Perdic | نسبی نگری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (9 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	relativism U	نسبی نگری

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	cultural relativism U	نسبی نگری فرهنگی
Other Matches

	labor theory of value U	براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
	relative plot U	موقعیت نسبی ناوها یاهواپیماها به هم ثبت نسبی موقعیت ناوها
	retrospection U	پس نگری
	holism U	کل نگری
	retrospect U	پس نگری
	retrospective view [on] U	پس نگری [به]
	hereditarianism U	ارثی نگری
	geneticism U	ارثی نگری
	finalism U	غایت نگری
	extraception U	واقع نگری
	self observation U	خویشتن نگری
	personalism U	شخص نگری
	parallelism U	توازی نگری
	elementarism U	عنصری نگری
	vitalism U	حیاتی نگری
	biologism U	زیستی نگری
	atomism U	ذره نگری
	forecasting U	پیش نگری
	purposivism U	غایت نگری
	intraception U	عاطفی نگری
	probabilism U	احتمالی نگری
	pansexualism U	جنسی نگری
	panpsychism U	روحی نگری
	organicism U	عضوی نگری
	operationalism U	عملیاتی نگری
	objectivism U	عینی نگری
	nervism U	عصب نگری
	phenomenalism U	پدیدار نگری
	necropsy U	مرده نگری
	nativism U	فطری نگری
	psychologism U	روانشناختی نگری
	physicalism U	فیزیکی نگری
	physiologism U	فیزیولوژی نگری
	preformism U	ذاتی نگری
	foresight U	پیش نگری
	expectations U	پیش نگری
	dualism U	دوگانه نگری
	prospected U	اینده نگری
	prospecting U	اینده نگری
	prospects U	اینده نگری
	introspection U	درون نگری
	empiricism U	تجربی نگری
	sensationalism U	حسی نگری
	absolutism U	مطلق نگری
	centralism U	مرکزی نگری
	prospect U	اینده نگری
	expectation U	پیش نگری
	Elementarism U	عنصر نگری
	cultural parallelism U	توازی نگری فرهنگی
	cultural absolutism U	مطلق نگری فرهنگی
	introspectionist U	خویشتن نگری است
	perfect foresight U	اینده نگری کامل
	mechanistic theory U	نظریه ماشینی نگری
	moral realism U	واقع نگری اخلاقی
	biologism U	زیست شناختی نگری
	providence U	صرفه جویی اینده نگری
	psychoneural parallelism U	توازی نگری روانی- عصبی
	Peeping Toms U	نام خیاطی که به خاطر هیز نگری کور شد
	Peeping Tom U	نام خیاطی که به خاطر هیز نگری کور شد
	prospect [of something] U	آینده نگری [چشم انداز] [پیش بینی] چیزی
	respective U	نسبی
	relative U	نسبی
	relative code U	کد نسبی
	proportional limit U	حد نسبی
	comparative U	نسبی
	relative humidity U	نم نسبی
	comparatives U	نسبی
	proportional U	نسبی
	consanguineous U	نسبی
	self relative U	نسبی
	relative address U	نشانی نسبی
	relative importance U	اهمیت نسبی
	relative precision U	دقت نسبی
	relative maximum U	حداکثر نسبی
	relative minimum U	می نیمم نسبی
	relative prices U	قیمتهای نسبی
	relative jurisdiction U	صلاحیت نسبی
	relative movement U	حرکت نسبی
	relative solubility U	انحلالپذیری نسبی
	relative motion U	حرکت نسبی
	relative address	آدرس نسبی
	relative minimum U	حداقل نسبی
	relative income U	درامد نسبی
	relationship by bood U	قرابت نسبی
	relative maximum U	ماکزیمم نسبی
	relative permitivity U	گذردهی نسبی
	relative majority U	اکثریت نسبی
	relative permeability U	نفوذپذیری نسبی
	relative density U	چگالی نسبی
	relative error U	خطای نسبی
	relative location U	ترتیب نسبی
	relative compaction U	تراکم نسبی
	relative nullity U	بطلان نسبی
	relative frequency U	بسامد نسبی
	relative humidity U	رطوبت نسبی
	relative bearing U	گرای نسبی
	relative bearing U	جهت نسبی
	relative harmonic content U	مانده نسبی
	relative dispersion U	پراکندگی نسبی
	relative density U	دانسیته نسبی
	relationship by blood U	خویشاوندی نسبی
	relationship by blood U	قرابت نسبی
	whole blood U	قرابت نسبی
	comparative advantage U	برتری نسبی
	comparative advantage U	مزیت نسبی
	comparative costs U	هزینههای نسبی
	comparative cover U	پوشش نسبی
	sib U	منسوب نسبی
	consanguinity U	قرابت نسبی
	blood relationship U	قرابت نسبی
	blood relationship U	خویشاوندی نسبی
	relative U	خودی نسبی
	relativity U	فرضیه نسبی
	genealogical U	نسبی شجرهای
	proportional representation U	انتخابات نسبی
	ipsative scale U	مقیاس نسبی
	specific gravities U	چگالی نسبی
	specific gravity U	چگالی نسبی
	sanguinity U	قرابت نسبی
	distortion factor U	مانده نسبی
	proportional tax U	مالیات نسبی
	relative value U	مقدار نسبی
	self relative address U	نشانی نسبی
	persons related to another by descent U	اقارب نسبی
	persons related to another by parentage U	اقارب نسبی
	relative term U	لفظ نسبی
	relative solvation U	حلالپوشی نسبی
	proportional liability partnership U	شرکت نسبی
	relative velocity U	سرعت نسبی
	relative viscosity U	گرانروی نسبی
	relative wind U	باد نسبی
	emissivity U	تابش نسبی
	stranger in blood U	غیر نسبی
	fractional error U	خطای نسبی
	relativeness U	نسبی بودن
	ipsative score U	نمره نسبی
	relative refractory period U	دوره بی پاسخی نسبی
	sound level U	شدت نسبی صوت
	relative supersaturation U	ابر سیری نسبی
	relativity of knowledge U	نسبی بودن دانش
	true air speed U	سرعت نسبی هواپیما
	a matter of relative importance U	موضوعی با اهمیت نسبی
	relativize U	بصورت نسبی در اوردن
	relative value of pieces U	ارزش نسبی سوارها
	relative addressing U	نشان دهی نسبی
	employment rate U	میزان نسبی اشتغال
	strains U	افزایش طول نسبی
	strains U	تغییر شکل نسبی
	of relative importance U	دارای اهمیت نسبی
	strain U	افزایش طول نسبی
	strain U	تغییر شکل نسبی
	purchasing power parity U	نرخ نسبی مبادله
	relative addressing U	نشانی دهی نسبی
	relative dielectric constant U	ثابت دی الکتریک نسبی
	relative bearing U	سمت نسبی ناو
	relative coding U	برنامه نویس نسبی
	relative coding U	برنامه نویسی نسبی
	relative coordinate system U	دستگاه مختصات نسبی
	relative income hypothesis U	فرضیه درامد نسبی
	relative deformation U	تغییر شکل نسبی
	bel U	واحد شدت نسبی توان
	comparative ve U	اشتباه نسبی سرعت ابتدایی
	simple strain U	تغییر طول نسبی ساده
	bulk strain U	تغییر شکل نسبی حجمی
	recessions U	کسادی یا ورشکستگی نسبی و ملایم
	coefficient of relative efficiency organ U	ضریب نسبی کارایی سازمان
	california bearing ratio U	توان باربری نسبی کالیفرنیا
	differential susceptibility and permeabi U	مغناطیس پذیری و نفوذپذیری نسبی
	recession U	کسادی یا ورشکستگی نسبی و ملایم
	elastic strain U	تغییر شکل نسبی ارتجاعی
	strain at failure U	افزایش طول نسبی درگسیختگی
	relativity U	فلسفه نسبیه نسبی بودن
	increase of strain U	افزایش تغییر طول نسبی
	linear strain U	تغییر شکل نسبی خطی
	lateral strain U	تغییر شکل نسبی جانبی
	cold straining U	تغییر بعد نسبی در حالت سرد
	stress strain diagram U	نمودار تنش و تغییر بعد نسبی
	stress strain curve U	منحنی تنش به افزایش طول نسبی
	strain energy U	انژی حاصل از تغییر شکل نسبی
	elasticity of factor substitution U	وقتی که قیمت نسبی عوامل تغییرمیکند .
	difference chart U	جدول تعیین سمت و برد نسبی
	adjustable proportional module U	نیمه مدول نسبی با سقف تنظیم شونده
	superaerodynamics U	ایرودینامیک مربوط به سرعتهای نسبی زیاد ودانسیته کم
	strain hardening U	سخت شدن فلز دراثر تغییرشکل نسبی
	limiting speed U	بیشترین سرعت نسبی فاهری هواپیمایی با شکل معین
	rotor incidence U	زاویه بین سطوح عمود برمحور دوران و باد نسبی
	grade U	الگوی لباس ارزش نسبی سنگ معدنی درجه موادمعدنی
	grades U	الگوی لباس ارزش نسبی سنگ معدنی درجه موادمعدنی
	critical angle of attack U	زاویه بین محور طولی هواپیما و جهت جریان نسبی هوا
	rammed U	افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
	tristimulus values U	مقادیر نسبی یه رنگ اصلی که برای ایجاد رنگهای دیگر باهم ترکیب می شوند
	ram U	افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
	relative income hypothesis U	براساس این نظریه که توسط جیمزدوزنبری بیان شده مصرف تابع درامد نسبی
	rams U	افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
	sailwing U	هواپیمایی که بالهای ان تنهادرصورت وجود باد نسبی شکل و برش نمای یک ایرفویل را به خود میگیرند
	pitch control U	کنترل دوران هواپیما حول محور عرضی در هواپیماهای عمود پروازو در سرعت نسبی کم یا صفر
	vertical take off and landing U	هواپیمایی که بدون داشتن سرعت نسبی قادر به برخاستن از سطح زمین معلق ماندن در هوا و فرودمجدد باشد
	income effect U	اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
	conservation [darn] U	مرمت و رفوگری فرش که بیشتر بصورت عمل مکانیکی بوده و جهت جلوگیری از پیشرفت خرابیو اصلاح نسبی خسارت وارد شده صورت می گیرد
	pitot static system U	سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است