Perdic | نخستین اقدام | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	initial movement U	نخستین اقدام

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	at first a U	در نخستین دید در وهله نخستین
	esteem U	اقدام
	interventions U	اقدام
	proceeding U	اقدام
	moves U	اقدام
	moved U	اقدام
	actionless U	بی اقدام
	ploys U	اقدام
	emprise U	اقدام
	enforcement U	اقدام
	actions U	اقدام
	action U	اقدام
	move U	اقدام
	enterprises U	اقدام
	ploy U	اقدام
	intervention U	اقدام
	procedure U	اقدام
	enterprise U	اقدام
	counter-measure U	اقدام متقابل
	to take steps U	اقدام کردن
	to take measures U	اقدام کردن
	emprize U	اقدام کردن
	to take of a U	اقدام کردن
	actions U	کار اقدام
	actions U	فعل اقدام
	enterprises U	قدرت اقدام
	start out U	اقدام کردن
	action U	کار اقدام
	action U	فعل اقدام
	counter-measures U	اقدام متقابل
	double action U	اقدام دوجانبه
	demarche U	اقدام سیاسی
	enterprises U	اقدام کردن
	regular procedure U	اقدام قانونی
	proceed with deliberations U	اقدام به مذاکره
	to bend effort U	اقدام کردن
	action at low U	اقدام قانونی
	action for cancellation U	اقدام به لغو
	social action U	اقدام اجتماعی
	action for cancellation U	اقدام به ابطال
	the needful U	اقدام لازم
	action statement U	دستورالعمل اقدام
	enterprise U	اقدام کردن
	appropriate action U	اقدام مقتضی
	enterprise U	قدرت اقدام
	counteraction U	اقدام متقابل
	countermeasure U	اقدام متقابل
	deal with U	اقدام کردن
	protective measure U	اقدام حمایتی
	deal U	اقدام کردن
	expediency U	اقدام مهم
	proceed U	اقدام کردن
	intercommunion U	اقدام مشترک
	deals U	اقدام کردن
	measure of prevention U	اقدام احتیاطی
	legal action U	اقدام قانونی
	it wasprologue to the nextmove U	اقدام بعدبود
	proceeded U	اقدام کردن
	preparation U	اقدام مقدماتی
	expedience U	اقدام مهم
	in hand U	در دست اقدام
	under way U	دردست اقدام
	measure U	درجه اقدام
	preparations U	اقدام مقدماتی
	precautions U	اقدام احتیاطی
	precaution U	اقدام احتیاطی
	operation immediate U	اقدام سریع
	action for avoidance U	اقدام برای لغو
	measure U	اندازه اقدام پیشگیری
	it was an incorrect procedure U	یک اقدام غلطی بود
	venturing U	اقدام یا مبادرت کردن به
	ventures U	اقدام بکارمخاطره امیز
	venture U	اقدام بکارمخاطره امیز
	venture U	اقدام یا مبادرت کردن به
	ventured U	اقدام بکارمخاطره امیز
	ventured U	اقدام یا مبادرت کردن به
	with measured step U	با اقدام مناسب [سنجیده]
	enterprises U	امرخطیر اقدام مهم
	enterprise U	امرخطیر اقدام مهم
	ventures U	اقدام یا مبادرت کردن به
	venturing U	اقدام بکارمخاطره امیز
	greenlight U	اجازه حرکت و اقدام
	adventurism U	اقدام به کاری کردن
	proceeded U	اقدام کردن پرداختن به
	memorandums U	اقدام به یادداشت کند
	It is in progress. It is under way. U	دردست اقدام است
	memorandum U	اقدام به یادداشت کند
	to start out to do something U	اقدام بکاری کردن
	originator U	اقدام کننده پیام
	counter-measure U	اقدام جبران کننده
	originators U	اقدام کننده پیام
	memoranda U	اقدام به یادداشت کند
	to put in hand U	دایرکردن اقدام کردن
	counter-measures U	اقدام جبران کننده
	proceed U	اقدام کردن پرداختن به
	enterprise U	اقدام به اجرای قوانین کردن
	enterprises U	اقدام به اجرای قوانین کردن
	exigent U	محتاج به اقدام یا کمک فوری
	to play at U	خواهی نخواهی اقدام کردن
	execution for debt U	اقدام برای طلب وصول
	do the necessary U	اقدام لازم بعمل اورید
	how shall we proceed U	چگونه باید اقدام کرد
	to proceed against a person U	اقدام بر علیه کسی زدن
	pushful U	متهور در اقدام بکارهای مهم
	to act in self-defence U	دفاع از خود اقدام [حرکت] کردن
	zction for dammages U	اقدام برای دریافت خسارت وارده
	emergency U	حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
	emergencies U	حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
	our first parents adam and eva U	نخستین ما
	quadrages ima U	نخستین
	primary U	نخستین
	incipient U	نخستین
	first detector U	نخستین
	proto U	نخستین
	premiering U	نخستین
	initialed U	نخستین
	mixer U	نخستین
	initialled U	نخستین
	premiers U	نخستین
	initialing U	نخستین
	initial U	نخستین
	mixers U	نخستین
	premiered U	نخستین
	premiere U	نخستین
	initialling U	نخستین
	initials U	نخستین
	first U	نخستین
	premier U	نخستین
	primal <adj.> U	نخستین
	premieres U	نخستین
	emergency U	پیشامدی که اقدام فوری راایجاب کند اضطرار
	dilettantism U	اقدام به کاری از روی تفنن وبطورغیر حرفهای
	cross that bridge when you come to it <idiom> U	[به حل یک مشکل زمانی اقدام کن که لازم باشه و نه قبلش]
	emergencies U	پیشامدی که اقدام فوری راایجاب کند اضطرار
	primary drive U	سائق نخستین
	as a first step <adv.> U	نخستین [اولا]
	menarche U	نخستین قاعدگی
	the opening chapter U	نخستین فصل
	protomartyr U	نخستین شهید
	rough coat U	نخستین اندود
	the first of all U	نخستین همه
	primary personality U	شخصیت نخستین
	initial stage U	طبقه نخستین
	the first day U	نخستین رور
	initial expenses U	هزینه نخستین
	incunabula U	نخستین دوره
	incipincy U	حالت نخستین
	primary reinforcement U	تقویت نخستین
	in the egg U	در مرحله نخستین
	octateuch U	نخستین عهدعتیق
	primary group U	گروه نخستین
	primary motivation U	انگیزش نخستین
	primary colors U	رنگهای نخستین
	prototypes U	نمونه نخستین
	primary anxiety U	اضطراب نخستین
	primary needs U	نیازهای نخستین
	primary processes U	فرایندهای نخستین
	primary productivity U	فراوردگی نخستین
	primary treatment U	تصفیه نخستین
	primary treatment U	پاکسازی نخستین
	trivium U	دوره نخستین
	prime coat U	روکش نخستین
	proenomen U	نام نخستین
	springer stone U	نخستین رگ پاطاق
	primary zones U	نواحی نخستین
	his opening remarks U	نخستین گفتههای وی
	primary U	مقدماتی نخستین
	primordial U	اصل نخستین
	first rate U	نخستین درجه
	by return of post U	با نخستین پست
	first impression U	برداشت نخستین
	first hand U	نخستین بازی کن
	book one U	جلد نخستین
	incipience U	حالت نخستین
	at first push U	در نخستین وهله
	at the first blush U	در نخستین وهله
	at the first onset U	در نخستین وهله
	prime U	نخستین اولیه
	primed U	نخستین اولیه
	hexateuch U	نخستین توریه
	primes U	نخستین اولیه
	first aids U	کمکهای نخستین
	prototype U	نخستین بشر
	prototype U	نمونه نخستین
	prototypes U	نخستین بشر
	crossover U	تمرکز نخستین
	recoils U	بحال نخستین برگشتن
	prodelision U	حذف نخستین حرفCanis
	primary sensory area U	ناحیه حسی نخستین
	primary reinforcer U	تقویت کننده نخستین
	at the earliest p moment U	در نخستین وهله امکان
	primary projection area U	ناحیه فرافکنی نخستین
	acrospire U	نخستین جوانهء دانه
	recoiling U	بحال نخستین برگشتن
	recoiled U	بحال نخستین برگشتن
	maiden speeches U	نخستین نطق شخص
	first fruits U	نخستین دستاوردهای هر چیز
	fifteen U	نخستین امتیاز گیم
	initiate U	نخستین قدم رابرداشتن
	initiated U	نخستین قدم رابرداشتن