنگ نشانه
cairn U سنگ نشانه
prodrome U پیش نشانه
aims U نشانه گرفتن .
aimed U نشانه گرفتن .
aim U نشانه گرفتن .
indicator U علامت خط نشانه
allegories U نشانه علامت
targetting U تیر نشانه
targetted U تیر نشانه
targets U تیر نشانه
targeting U تیر نشانه
targeted U تیر نشانه
target U تیر نشانه
indicium U نشانه ویژه
allegory U نشانه علامت
marksmen U نشانه گیر
trained U نشانه رفتن
typology U نشانه شناسی
markers U علامت نشانه
token passing U گذراندن نشانه
trains U نشانه رفتن
marker U علامت نشانه
levelled U نشانه گرفتن
train U نشانه رفتن
distinct <adj.> U روشن
lighted U روشن
shriller U روشن
lightest U روشن
moonlit U روشن
shrillest U روشن
legible U روشن
cloudless U روشن
elucidate U روشن
light U روشن
elucidates U روشن
sets U روشن
set U روشن
vivid U روشن
perspicuous U روشن
setting up U روشن
elucidating U روشن
elucidated U روشن
shrill U روشن
sunnier U روشن
unequivocally U روشن
transparently U روشن
lucid U روشن
eyebright U روشن
in a good light U روشن
clear cut U روشن
clears U روشن
clearest U روشن
clear U روشن
furbisher U روشن گر
fogless U روشن
unequivocal U روشن
transparent U روشن
eidetic U روشن
sunniest U روشن
sunny U روشن
alights U روشن
alighting U روشن
alighted U روشن
alight U روشن
nitid U روشن
on/off U روشن
diaphanous U روشن
luculent U روشن
clear-cut U روشن
litten U روشن
clearer U روشن
explicit <adj.> U روشن
sharp cut U روشن
brighter U روشن
expressed U روشن
bright U روشن
definite U روشن
express U روشن
expresses U روشن
expressing U روشن
clean cut U روشن
clean-cut U روشن
cleaners U روشن
explicit U روشن
on U روشن
perspicuous <adj.> U روشن
notable <adj.> U روشن
brightest U روشن
carrying U نشانه وقوع وام
marks U نشانه کردن حریف
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com