English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 175 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
female participation rate U نرخ مشارکت زنان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
participation U مشارکت
incorporation U مشارکت
venture U مشارکت
partnership U مشارکت
partnerships U مشارکت
ventured U مشارکت
ventures U مشارکت
venturing U مشارکت
communion U مشارکت
commonest U مشارکت کردن
incorporative U الحاقی مشارکت
profit sharing U مشارکت در سود
profit-sharing U مشارکت در سود
deed of partnership U قرارداد مشارکت
disaffiliation U عدم مشارکت
equity investment U مشارکت در سرمایه
participation rate U نرخ مشارکت
commoners U مشارکت کردن
common U مشارکت کردن
anent U در مشارکت با مربوط به
parcenary U هم میراثی مشارکت
join U مشارکت کردن
joined U مشارکت کردن
joins U مشارکت کردن
throwin U مشارکت کردن افزودن بر
in cahoots with <idiom> U مشارکت مخفیانه با کسی
participant observation U مشاهده توام با مشارکت
loading participation in profits U هزینههای مشارکت در سود
participate U سهیم شدن در مشارکت کردن
participated U سهیم شدن در مشارکت کردن
participates U سهیم شدن در مشارکت کردن
consortiums U ائتلاف بنگاههای اقتصادی مشارکت
labor participation rate U نرخ مشارکت نیروی کار
kick in U مشارکت کردن در سهم دادن در
consortium U ائتلاف بنگاههای اقتصادی مشارکت
consortia U ائتلاف بنگاههای اقتصادی مشارکت
Participation rates are low compared to international standards. U میزان مشارکت در مقایسه با استانداردهای بین المللی کم است .
feminine U زنان
fair sex U زنان
womenfolk U زنان
applaudingly U کف زنان
womankind U زنان
women's dres U جامه زنان
mutch U زنان وکودکان
boastingly U لاف زنان
menses U قاعدگی زنان
uneven parallel bars U پارالل زنان
asymetrical bars U پارالل زنان
petticoats rule U تسلط زنان
reelingly U چرخ زنان
pantingly U نفس زنان
hirsutism U نابجارویی مو در زنان
gaspingly U نفس زنان
gynaecocracy U حکومت زنان
gynecocracy U حکومت زنان
flutteringly U پروبال زنان
vauntingly U لاف زنان
feminity U طبقه زنان
gynecology U پزشکی زنان
evadingly U طفره زنان
when will women have the vote? U زنان کی حق رای
gynocracy U حکومت زنان
gyringly U چرخ زنان
demimonde U زنان هرزه
the female sex U زنان ودختران
catamenia U قاعدگی زنان
greensickness U کم خونی زنان
beauty U زنان زیبا
boxers U مشت زنان
womankind U گروه زنان
womanish U مربوط به زن یا زنان
plumes U پر کلاه زنان تل
plume U پر کلاه زنان تل
beauties U زنان زیبا
period U قاعده زنان
periods U قاعده زنان
menstruation U قاعدگی در زنان
womenfolk U جماعت زنان
women's army corps U ارتش زنان
feminicide U قتل زنان
womanly U در خور زنان
wifely U درخور زنان
women's army corps U قسمت زنان ارتش
catamenia U عادت ماهیانه زنان
music stool U کرسی پیانو زنان
heat U تحریک جنسی زنان
gynecologist U متخصص بیماریهای زنان
lothario U گمراه کننده زنان
heats U تحریک جنسی زنان
to catch napping U چرت زنان گرفتن
feminism U برابری طلبی زنان
sapphism U همجنس خواهی زنان
feminist U طرفدار حقوق زنان
phlegmasia alba dolens U ورم سفیدران زنان
demimonde U جهان زنان هرجایی
women labor force U نیروی کار زنان
ladykiller U مرد محبوب زنان
menstruation U قاعدگی زنان طمث
ladykillers U مرد محبوب زنان
columbia round U تیراندازی مخصوص زنان
chlorosis U سبزرنگی زنان کم خون
fluor U قاعدگی زنان سیال
premenstrual U قبل از قاعدگی زنان
feminists U طرفدار حقوق زنان
leucorrhoea U سوزنک مزمن غیرمسری زنان
plead for the widow U در حق بیوه زنان دادخواهی کنید
diva U سردسته زنان خواننده اپرا
suffragettes U زن طرفدار حق رای وانتخاب زنان
evadingly U گریز زنان بابهانه یاحیله
suffragette U زن طرفدار حق رای وانتخاب زنان
housecoats U لباسی که زنان درخانه می پوشند
gynaecophysiology U علم ووفایف جهازتناسلی زنان
housecoat U لباسی که زنان درخانه می پوشند
a comparison of men's salaries with those of women U مقایسه حقوق مردان با زنان
steatopygia U بزرگی وفربهی کفل زنان
women students U زنان دانش اموز محصلین اناث
sapphic vice U شهوت رانی زنان نسبت به یکدیگر
YWCA U مخفف باشگاه زنان جوان مسیحی
wimple U روسری زنان قرون وسطی چرخ
YWCAs U مخفف باشگاه زنان جوان مسیحی
phlegmasia dolens U ران زنان ژماس سیاهرگهای نفاسی
gallant U متعارف وخوش زبان درپیش زنان
greensick U مبتلا به بیماری کم خونی زنان جوان
lady paramount U بانوی سرپرست مسابقه تیراندازی زنان
chatelaine U زنجیرکمربند که زنان کلیدوساعت ومدادومانندانهابدان می اویزند
accoucheur U پزشک متخصص قابلگی وبیماریهای زنان
hairdos U ارایش موی زنان بفرم مخصوصی
hairdo U ارایش موی زنان بفرم مخصوصی
whites U سوزنک مزمن غیر مسری زنان
height of the volleyball net U 34/2متر برای مردان و 42/2 متربرای زنان
modiste U کسی که کلاه وجامه زنان رامیفروشد
hysteria U غش یابیهوشی وحمله در زنان هیجان زیاد
abbess U رئیسه صومعه زنان تارک دنیا
abbesses U رئیسه صومعه زنان تارک دنیا
sanitary napkin U دستمال کاغذضد عفونی مخصوص قاعدگی زنان
hereford round U مسابقه تیراندازی مخصوص زنان در مسافتهای مختلف
lady's man U مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
sanitary napkins U دستمال کاغذضد عفونی مخصوص قاعدگی زنان
ladies' man U مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
ladies' men U مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
squire of dames U کسی که همراه زنان میرودیابیشتردرگروه انان داخل میشود
triathlon U مسابقه سه گانه بین زنان شامل دو 001 متر
purdah U برای پوشیدن زنان ازدیدارمردان بویژه در هند پارچه پردهای
bluestocking U منسوب به جمعیت زنان جوراب ابی درقرن هیجدهم زن فاضله
bluestockings U منسوب به جمعیت زنان جوراب ابی درقرن هیجدهم زن فاضله
finishing school U اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
finishing schools U اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
ducking stool U کرسی ای که زنان بدکاررابدان بسته ودراب پرت کرده غوطه میدادند
ruffe U یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
venire facias tot matrons U دستور تشکیل هیات منصفهای از زنان برای زنی که مدعی ابستنی است
saris U ساری یا لباس زنان هندو که مشتمل است بر پارچهای که بدور بدن می پیچند
saree U ساری یا لباس زنان هندو که مشتمل است برپارچهای که بدور بدن می پیچند
ruffs U یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
ruff U یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
sari U ساری یا لباس زنان هندو که مشتمل است بر پارچهای که بدور بدن می پیچند
estrus U مرحله تحریکات جنسی زنان که دران زن میل به نزدیکی بامرد وقابلیت ابستن شدن رادارد
esturm U مرحله تحریکات جنسی زنان که دران زن میل به نزدیکی بامرد وقابلیت ابستن شدن رادارد
sprint medley U دو سرعت امدادی شامل 002004 و 008 متر برای مردان و 001 002 و 004 متربرای زنان
shots U ساچمه وزنه برای مردان 62/7 کیلوگرم وبرای زنان 520/4 کیلوگرم
shot U ساچمه وزنه برای مردان 62/7 کیلوگرم وبرای زنان 520/4 کیلوگرم
estrogen U هورمن جنسی زنانه که موجب بروز سفات جنسی ثانویه زنان میشود
western round U مسابقه تیراندازی زنان با 84تیر از مسافت 06 متری و84 تیر از 05 متری با کمان
fita round U مسابقه تیراندازی با 63 تیراز فاصله 03 تا 09 متربرای مردان و 03 تا 07 متربرای زنان با تیر و کمان
warlock U جادوگر مرد که فرمانده زنان جادوگر است
night gown U جامه خواب زنان و کودکان پیراهن خواب
binders U اهرم جعبه ماکو الیاف پشم که بهم پیوسته ونخ پشم را تشکیل میدهد شکم بند زنان
binder U اهرم جعبه ماکو الیاف پشم که بهم پیوسته ونخ پشم را تشکیل میدهد شکم بند زنان
wand shoot U مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری برای زنان و 001 متری برای مردان با تیر و کمان
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness. U نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
national round U مسابقه تیراندازی زنان با 84تیر از مسافت 06 متری و42 تیر از05 متری با تیر وکمان
gulpingly U نفس نفس زنان
breathlessness U نفس نفس زنان
breathless U نفس نفس زنان
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com