English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mellowness U نرمی رسیدگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to verify the accounts رسیدگی به محاسبات کردن حساب ها را رسیدگی یا ممیزی کردن
defferential assets U هیئت رسیدگی باختلافات هیئت رسیدگی به حسابها
lenience U نرمی
subtilty U نرمی
suavity U نرمی
fineness U نرمی
spooniness U نرمی
sleekness U نرمی
silkiness U نرمی
suppleness U نرمی
tractability U نرمی
facileness U نرمی
ductility U نرمی
gloss U : نرمی
downiness U نرمی
doughiness U نرمی
softness U نرمی
pulpiness U نرمی
pliability U نرمی
peachiness U نرمی
lenity U نرمی
limpness U نرمی
litheness U نرمی
fluffiness U نرمی
flimsiness U نرمی
flexility U نرمی
looseness U نرمی
flexibly U به نرمی
flagginess U نرمی
mildly U به نرمی
lubricous U نرمی
mansuetude U نرمی
flabbiness U نرمی
milkiness U نرمی
mushiness U نرمی
oiliness U نرمی
lubricity U نرمی
mildness U نرمی
softly U به نرمی
laxly U به نرمی
waxiness U نرمی
leniency U نرمی
limply U به نرمی
unction U نرمی
benignancy U نرمی
placably U به نرمی
leniently U به نرمی
pliantly U به نرمی
smoothness U نرمی
smoothly U به نرمی
sweetness U نرمی
softening point U نقطه نرمی
pash U یورش نرمی
plasticity U خمیری نرمی
flow U حرکت به نرمی
reckets U استخوان نرمی
reckets U نرمی استخوان
flowed U حرکت به نرمی
creep ductility U نرمی خزش
facilely U به نرمی ماهرانه
amenity U نرمی ملایمت
osteomalacia U نرمی استخوان
amenities U نرمی ملایمت
flows U حرکت به نرمی
rickets U نرمی استخوان استخوان نرمی
toughness index U شاخص نرمی
plasticity U حالت پلاستیکی نرمی
fineness of lime U نرمی و ریزی اهک
fineness modulus U مدول نرمی و ریزی
fineness modulus U مدول ریزی و نرمی
She has a soft voice U صدای نرمی دارد
ricketiness U دچاری به نرمی استخوان لغزندگی
malleability U باخاصیت چکش خواری نرمی
scumble U نرمی حاصله در اثر سایس یامالش
holystone U سنگ شنی نرمی که با ان عرشه کشتی را میشویند
brie U پنیر نرمی که بوسیله کفک رسیده شده باشد
great dane U نوعی سگ بزرگ وقوی که دارای پوست نرمی است
gibus U کلاه نرمی که دراپرابرسرمیگذارندبرای اینکه هرچه بران مشت بزنند
textile U زیر دست [احساس نرمی یا زبری فرش بدون توجه به طرح و رنگ آن]
controlment U رسیدگی
probed U رسیدگی
examination U رسیدگی
puberty U رسیدگی
probes U رسیدگی
probe U رسیدگی
examinations U رسیدگی
conizance U حق رسیدگی
investigation U رسیدگی
investigations U رسیدگی
handling U رسیدگی
cassation U رسیدگی
consideration U رسیدگی
considerations U رسیدگی
serviced U رسیدگی به
service رسیدگی به
auditing U رسیدگی
audits U رسیدگی
attention U رسیدگی
attentions U رسیدگی
verification U رسیدگی
audit U رسیدگی
audited U رسیدگی
inquiry U رسیدگی
inquiries U رسیدگی
matureness U رسیدگی
oyer U رسیدگی
ripeness U رسیدگی
adjustment U رسیدگی
adjustments U رسیدگی
scrutiny U رسیدگی مداقه
investigator U رسیدگی کننده
investigators U رسیدگی کننده
the investigation of accounts U رسیدگی بحساب
court of iquiry U دادگاه رسیدگی
to see about U رسیدگی کردن
to look in to U رسیدگی کردن
inspects U رسیدگی کردن
inspecting U رسیدگی کردن
inspected U رسیدگی کردن
look into U رسیدگی کردن
investigation in the supreme court U رسیدگی فرجامی
go into U رسیدگی کردن
stock taking U رسیدگی به موجودی
storekeeping U رسیدگی به انبار
to see to U رسیدگی کردن
deal with U رسیدگی کردن
trial on merits U رسیدگی ماهوی
trial on procedural matters U رسیدگی شکلی
trial on technicalities U رسیدگی شکلی
to go into U رسیدگی کردن
investigable U قابل رسیدگی
claims handling U رسیدگی به شکایات
cassation U رسیدگی فرجامی
to do for U رسیدگی کردن به
audit trail U اثر رسیدگی
attention key U کلید رسیدگی
tendentious U رسیدگی کننده
to llok U رسیدگی کردن
attending U رسیدگی کردن
inspect U رسیدگی کردن
assistance U موافبت رسیدگی
try U رسیدگی کردن
investigate U رسیدگی کردن
investigates U رسیدگی کردن
investigating U رسیدگی کردن
audited U بازرسی رسیدگی
examine U رسیدگی کردن
examine U با into رسیدگی کردن
examined U رسیدگی کردن
tries U رسیدگی کردن
considers U رسیدگی کردن
scope U دامنه رسیدگی
investigative U مبنی بر رسیدگی
audits U بازرسی رسیدگی
auditor U مامور رسیدگی
auditors U مامور رسیدگی
inquisitorial U وابسته به رسیدگی
auditing U بازرسی رسیدگی
inquest U بازجویی رسیدگی
inquests U بازجویی رسیدگی
audits U رسیدگی کردن
auditing U رسیدگی کردن
attend U رسیدگی کردن
attends U رسیدگی کردن
consider U رسیدگی کردن
examined U با into رسیدگی کردن
investigated U رسیدگی کردن
verifies U رسیدگی کردن
revisions U رسیدگی ثانوی
verifying U رسیدگی کردن
revision U رسیدگی ثانوی
verify U رسیدگی کردن
quest U تحقیق و رسیدگی
attendance U رسیدگی تیمار
attendances U رسیدگی تیمار
investigatory U وابسته به رسیدگی
verifiable U قابل رسیدگی
quests U تحقیق و رسیدگی
verified U رسیدگی کردن
audit U رسیدگی کردن
audited U رسیدگی کردن
examination U رسیدگی معاینه
examining U با into رسیدگی کردن
examining U رسیدگی کردن
examinations U رسیدگی معاینه
audit U بازرسی رسیدگی
examines U رسیدگی کردن
examines U با into رسیدگی کردن
attendances U ملازمت مراقبت رسیدگی
continuous stock taking U رسیدگی مستمر موجودی
attendance U ملازمت مراقبت رسیدگی
hearings U رسیدگی بمحاکمه گزارش
hearing U رسیدگی بمحاکمه گزارش
think over <idiom> U با دقت رسیدگی کردن
look into <idiom> U رسیدگی یا وارسی کردن
investigatory U تحقیقی مبنی بر رسیدگی
audits U ممیزی رسیدگی کردن
master in lunacy U مامور رسیدگی به دیوانگی ها
trial court U دادگاه رسیدگی به امورموضوعی
to take into consideration U مورد رسیدگی قراردادن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com