English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hyperfocal distance U نزدیک ترین فاصلهای که ازانجا میتوان عکس برداری واضح وروشن نمود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
documentary photography U عکس واضح وروشن
cts U واضح وروشن جهت ارسال
next U نزدیک ترین پس ازان
next of kin U نزدیک ترین خویشاوندان منسوب بلافصل
work interval U کار فاصلهای تمرین فاصلهای
therefrom U ازانجا
embrasure U مزغل یا شکافی که ازانجا توپ و تفنگ رااتش میکنند
embrasures U مزغل یا شکافی که ازانجا توپ و تفنگ رااتش میکنند
dusk U تاریک وروشن
twilit U تاریک وروشن
astronomical twilight U تاریک وروشن نجومی
Twilight . In the dusk of the evening . U گرگ ومیش ( تاریک وروشن )
end U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ended U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
nethermost U پایین ترین زیر ترین
carrying U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carried U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
xerographic U عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
xerography U عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
spatial U فاصلهای
spatila U فاصلهای
interspatial U فاصلهای
intervallic U فاصلهای
interval estimate U براورد فاصلهای
interval schedule U برنامه فاصلهای
interval reinforcement U تقویت فاصلهای
interval scale U مقیاس فاصلهای
stenciled U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencil U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencils U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilling U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciling U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilled U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
combat resolution U تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
variable interval schedule U برنامه فاصلهای متغیر
vi schedule U برنامه فاصلهای متغیر
fixed interval schedule U برنامه فاصلهای ثابت
fi schedule U برنامه فاصلهای ثابت
find touch U بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
hectograph U ماشین کپیه برداری یارونوشت برداری
remote U با کامپیوتر در فاصلهای از مرکز سیستم
remotest U با کامپیوتر در فاصلهای از مرکز سیستم
remoter U با کامپیوتر در فاصلهای از مرکز سیستم
court rug U فرش تالاری یا درباری [این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
as much as possible U هرچه میتوان
one may say U میتوان گفت
insides U ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
inside U ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
closer U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closes U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closest U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
close U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
it is safe to say U بخوبی میتوان گفت
sure enough U میتوان یقین کردکه
presumedly U بجرات میتوان گفت
may U ممکن است میتوان
penny bank U بانکی که تا یک پنی هم میتوان در ان گذاشت
can one pass it with safety? U ایا میتوان بیخطر ازانجاگذرنمود
the best thatone can do U بهترین کاری که میتوان کرد
aspect U نمود
aspects U نمود
prospect U نمود
prospected U نمود
appearance U نمود
appearances U نمود
growth U نمود
growths U نمود
phenomenon U نمود
performance U نمود
life forms U زی نمود
prospecting U نمود
prospects U نمود
performances U نمود
life form U زی نمود
penny worth U انچه برابر یک پنی میتوان خرید
it can safely be said that... U بدون ترس از اشتباه میتوان گفت که
it may be presumed that U احتمال قوی میرود که میتوان فرض که
he is something of a musician U تا اندازهای میتوان اوراموسیقی دان شمرد
milch cow U کسیکه باسانی میتوان پول از او در اورد
blue book U کتابی است که وزارت امور خارجه هرکشور هر چند سال یک مرتبه منتشر و مسائل سیاسی عنوان شده در طی ان چندسال را تجزیه و تحلیل وروشن میکند
phenomenon U نمود تجلی
macroscopic U درشت نمود
actescence U نمود شیر
pseudomorphism U نمود کاذب
psychological make up U نمود ذهنی
it had a europeanlook U اروپایی می نمود
lapped U ترکیب رنگهای چاپ شده به طوری که هیچ فاصلهای بین آنها نباشد
lap U ترکیب رنگهای چاپ شده به طوری که هیچ فاصلهای بین آنها نباشد
demand deposit U سپرده بانکی که بدون چک میتوان برداشت کرد
extensiontable U میزی که میتوان دوطرف انراکشیدوقسمتی درمیان ان گذاشت
rocking stone U سنگ بزرگی که باندک زوری میتوان انراغلتانید
inshore U نزدیک کرانه نزدیک ساحل
point bland U بسیار نزدیک در مسافت نزدیک
it had a europeanlook U نمود اروپایی داشت
pseudomorphous U دارای نمود کاذب
movable bridge U پلی که میشودجابجا نمود
multiphase U دارای چند نمود
he showed me kindness U ابرازمحبت نسبت به من نمود
he proceeded to investigate it U بتحقیق ان مبادرت نمود
clevis pin U پینی که یک طرف ان رزوه شده و میتوان به ان مهره بست
that fruit packs easily U ان میوه را باسانی میتوان توی فرف یا حلبی ریخت
reversible propeller U ملخی که میتوان گام تیغههای انرا معکوس کرد
it is safe to say U بدون ترس ازاشتباه یا اغراق گویی میتوان گفت
incommutably U بطوریکه نتوان معاوضه نمود
practicably U چنانکه بتوان اجرا نمود
water exists in three phases U اب درسه نمود وجود دارد
dowsing rod U چوبی که برخی برانندکه بوسیله ان میتوان باب یافلزات زیرزمین پ
passing lane U فاصله بین دو یار که میتوان از انجا توپ را پاس داد
geodesy U نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
incompressibly U بطوریکه نتوان متراکم یا خلاصه نمود
variable sweep U ایرفویلی که چنان لوله شده که میتوان زاویه سویپ ان راتغییر داد
intuitionalism U عقیده به اینکه برخی حقایق را میتوان مستقیما وبدون استدلال دریافت
common control U کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
approach U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approached U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approaches U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
irreversibly U چنانکه نتوان دگرگون یا واژگون ساخت یا لغو نمود
controllable twist U تیغه رتورهلیکوپتر که میتوان زاویه برخورد انرا درحال پرواز از ریشه تا نوک تغییرداد
free float U مدت زمانی که یک فعالیت را میتوان به تعویق انداخت بدون اینکه در سایرفعالیتها اثر کند
thermoplastics U پلیمرهای ساختگی که میتوان انها را به دفعات نرم کرده وبه شکل دیگری دراورد
ground adjustable propeller ملخی که گام آنرا تنها ازخارج و روی زمین میتوان تغییر داد و نه در حال پرواز
geodetic datum U سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
hatchment U صفحهای که نشانهای خانوادگی وسلاح شخص تازه مرده راروی ان نمود
ineradicably U بطور ریشه کن نشدنی چنانکه نتوان بیخ کن یا قلع وقمع نمود
piggyback file U فایلی که بدون اجبار به کپی مجدد ان می توان رکوردهایی را به انتهای ان اضافه نمود
bench mark U شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
nescience U اعتقاد باینکه حقایق غایی را نمیتوان بوسیله قیاس عقلانی فکر درک نمود
trapdoors U فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoor U فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
mid wicket U توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
final set U حالتی که بتن بطور کامل گرفته و بقدرکافی سخت شده که بتوان قالب براری نمود
conspicuous U واضح
vivid U واضح
iuntelligibly U واضح
perspicuous U واضح
explicit <adj.> U واضح
notable <adj.> U واضح
perspicuous <adj.> U واضح
explicit U واضح
distinct <adj.> U واضح
kenspeckle U واضح
graphic U واضح
clear U واضح
plain U واضح
plainest U واضح
transpicuous U واضح
plains U واضح
clears U واضح
palpable U واضح
distinct U واضح
clearer U واضح
well known U واضح
crystalline U واضح
ditinct U واضح
clearest U واضح
plainer U واضح
wheatstone bridge U مداری متشکل از مقاومتهای معلوم و مجهول که توسط ان میتوان مقاومت مجهول رادقیقا اندازه گیری کرد
we must see what can be done U به ببینم چه میتوان کرد بایددید چه میشود کرد
lucidly U بطور واضح
clean cut U مشخص واضح
cleaners U مشخص واضح
clean-cut U مشخص واضح
expounds U واضح کردن
expounding U واضح کردن
open-and-shut U ساده واضح
overt U واضح نپوشیده
clarifier U واضح کننده
clear evidence U دلیل واضح
clear proof U دلیل واضح
self explaining U واضح اشکار
unambiguous U واضح روشن
lucid U واضح درخشان
self-explanatory U واضح اشکار
obvious U واضح بدیهی
crystal clear U واضح-مبرهن
orotund U قوی و واضح
expound U واضح کردن
distinctly U بطور واضح
expounded U واضح کردن
open and shut U ساده واضح
luminous U شب نما واضح
sharp picture U تصویر واضح
clear U بطور واضح
clearer U واضح کردن
clear picture U تصویر واضح
clear U واضح کردن
plainly U بطور واضح
clearer U بطور واضح
sharp image U تصویر واضح
clearest U واضح کردن
clearest U بطور واضح
self explanatory U واضح اشکار
clears U واضح کردن
clears U بطور واضح
an fitting U رابطهایی برای اتصال لولههای پخدار یا قیفی شکل که دارای زاویه 73 درجه میباشند و فاصلهای بین تمام شدن دندانه ها و شروع قسمت پخدار وجود دارد
enhances U بهتر یا واضح تر کردن
enhancing U بهتر یا واضح تر کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com