Total search result: 216 (4 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
performance U |
نحوه کار کسی یا چیزی |
 |
 |
performances U |
نحوه کار کسی یا چیزی |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Search result with all words |
|
 |
structure U |
نحوه سازماندهی یا فرمت چیزی |
 |
 |
structures U |
نحوه سازماندهی یا فرمت چیزی |
 |
 |
structuring U |
نحوه سازماندهی یا فرمت چیزی |
 |
 |
direction U |
دستوراتی که نحوه استفاده از چیزی را نشان می دهند |
 |
 |
simulation U |
عملیاتی که کامپیوتر وضعیت جهان واقع یا ماشین را تقلید میکند و نحوه کار چیزی را نشان میدهد |
 |
 |
simulations U |
عملیاتی که کامپیوتر وضعیت جهان واقع یا ماشین را تقلید میکند و نحوه کار چیزی را نشان میدهد |
 |
 |
functional U |
مربوط به نحوه کار چیزی |
 |
 |
demonstrate U |
نشان دادن نحوه کار چیزی |
 |
 |
demonstrated U |
نشان دادن نحوه کار چیزی |
 |
 |
demonstrates U |
نشان دادن نحوه کار چیزی |
 |
 |
demonstrating U |
نشان دادن نحوه کار چیزی |
 |
 |
demonstration U |
عمل نشان دادن نحوه کار چیزی |
 |
 |
demonstrations U |
عمل نشان دادن نحوه کار چیزی |
 |
 |
demo U |
عمل نشان دادن نحوه کار چیزی |
 |
Other Matches |
|
 |
dealing arrangments U |
نحوه توزیع |
 |
 |
usage U |
نحوه استعمال |
 |
 |
procedure U |
نحوه عمل |
 |
 |
usages U |
نحوه استعمال |
 |
 |
delivery terms U |
نحوه تحویل |
 |
 |
ratings U |
نحوه عملکرد مجاز |
 |
 |
line of duty U |
نحوه انجام وفیفه |
 |
 |
rating U |
نحوه عملکرد مجاز |
 |
 |
operations U |
نحوه استفاده ازدستگاهها |
 |
 |
syntax checker U |
مقابله نحوه گری |
 |
 |
relationships U |
نحوه اتصال دو چیز مشابه |
 |
 |
contract record U |
سوابق نحوه پیشرفت قرارداد |
 |
 |
relationship U |
نحوه اتصال دو چیز مشابه |
 |
 |
scenario U |
طرح [نحوه رفتار] [سناریو] |
 |
 |
specific performance U |
نحوه اجرای معین در قرارداد |
 |
 |
scenarios U |
طرح ها [نحوه رفتار] [سناریو] |
 |
 |
fitness report U |
گزارش ارزیابی از نحوه خدمتی |
 |
 |
planning U |
سازماندهی نحوه انجام کاری |
 |
 |
instruct U |
بیان نحوه کار به کسی یا به کامپیوتر |
 |
 |
formats U |
قوانینی که نحوه قرار گرفتن عملوندها |
 |
 |
instructed U |
بیان نحوه کار به کسی یا به کامپیوتر |
 |
 |
instructing U |
بیان نحوه کار به کسی یا به کامپیوتر |
 |
 |
cookbooks U |
راهنمای نحوه نصب واستفاده از برنامه |
 |
 |
instructs U |
بیان نحوه کار به کسی یا به کامپیوتر |
 |
 |
to tick U |
کار کردن به نحوه ویژه یا درست |
 |
 |
cookbook U |
راهنمای نحوه نصب واستفاده از برنامه |
 |
 |
format U |
قوانینی که نحوه قرار گرفتن عملوندها |
 |
 |
manual U |
کتابچهای که نحوه نصب سیستم را نشان میدهد |
 |
 |
schematic U |
نمایش قط عات سیستم و نحوه اتصال آنها |
 |
 |
consumer research U |
تحقیق درخصوص احتیاجات و نحوه خریدمصرف کنندگان |
 |
 |
to concern something U |
مربوط بودن [شدن] به چیزی [ربط داشتن به چیزی] [بابت چیزی بودن] |
 |
 |
maps U |
شرح نحوه ارتباط رکوردها و فیلدها در پایگاه داده ها |
 |
 |
mail application programming interface U |
که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را بیان می کنند |
 |
 |
package U |
برنامههای کامپیوتر و نحوه کار برای اهداف مخصوص |
 |
 |
packaged U |
برنامههای کامپیوتر و نحوه کار برای اهداف مخصوص |
 |
 |
packages U |
برنامههای کامپیوتر و نحوه کار برای اهداف مخصوص |
 |
 |
map U |
شرح نحوه ارتباط رکوردها و فیلدها در پایگاه داده ها |
 |
 |
systems analysis U |
برنامهای که نحوه کار سیستم کامپیوتری را کنترل میکند |
 |
 |
MAPI U |
که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را نشان میدهد |
 |
 |
The way he eats his food disgusts [revolts] [repulses] me. U |
به نحوه ای که او [مرد] غذا می خورد حال من را بهم می زند. |
 |
 |
manual U |
کتابچهای که نحوه استفاده از سیستم یا وسیله را نشان میدهد |
 |
 |
compacted U |
استانداردی که نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد |
 |
 |
unliquidated damages U |
خسارتهایی که نحوه محاسبه و پرداخت انها در قرارداد ذکرنشده است |
 |
 |
compacting U |
استانداردی که نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد |
 |
 |
demo U |
قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد |
 |
 |
compact U |
استانداردی که نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد |
 |
 |
communication U |
پارامتر هایی که نحوه کنترل ارسال داده را بیان می کنند |
 |
 |
precedence U |
قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی |
 |
 |
cash-and-carries U |
نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد |
 |
 |
cash and carry U |
نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد |
 |
 |
cash-and-carry U |
نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد |
 |
 |
liquidated damages U |
خسارتی که نحوه محاسبه و پرداخت ان در قرارداد ذکر گردیده است |
 |
 |
compacts U |
استانداردی که نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد |
 |
 |
manual U |
متنی که نحوه استفاده از سیستم یا نرم افزار را نشان می دهند |
 |
 |
user U |
دستورالعمل شرح نحوه استفاده از بسته نرم افزاری یا سیستم |
 |
 |
users U |
دستورالعمل شرح نحوه استفاده از بسته نرم افزاری یا سیستم |
 |
 |
XMS U |
قوانینی که نحوه دستیابی برنامه یه حافظه گسترده در PC را بیان میکند |
 |
 |
demonstrations U |
قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد |
 |
 |
demonstration U |
قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد |
 |
 |
to watch something U |
مراقب [چیزی] بودن [توجه کردن به چیزی] [چیزی را ملاحظه کردن] |
 |
 |
IFF U |
استاندارد نحوه ذخیره سازی داده در Amiga در برخی سیستمهای گرافیکی |
 |
 |
CD DA U |
استاندارد مربوط به نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد |
 |
 |
CD audio U |
استاندارد مربوط به نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد |
 |
 |
ISO/OSI model U |
معماری چند لایه که نحوه کار کامپیوتر و شبکه را بیان میکند |
 |
 |
doctrine U |
اصولی که نحوه اجرا و پیاده کردن یک ایده ئولوژی را تعیین میکند |
 |
 |
break clause U |
عبارتی درقرارداد که در ان نحوه نقض قرارداد شرح داده شده است |
 |
 |
implied assumpist U |
تعهد غیر رسمی که از نحوه عمل متعهد ناشی و استنباط میشود |
 |
 |
storage U |
نحوه اختصاص حافظه به کاربران مختلف , مثل برنامه ها , متغیرها, داده ,..... |
 |
 |
enhances U |
استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی |
 |
 |
enhanced U |
استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی |
 |
 |
enhancing U |
استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی |
 |
 |
doctrines U |
اصولی که نحوه اجرا و پیاده کردن یک ایده ئولوژی را تعیین میکند |
 |
 |
enhance U |
استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی |
 |
 |
unformatted U |
1-فایل متن که حاوی هیچ دستور فرمت , حاشیه یا نحوه نوشتن نباشد.2- |
 |
 |
Internet U |
بخشی از استاندارد TCP/IP که نحوه ارسال داده روی شبکه را بیان میکند |
 |
 |
lighter aboard ship |
نحوه حمل سریع کالا که در آن دوبه و بار آن برروی کشتی قرار میگیرد |
 |
 |
interchange file format U |
استانداردی که نحوه ذخیره سازی داده در Amiga و برخی برنامههای گرافیکی را نشان میدهد |
 |
 |
epp U |
استانداردی که نحوه ارسال داده با سرعت بال روی اتصال پورت موازی را نشان میدهد |
 |
 |
DV I U |
سیستمی که نحوه فشرده سازی و نمایش سیگنالهای صوتی و تصویری روی کامپیوتر را نشان میدهد |
 |
 |
white book U |
ویدیو- CD استاندارد ساخت philips , JVC که نحوه ذخیره ویدیودیجیتال روی ROM-CD را بیان میکند |
 |
 |
tabling U |
ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد |
 |
 |
tables U |
ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد |
 |
 |
JPEG U |
استانداردی که نحوه ذخیره سازی تصاور گرافیکی را به صورت فشرده در فایل روی دیسک بیان میکند |
 |
 |
table U |
ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد |
 |
 |
scrolls U |
که نحوه عملیات کلیدهای کنترل نمایشگر را تغییر میدهد , کار آنها بستگی به برنامه کاربردی دارد |
 |
 |
scroll U |
که نحوه عملیات کلیدهای کنترل نمایشگر را تغییر میدهد , کار آنها بستگی به برنامه کاربردی دارد |
 |
 |
tabled U |
ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد |
 |
 |
to stop somebody or something U |
کسی را یا چیزی را نگاه داشتن [متوقف کردن] [مانع کسی یا چیزی شدن] [جلوگیری کردن از کسی یا از چیزی] |
 |
 |
primers U |
کتاب راهنما یا کتار دستورات ساده و مثالها که نحوه کار برنامه یا اپراتورهای سیستم جدید را نشان میدهد |
 |
 |
sna U |
روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند ونیز سخت افزارهای مختلف برای ارتباط |
 |
 |
primer U |
کتاب راهنما یا کتار دستورات ساده و مثالها که نحوه کار برنامه یا اپراتورهای سیستم جدید را نشان میدهد |
 |
 |
self- U |
برای اطمینان از صحت نحوه کار کردن , معمولاگ حافظه , وسایل جانبی و دیسک درایوها بررسی می شوند |
 |
 |
enclose U |
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر |
 |
 |
encloses U |
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر |
 |
 |
enclosing U |
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر |
 |
 |
relevance U |
1-روش ارتباط چیزی با دیگری .2-اهمیت چیزی دریک موقعیت یا فرآیند |
 |
 |
to appreciate something U |
قدر چیزی را دانستن [سپاسگذار بودن] [قدردانی کردن برای چیزی] |
 |
 |
modifies U |
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی |
 |
 |
modifying U |
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی |
 |
 |
replaces U |
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر |
 |
 |
modify U |
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی |
 |
 |
querying U |
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است |
 |
 |
queried U |
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است |
 |
 |
query U |
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است |
 |
 |
replacing U |
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر |
 |
 |
replace U |
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر |
 |
 |
replaced U |
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر |
 |
 |
pushes U |
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن |
 |
 |
pushed U |
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن |
 |
 |
push U |
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن |
 |
 |
via U |
حرکت به سوی چیزی یا استفاده از چیزی برای رسیدن به مقصد |
 |
 |
queries U |
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است |
 |
 |
to esteem somebody or something [for something] U |
قدر دانستن از [اعتبار دادن به] [ارجمند شمردن] کسی یا چیزی [بخاطر چیزی ] |
 |
 |
covets U |
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن |
 |
 |
coveting U |
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن |
 |
 |
covet U |
میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن |
 |
 |
to pass by any thing U |
از پهلوی چیزی رد شدن چیزی رادرنظرانداختن یاچشم پوشیدن |
 |
 |
correction U |
صحیح کردن چیزی تغییری که چیزی را درست میکند |
 |
 |
establishes U |
1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی |
 |
 |
control U |
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود |
 |
 |
establishing U |
1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی |
 |
 |
controls U |
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود |
 |
 |
to hang over anything U |
سوی چیزی پیشامدگی داشتن بالای چیزی سوارشدن |
 |
 |
establish U |
1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی |
 |
 |
controlling U |
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود |
 |
 |
printed U |
عمل محصول نرم افزاری که به کاربر امکان میدهد که نحوه فاهر شدن صفحه هنگام چاپ را نشان دهد |
 |
 |
print U |
عمل محصول نرم افزاری که به کاربر امکان میدهد که نحوه فاهر شدن صفحه هنگام چاپ را نشان دهد |
 |
 |
prints U |
عمل محصول نرم افزاری که به کاربر امکان میدهد که نحوه فاهر شدن صفحه هنگام چاپ را نشان دهد |
 |
 |
VT terminal emulation U |
مجموعه استاندارد کدها سافت Digital Gquipment Corpcration برای کنترل نحوه نمایش متن و گرافیک روی ترمینالها |
 |
 |
to regard somebody [something] as something U |
کسی [چیزی] را بعنوان چیزی بحساب آوردن |
 |
 |
rates U |
ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی |
 |
 |
think nothing of something <idiom> U |
فراموش کردن چیزی ،نگران چیزی بودن |
 |
 |
rate U |
ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی |
 |
 |
appreciating U |
بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن |
 |
 |
appreciates U |
بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن |
 |
 |
appreciate U |
بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن |
 |
 |
appreciated U |
بربهای چیزی افزودن قدر چیزی را دانستن |
 |
 |
SGML U |
استاندارد مستقل از سخت افزار که نحوه علامتگذاری متن ها برای مشخص کردن bold,italic وحاشیه ها و غیره را بیان میکند |
 |
 |
cumulative delivery diagram U |
منحنی تحویل تراکمی نموداری که نحوه تحویل کالاها را نشان میدهد |
 |
 |
operational U |
آنچه کار میکند یا مربوطه به نحوه کار کردن ماشین است |
 |
 |
literate U |
قادر به فهمیدن اصط لاحات مربوط به کامپیوتر و نحوه استفاده از کامپیوتر |
 |
 |
functional distribution U |
توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع |
 |
 |
ansi U |
که نحوه نمایش رنگها و تصاویر کوچک و ساده را روی صفحه نمایش بیان میکند |
 |
 |
annotations U |
توضیح یا توجه در برنامه در مورد نحوه اجرای برنامه |
 |
 |
bioclimatic U |
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی |
 |
 |
annotation U |
توضیح یا توجه در برنامه در مورد نحوه اجرای برنامه |
 |
 |
extension U |
طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن |
 |
 |
extensions U |
طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن |
 |
 |
gates U |
یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد |
 |
 |
gate U |
یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد |
 |
 |
to give up [to waste] something U |
ول کردن چیزی [کنترل یا هدایت چیزی] |
 |
 |
see about (something) <idiom> U |
دنبال چیزی گشتن ،چیزی را چک کردن |
 |
 |
fence [around / between something] U |
حصار [دور چیزی] [بین چیزی] |
 |
 |
to wish for something U |
ارزوی چیزی راکردن چیزی را خواستن |
 |
 |
screw up <idiom> U |
زیروروکردن چیزی ،بهم زدن چیزی |
 |
 |
fence [around / between something] U |
نرده [دور چیزی] [بین چیزی] |
 |
 |
changed U |
استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر |
 |
 |
changes U |
استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر |
 |
 |
change U |
استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر |
 |
 |
changing U |
استفاده از چیزی به جای چیزی دیگر |
 |
 |
to portray somebody [something] U |
نمایش دادن کسی یا چیزی [رل کسی یا چیزی را بازی کردن] [کسی یا چیزی را مجسم کردن] |
 |
 |
style sheet U |
الگویی که برای تولید خودکار نحوه یا نوع یک متن مثل روش کار , کتاب , برنامه ,... از پیش فرمت و قالب بندی شده باشد |
 |
 |
high level U |
استاندارد ISO که حاوی پروتکل لایه اتصالی است و نحوه فرمت شدن داده پیش از ارسال روی شبکه سنکرون را بیان میکند |
 |
 |
high-level U |
استاندارد ISO که حاوی پروتکل لایه اتصالی است و نحوه فرمت شدن داده پیش از ارسال روی شبکه سنکرون را بیان میکند |
 |
 |
technical U |
وسیله تکنیکی به کاربر برای شرح نحوه استفاده از نرم افزار یا سخت افزار یا علت عدم کارکردن آن |
 |
 |
CD ROM Extended Architecture U |
فرمت ROM-CD پیشرفته که نحوه ذخیره سازی صورت و تصویر داده را روی دیسک ROM-CD مشخص میکند |
 |
 |
CD ROM/XA U |
فرمت ROM-CD پیشرفته که نحوه ذخیره سازی صورت و تصویر داده را روی دیسک ROM-CD مشخص میکند |
 |
 |
systems network architecture U |
روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند و امکان ارتباط سخت افزارهای مختلف را فراهم میکند |
 |
 |
MIDI Mapper U |
برنامه پشتیبانی شده با windows که به کاربران MIDI با تجربه امکان تغییر نحوه ارسال نت موسیقی به دستگاههای موسیقی به PC را بیان میکند |
 |
 |
neural network U |
سیستمی که برنامه هوش مصنوعی را اجرا میکند و نحوه کار مغز و یادگیری و به خاطر سپردن آنرا شبیه سازی میکند |
 |
 |
Please allow for at least two weeks' notice [to do something] [for something] [prior to something] . U |
درخواست می شود که لطفا دو هفته برای پیشگیری [کار] اعطاء کنید [تا ما ] [برای چیزی] [قبل از چیزی] . |
 |
 |
recognition U |
1-توانایی تشخیص چیزی . 2-فرایند تشخیص چیزی- مثل حرف روی متن چاپ شده یا میلههای کد میلهای .. |
 |
 |
software U |
هر برنامه یا گروه برنامه هایی که نحوه اجرای نرم افزار را مشخص میکند و شامل سیستم عامل , پردازشگر کلمه و برنامههای کاربردی است |
 |
 |
to blame somebody for something U |
کسی را تقصیرکار دانستن بخاطر چیزی [اشتباه در چیزی را سر کسی انداختن] [جرم یا گناه] |
 |
 |
requiring U |
نیازداشتن به چیزی یا تقاضای چیزی |
 |
 |
requires U |
نیازداشتن به چیزی یا تقاضای چیزی |
 |
 |
resisting U |
مقابله با چیزی یا نپذیرفتن چیزی |
 |
 |
resist U |
مقابله با چیزی یا نپذیرفتن چیزی |
 |
 |
to lean something against something U |
چیزی را به چیزی تکیه دادن |
 |
 |
resisted U |
مقابله با چیزی یا نپذیرفتن چیزی |
 |
 |
resists U |
مقابله با چیزی یا نپذیرفتن چیزی |
 |
 |
required U |
نیازداشتن به چیزی یا تقاضای چیزی |
 |
 |
inserting U |
قرار دادن چیزی در چیزی |
 |
 |
inserts U |
قرار دادن چیزی در چیزی |
 |
 |
to paint something [with something] U |
چیزی را [با چیزی] رنگ زدن |
 |
 |
require U |
نیازداشتن به چیزی یا تقاضای چیزی |
 |
 |
insert U |
قرار دادن چیزی در چیزی |
 |
 |
telephony U |
مجموعه استانداردها که نحوه کار کامپیوترها باسیستم تلفن را بیان میکند که باعث ایجاد پست الکترونیکی صوتی , پاسخ به تلفن و سرویس فکس میشود |
 |
 |
(a) case in point <idiom> U |
مثالی که چیزی راثابت کند یا به روشن شدن چیزی کمک کند |
 |
 |
to get ahold of somebody [something] [American English] <idiom> U |
کسی [چیزی ] را گرفتن [دستش به کسی یا چیزی رسیدن] [اصطلاح روزمره] |
 |
 |
cybernetics U |
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان |
 |
 |
reverses U |
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد |
 |
 |
reversed U |
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد |
 |
 |
reverse U |
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد |
 |
 |
reversing U |
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد |
 |
 |
page U |
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ |
 |
 |
pages U |
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ |
 |
 |
paged U |
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ |
 |
 |
blacked U |
وسیلهای که بدون دخالت کاربر کار میکند و کاربر از نحوه کار آن بی خبر است |
 |
 |
blacker U |
وسیلهای که بدون دخالت کاربر کار میکند و کاربر از نحوه کار آن بی خبر است |
 |