Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
price ratio
U
نسبت قیمت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
advalorem
U
به نسبت قیمت
arc elasticity of demand
U
= Eنسبت فوق نسبت مقدار تقاضابه قیمت کالاست
cross elasticity of demand
U
درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
currency depreciation race
U
تخفیف قیمت پول رایج کشور نسبت به پول سایرممالک که باعث افزایش صادرات میشود
demand elasticity
U
درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
demonetization
U
تنزل ارزش پول نسبت به قیمت قانونی خود
mark up price inflation
U
تورم ناشی از افزایش قیمت نسبت به هزینه
knot ratio
U
نسبت تعداد گره
[این کسر جهت مقایسه تراکم گره در طول و عرض بافت بکار رفته و عاملی جهت تعیین قیمت فرش می باشد.]
Other Matches
kinked demand curve
U
و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
reserve price
U
قیمت پنهانی
[در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
current standard cost
U
مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
cost plus pricing
U
تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
leverage
U
نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
lift fan
U
توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
ohm's law
U
جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
unbundled software
U
نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
liftjet
U
توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
underprice
U
قیمت پایین تراز قیمت بازار
attributable
U
قابل نسبت دادن نسبت دادنی
prorata
U
برحسب نسبت معین بهمان نسبت
value added
U
قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering
U
سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
list price
U
فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
paasche price index
U
یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
normal price
U
قیمت عادی قیمت معمولی
last price
U
اخرین قیمت حداقل قیمت
shadow price
U
شبه قیمت قیمت ضمنی
nationallism
U
مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
quantum valebat
U
در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
spiral of wages and prices
U
حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
tacit collusion
U
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
marginal cost pricing
U
قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
trover
U
دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
pigou effect
U
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
cost,insurance,freight and exchange(cif&
U
قیمت
values
U
قیمت
valueless
U
بی قیمت
valuing
U
قیمت
value
U
قیمت
bourse
U
قیمت
equivalent
U
هم قیمت
equivalents
U
هم قیمت
price limit
U
حد قیمت
all in price
U
قیمت کل
price line
U
خط قیمت
cif
U
قیمت
wage price guideline
U
قیمت
wage price spiral
U
قیمت
above rubies
U
بی قیمت
nominal
U
کم قیمت
PR
U
قیمت
At the price of. At the cost of .
U
به قیمت
set (one) back
<idiom>
U
قیمت
priceless
U
بی قیمت
cost
U
قیمت
prices
U
قیمت
invalued
U
بی قیمت
worth
U
قیمت
quotation
U
قیمت
quotations
U
قیمت
price
U
قیمت
high priced
U
پر قیمت
treasure
U
ذی قیمت
rate
U
نسبت
format
U
نسبت
bearing
U
نسبت
in respect of
U
نسبت به
rapport
U
نسبت
in the ratio of
U
به نسبت
towards
U
نسبت به
formats
U
نسبت
quotients
U
نسبت
uncross
U
نسبت
rates
U
نسبت
ratio
U
نسبت
quotient
U
نسبت
in respect of
U
به نسبت
in regard to
U
نسبت به
in regard of
U
نسبت به
as compared to
U
نسبت به
t ratio
U
نسبت تی
in proprotion to
U
نسبت به
apropos of
U
نسبت به
in connexion with
U
نسبت به
the rat of to
U
نسبت دو به سه
respect
U
نسبت
in relation to
U
نسبت به
proportions
U
نسبت
proportion
U
نسبت
respects
U
نسبت
kinship
U
نسبت
In the ration lf one to ten .
U
به نسبت یک به ده
In what proportion ?
U
به چه نسبت ؟
to
U
تا نسبت به
relational
U
نسبت
with respect to
U
نسبت به
cognation
U
نسبت
relation
U
نسبت
ratios
U
نسبت
proportional
U
به نسبت
than
U
نسبت به
price stability
U
تثبیت قیمت
accounting price
U
قیمت محاسبه
accounting price
U
قیمت حسابداری
absolute price
U
قیمت مطلق
price stability
U
ثبات قیمت
price stabilization
U
تثبیت قیمت
appraisal
U
تعیین قیمت
repurchase price
U
قیمت بازخرید
price support
U
حمایت قیمت
price support
U
تایید قیمت
fair price
U
قیمت مناسب
price stabilization
U
ثبات قیمت
actual price
U
قیمت واقعی
high dollar value
U
سنگین قیمت
price list
U
لیست قیمت
fair price
U
قیمت منصفانه
price reduction
U
کاهش قیمت
fair price
U
قیمت عادلانه
pricing
U
قیمت گذاری
regular price
U
قیمت عادی
advalorem
U
از روی قیمت
pricer
U
قیمت گذار
price responsiveness
U
کشش قیمت
costing
U
قیمت گذاری
freightage
U
قیمت حمل
price list
U
فهرست قیمت
price system
U
نظام قیمت
proper price
U
قیمت عادله
final price
U
قیمت نهائی
final price
U
اخرین قیمت
historical cost
U
قیمت متعادل
historical cost
U
قیمت بازار
highest price
U
بیشترین قیمت
highest price
U
بالاترین قیمت
values
U
قیمت کردن
high value
U
گران قیمت
fixed price
U
قیمت ثابت
value
U
قیمت کردن
price level
U
سطح قیمت
reasonable price
U
قیمت عادله
reasonable price
U
قیمت معقول
price tag
U
اتیکت قیمت
price theory
U
نظریه قیمت
appraisals
U
تعیین قیمت
worthless
U
ناچیز و بی قیمت
prizer
U
قیمت گذار
fair price
U
قیمت بیطرفانه
considerations
U
جایزه قیمت
consideration
U
جایزه قیمت
purchase money
U
قیمت جنس
fair value
U
قیمت عادله
peasonable price
U
قیمت عادله
valuing
U
قیمت کردن
offering price
U
قیمت پیشنهادی
nominal price
U
قیمت اسمی
claimers
U
اسبهای هم قیمت
diseconomy
U
ترقی قیمت ها
close price
U
قیمت نزدیک
net price
U
قیمت خالص
net cash
U
قیمت مقطوع
just price
U
قیمت عادلانه
minimum price
U
حداقل قیمت
incentive price
U
قیمت محرک
nominal price
U
قیمت عادی
normal price
U
قیمت عادی
cash price
U
قیمت نقدی
catalogue price
U
قیمت کاتالوگ
normal price
U
قیمت متعارف
nominal value
U
قیمت اسمی
charm price
U
قیمت چشمگیر
incentive price
U
قیمت تشویقی
competitive price
U
قیمت رقابتی
competitive price
U
قیمت جاری
minimum price
U
کمترین قیمت
low price
U
قیمت کمتر
low price
U
قیمت پائین
list price
U
قیمت فاکتور
cost push
U
فشار قیمت
last price
U
قیمت اخر
cost unit
U
قیمت واحد
cut rate
U
تنزل قیمت
price floor
U
حداقل قیمت
current price
U
قیمت جاری
least price
U
حداقل قیمت
mark down
U
تنزل قیمت
mark down
U
کاهش قیمت
middle price
U
قیمت حد وسط
middle price
U
قیمت متوسط
constant cost
U
قیمت ثابت
mean price
U
قیمت متوسط
market value
U
قیمت بازار
market price
U
قیمت بازار
just price
U
قیمت منصفانه
conversion price
U
قیمت تبدیل
decrease in value
U
نقص قیمت
mark up
U
افزایش قیمت
half fare
U
نصف قیمت
monopoly price
U
قیمت انحصاری
factor price
U
قیمت عوامل
at par
U
به قیمت اسمی
price freeze
U
تثبیت قیمت ها
price elasticity
U
حساسیت قیمت
price elasticity
U
کشش قیمت
average price
U
قیمت متوسط
average price
U
میانگین قیمت
average revenue
U
قیمت عادی
price effect
U
اثر قیمت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com