Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 127 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
thickly
U
نسبتا ضخیم
thickish
U
نسبتا ضخیم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wettish
U
نسبتا تر
relatively
U
نسبتا"
comparatively
U
نسبتا
rather
U
نسبتا
semiarid
U
نسبتا کم اب
sort of
U
نسبتا
smallish
U
نسبتا کوچک
biggish
U
نسبتا بزرگ
largish
U
نسبتا بزرگ
hypothermal
U
نسبتا گرم
prettyish
U
نسبتا زیبا
darkish
U
نسبتا تاریک
somedeal
U
اندکی نسبتا
modest
U
معتدل نسبتا کم
lightish
U
نسبتا روشن
stiffish
U
نسبتا سخت
youngish
U
نسبتا جوان
strongish
U
نسبتا قوی
goodish
U
نسبتا خوب
lightish
U
نسبتا سبک
andante
U
نسبتا ملایم
andante
U
نسبتا اهسته
nowhere near
U
نسبتا دور
yellowy
U
نسبتا زرد
oldish
U
نسبتا پیر
widish
U
نسبتا وسیع
thinnish
U
نسبتا لاغر
poorish
U
نسبتا فقیر
considerably
U
نسبتا"زیاد
tallish
U
نسبتا بلند
poorish
U
نسبتا ضعیف
coolish
U
نسبتا خنک
subaquatic
U
نسبتا ابزی ا
slowish
U
نسبتا کند
coarser
U
ضخیم
squatty
U
ضخیم
coarse
U
ضخیم
coarsest
U
ضخیم
fairs
U
نسبتا خوب متوسط
fairest
U
نسبتا خوب متوسط
fairer
U
نسبتا خوب متوسط
partly
U
نسبتا دریک جزء
sweetish
U
چیز نسبتا شیرین
enough
U
باندازهء کافی نسبتا
fair
U
نسبتا خوب متوسط
heavy-set
U
چهارشانه و نسبتا چاق
flattish
U
نسبتا خنک یابیمزه
boldface
U
حروف ضخیم
body
U
ضخیم کردن
thickeners
U
ضخیم ساز
paper base laminate
U
کاغذ ضخیم
thickener
U
ضخیم ساز
russet
U
روستایی ضخیم
kraft paper
U
کاغذ ضخیم
bodies
U
ضخیم کردن
straw board
U
مقوای ضخیم
russetting
U
ضخیم زبر
russeting
U
ضخیم زبر
thicken
U
ضخیم کردن
thickened
U
ضخیم کردن
thickens
U
ضخیم کردن
plank
U
تخته ضخیم
junk bozrd
U
مقوای ضخیم
mackinaw
U
پتوی ضخیم
large scale
U
نسبتا زیاد بمعیار وسیع
large-scale
U
نسبتا زیاد بمعیار وسیع
good
U
معتبر موجه نسبتا" زیاد
deprossion
U
منطقهای با فشار بارومتری نسبتا کم
pea jacket
U
ژاکت ضخیم ملوانان
thick film circuit
U
مدار غشایی ضخیم
shear thickening
U
ضخیم شدن برش
grosses
U
شرم اور ضخیم
blunted
U
دارای لبه ضخیم رک
gross
U
شرم اور ضخیم
bars
U
خط یا بلاک ضخیم رنگی
grosser
U
شرم اور ضخیم
grossed
U
شرم اور ضخیم
sludge
U
رسوب گل و لای ضخیم
blunts
U
دارای لبه ضخیم رک
blunting
U
دارای لبه ضخیم رک
bluntest
U
دارای لبه ضخیم رک
blunter
U
دارای لبه ضخیم رک
bar
U
خط یا بلاک ضخیم رنگی
grossing
U
شرم اور ضخیم
gigas
U
برگهای ضخیم تر و تیره تر
blunt
U
دارای لبه ضخیم رک
gigas
U
دارای ساقه ضخیم تر
grossest
U
شرم اور ضخیم
gambusia
U
ماهی ابنوس قسمتهای نسبتا گرمسیر
gallinipper
U
حشره گزنده نسبتا بزرگ سرخک
orthocephalic
U
دارای سر نسبتا کوتاه وصورت پهن
clothesline
U
ضربه نسبتا"مستقیم نزدیک زمین
macrame
U
توری ضخیم و ریشه دار
bold face
U
حالت ضخیم تر و تیره تر نوشتار
Bolivia
U
پارچهی پشمی ضخیم و نرم
bulge out
U
شکم دادن ضخیم شدن
triggerfish
U
ماهیان رنگارنگ دارای بدن ضخیم
stencil paper
U
کاغذ ضخیم پارافین دارمخصوص استنسیل
pall
U
پارچه ضخیم روی تابوت یاقبر
palled
U
پارچه ضخیم روی تابوت یاقبر
palling
U
پارچه ضخیم روی تابوت یاقبر
palls
U
پارچه ضخیم روی تابوت یاقبر
nimbostratus
U
ابرهای گسترده ضخیم و تیرهای با ارتفاع کم
skirting armor
U
ضخیم ترین قسمت زره تانک
wind shadow
U
منطقه اب نسبتا راکد در سمت پناهگاه قایق از باد
reefer
U
جرب دار پالتو کوتاه و ضخیم ملوانی
reefers
U
جرب دار پالتو کوتاه و ضخیم ملوانی
acerbic
<adj.>
U
انتقاد هوشندانه و در عین حال نسبتا ظالمانه از کسی یا چیزی
anthracite
U
زغال سنگ نسبتا خالص که حاوی تاحدود 59% کربن میباشد
ectoplasm
U
طبقه خارجی سیتوپلاسم که بدون دانه و نسبتا سفت است برون مایه
cell
U
خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
cells
U
خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
under weft
U
پود زیرین یا ضخیم
[جهت نشاندن گره ها در جای خود و محکم و یکنواخت شدن آنها]
chrome dyes
U
کرم یا گروهی از رنگینه های شیمیایی که به همراه دی کرومات پتاسیم در رنگرزی پشم به کار رفته و رنگ نسبتا پایداری بوجود می آورند
kemp
U
پشم ضخیم
[بیشتر مربوط به ناحیه زیر شکم گوسفند بوده که شکننده است و خاصیت رنگ پذیری کمی دارد.]
p channel mos
U
تکنولوژی نیمه هادی اکسیدفلزی نسبتا" قدیمی برای دستگاههایی که با تکنولوژی LSI ساخته شده اند
thick Ethernet
U
شبکه پیاده سازی شده با استفاده ازکابل Loaxial ضخیم و دستگاههای ارسال و دریافت برای اتصال کابلهای منشعب که میتواند مسافت طولانی را طی میکند
bituminous paint
U
رنگی ضخیم و سنگین که جزء اصلی ان قیر بوده و بعنوان رنگ ضد اسید برای کم کردن خوردگی حاصل از بخارات والکترولیت موجود در باطری استفاده میشود
ethernet
U
شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل looxial ضخیم و گیرنده / فرستنده برای اتصال به شاخههای کابل قابل سرویس دهی در مسافت دور
jijim
[cicim]
U
جاجیم
[دست بافته های نسبتا زبر که به شاه سون نیز شناخته شده و بصورت راه راه و پود نما بافته می شود.]
aggrade
U
ضخیم کردن هموار کردن
impasto
U
رنگ گذاری- رنگ ضخیم
filikli
U
[نوعی فرش با پرز بلند و نسبتا زبر و خشن و بیشتر از جنس پشم بز که در مناطق عشایری ترکیه و آذربایجان شوروی بافته شده، گره ها بدور نخ تار زده شده و کل فرش پس از اتمام بافت رنگرزی می شود.]
cord yarn
U
نخ ضخیم و چند لا که بصورت پود در بعضی از فرش های مشهد جهت اتمام زودتر فرش و یا جهت تفاوت با فرش های دیگر استفاده می شود . گاه در شیرازه بافی تارهای بالا نیز بکار می رود .
cable weft
U
پود ضخیم
[بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com