English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
inequality operator U نشانه بیان عدم شادی دو متغیر یا دو مقدار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pointers U نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
pointer U نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
attributing U متغیر بیان کننده شکل
attributes U متغیر بیان کننده شکل
attribute U متغیر بیان کننده شکل
analogue U مقدار یا متغیر در حالت آنالوگ
peak U بیشترین مقدار متغیر یا سیگنال
peaking U بیشترین مقدار متغیر یا سیگنال
analogues U مقدار یا متغیر در حالت آنالوگ
peaks U بیشترین مقدار متغیر یا سیگنال
expression U تعریف یک مقدار یا متغیر در برنامه
expressions U تعریف یک مقدار یا متغیر در برنامه
analog U مقدار یا یک متغیر در حالت آنالوگ
k U نشانه بیان یک هزار
assignment U معادل قرار دادن یک متغیر با یک مقدار یا رشته یا حرف
assignments U معادل قرار دادن یک متغیر با یک مقدار یا رشته یا حرف
definitions U یات . 2-مقدار یا فرمولی که به یک متغیر یا برچسب نسبت داده شود
definition U یات . 2-مقدار یا فرمولی که به یک متغیر یا برچسب نسبت داده شود
parameter U اطلاعی که حدود یا عملیات چیزی مثل متغیر یا تابع یا برنامه را بیان کند
parameters U اطلاعی که حدود یا عملیات چیزی مثل متغیر یا تابع یا برنامه را بیان کند
dollar sign U که رد برخی زبانها برای بیان یک متغیر به عنوان نوع رشته به کار می رود
operator U حرف یا نشانه یا کلمهای که یک تابع یا عملیات را بیان کند
operators U حرف یا نشانه یا کلمهای که یک تابع یا عملیات را بیان کند
assignment U دستور ابتدایی برنامه نویسی که یک متغیر را معادل با یک مقدار یا رشته یا حرف قرار میدهد
assignments U دستور ابتدایی برنامه نویسی که یک متغیر را معادل با یک مقدار یا رشته یا حرف قرار میدهد
punctuation mark U نشانه چاپ که قابل بیان نیست وی در درک متن کمک میکند
punctuation marks U نشانه چاپ که قابل بیان نیست وی در درک متن کمک میکند
significant U یاتی درباره یک موضوع بیان میکند , با انتساب مقدار به هر یک
significantly U یاتی درباره یک موضوع بیان میکند , با انتساب مقدار به هر یک
faceted code U یات یک موضوع را بیان میکند با انتساب دادن به هر یک یک مقدار
inclusive or U اپراتور بولی که مقدار جدول صحت را بیان میکند
floating U نشانه یا برچسبی که یک دستور یا کلمه مشخص را بیان میکند بدون توجه به محل آن
decibels U واحدی که نسبت بین دو مقدار الکتریسیته یاصوت را بیان میکند
decibel U واحدی که نسبت بین دو مقدار الکتریسیته یاصوت را بیان میکند
worded U نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
marker U نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
word U نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
markers U نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
Boolean connective U حروف و نشانه ها در یک عمل Boolen که عملی که باید روی عملوندها انجام شود بیان میکند
styli U وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود
styluses U وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود
stylus U وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود
defining U 1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
defined U 1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
defines U 1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
define U 1-ثبت دادن یک مقدار به متغیر. 2-نسبت دادن خصوصیات پردازنده یا داده به چیزی
trap U وسیله , نرم افزار یا سخت افزار که چیزی مثل متغیر, خطا یا مقدار دریافت میکند
establish U 1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
establishes U 1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
establishing U 1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
digits U نشانه یا حرفی که بیان کننده عدد صحیحی است که کوچکتر از پایه عدد استفاده شده است
digit U نشانه یا حرفی که بیان کننده عدد صحیحی است که کوچکتر از پایه عدد استفاده شده است
columns U در نرم افزار پردازش کلمه میله وضعیت که در پایین صفحه است که بیان کننده موقعیت نشانه گر نسبت به ستون ها در صفحه است
column U در نرم افزار پردازش کلمه میله وضعیت که در پایین صفحه است که بیان کننده موقعیت نشانه گر نسبت به ستون ها در صفحه است
declaring U معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declares U معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declare U معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
no drop image [تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
to speak [things indicating something] U بیان کردن [رفتاری یا چیزهایی که منظوری را بیان کنند]
warns U بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
warned U بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
warn U بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
sets U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
setting up U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
set U 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
incremental computer U دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
tabled U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
table U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tables U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabling U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
ToolTips U برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
symbolic U آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
symbolically U آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
defaults U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
paasche price index U یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
peach design U نقش هلو [این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
gala U شادی
gaiety U شادی
pleasance U شادی
jubilation U شادی
glee U شادی
joyless U بی شادی
joyance U شادی
rejoicings U شادی
revelery U شادی
curvet U شادی
capered U شادی
caper U شادی
airiness U شادی
rejoicing U شادی
capers U شادی
galas U شادی
joy U شادی
joys U شادی
exultation U شادی
variable recoil U سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
joie de vivre U زیست شادی
plaudit U هلهله شادی
banzai U هلهله شادی
joys U شادی کردن
high jinks U سروصدا و شادی
joy U شادی کردن
exultance U وجد و شادی
f.mirth U شادی جشن
revels U شادی کردن
acclamation U تحسین و شادی
happiness U شادی خوشنودی
fool's paradise U شادی احمقانه
revelling U شادی کردن
reveling U شادی کردن
mirthfulness U شادی ونشاط
cock-a-hoop U شادی کنان
revel U شادی کردن
revelled U شادی کردن
effervescence U طراوت و شادی
jubilees U روز شادی
joyously U از روی شادی
reveled U شادی کردن
jubilate U فریاد شادی
breezy U شادی بخش
jubilee U روز شادی
merriment U ابراز شادی
mirth U نشاط شادی
dosages U مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosage U مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
ovation U شادی وسرور عمومی
they returned in triumph U شادی کنان برگشتند
exulting U شادی کردن وجدکردن
exulted U شادی کردن وجدکردن
carnival U کاروان شادی جشن
tragicomedies U دارای حزن و شادی
elation U ترفیع سرفرازی شادی
To be in raptures . To be overjoyed . U غرق در شادی بودن
gleefully U از روی شادی و خوشحالی
tragicomedy U دارای حزن و شادی
exult U شادی کردن وجدکردن
exults U شادی کردن وجدکردن
carnivals U کاروان شادی جشن
ovations U شادی وسرور عمومی
with rejoicings and embraces U با شادی و فریاد هورا
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
whoopla U عیاشی و شادی پر سرو صدا
He was transported with joy. U از شادی درپوست نمی گنجید
to overcrow one's rival U از پیروزی بر حریف شادی کردن
to be pleased for somebody U در شادی کسی سهیم شدن
capers U از روی شادی جست وخیزکردن
caper U از روی شادی جست وخیزکردن
to be psyched for somebody [American E] U در شادی کسی سهیم شدن
capered U از روی شادی جست وخیزکردن
to be glad for somebody's sake U در شادی کسی سهیم شدن
gee whiz <idiom> U بافریاد شادی خود رانشان دادن
fly in the ointment <idiom> U یک چیز کوچک که شادی را بههم بزند
She was transported with joy . U شادی تمام وجودش را فرا گرفت
jobilate U شادی کردن از خوشی فریاد زدن
bandwidth U در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
retention money U مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
kirmess U جشن وعیدسالیانهای که ........وفریادهای شادی برپامی کنند
electro optics U وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
preset vector U دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
Tune in next week for another episode of 'Happy Hour'. U هفته آینده کانال [تلویزیون] را برای قسمت دیگری از {ساعت شادی} تنظیم کنید.
mardi gras U سه روز قبل از چهارشنبه توبه کاتولیک ها که دراستان لویزیانا کاروان شادی حرکت میکند
rhetoric U علم معانی بیان معانی بیان
conversional U متغیر
variate U متغیر
variative U متغیر
varier U متغیر
vicissitudinous U متغیر
floating U متغیر
variables U متغیر
fluids U متغیر
unsteadily U متغیر
fitful U متغیر
unsteady U متغیر
protean U متغیر
variant U متغیر
technical U متغیر
uneven U متغیر
indignant U متغیر
variable U متغیر
average variable cost U متغیر
transitive U متغیر
fluid U متغیر
Sophrosyne U وضعیت سالم ذهن توصیف شده با خویشتنداری اعتدال و آگاهی عمیق از نفس حقیقی که به شادی واقعی منجر میشود
uncertain U مردد متغیر
flukey U متغیر غیرثابت
global variable U متغیر سراسری
variable name U نام متغیر
marker variable U متغیر ممیز
variable load U بار متغیر
causal variable U متغیر سببی
dummy variable U متغیر تصنعی
uncertainly U مردد متغیر
variable time U زمان متغیر
fluctuating rate U نرخ متغیر
chatoyancy U درخشندگی متغیر
variable stars U ستارگان متغیر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com