English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lifesaving U نجات دهنده زندگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
saviours U نجات دهنده
saviour U نجات دهنده
savior U نجات دهنده
lifesaver U نجات دهنده زندگانی
redeemer U رهایی بخش نجات دهنده
redeemers U رهایی بخش نجات دهنده
salvor U نجات دهنده کشتی یا کالاهای ان در دریا
ratchet effect U اثر چرخش دهنده مصرف بالا و استانداردبالای زندگی باسانی عوض نشدن
lifebuoys U کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
lifebuoy U کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
air sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
it is impossible to live there U نمیشود در انجا زندگی کرد زندگی
trimmer U زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
Life is ten percent what happens to you and ninety percent how you respond to it. U ده درصد از زندگی، اتفاقاتی است که برایتان می افتد و نود درصد باقی مانده زندگی واکنش شما به این اتفاقات است.
catalyst U تشکیلات دهنده سازمان دهنده
conglutinative U التیام دهنده جوش دهنده
bailor U امانت دهنده کفیل دهنده
catalysts U تشکیلات دهنده سازمان دهنده
bailer U امانت دهنده کفیل دهنده
exhibitors U نمایش دهنده ارائه دهنده
exhibitor U نمایش دهنده ارائه دهنده
extender U توسعه دهنده ادامه دهنده
exhibiter U نمایش دهنده ارائه دهنده
lead a dog's life <idiom> U زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
rescuing U نجات
salvation U نجات
liberation U نجات
safety U نجات
liveries U نجات
life vest U کت نجات
livery U نجات
rescues U نجات
escape line U خط نجات
life jacket U کت نجات
rescue U نجات
rescued U نجات
life net U تور نجات
life line U طناب نجات
life line U بند نجات
deep submergence U زیردریایی نجات
survivors U نجات یافتگان
life jacket U جلیقه نجات
survival pack U بسته نجات
life buoy U حلقه نجات
life belt U کمربند نجات
life boat U کرجی نجات
crash boat U قایق نجات
life float U قایق نجات
safety boat U قایق نجات
life buoy U بویه نجات
rescue basket U زنبیل نجات
parachutes U چتر نجات
parachuted U چتر نجات
lifeguards U نجات غریق
lifeguard U نجات غریق
resuscitation U نجات غریق
safety belts U کمربند نجات
safety belt U کمربند نجات
parachuting U چتر نجات
salvable U نجات یافتنی
salvageable U قابل نجات
refugee relief U نجات پناهندگان
redeliver U از نو نجات دادن
survival suit U لباس نجات
plane guard U ناو نجات
plane guard U ناوگارد نجات
parachut U چتر نجات
rescue operation U عملیات نجات
lifebelt U کمربند نجات
lifebelts U کمربند نجات
surviving U نجات دادن
survives U نجات دادن
survived U نجات دادن
survive U نجات دادن
delivers U نجات دادن
deliver U نجات دادن
life boad U قایق نجات
parachute U چتر نجات
breeches buoy U بویه نجات
salvation U سبب نجات
lifesaving U نجات غریق
recovers U نجات دادن
recovering U نجات دادن
recover U نجات دادن
liferaft U شناوه نجات
lifeguard submarine U زیردریایی نجات
life vest جلیقه نجات
life raft U قایق نجات
saved U نجات دروازه
lifeboats U قایق نجات
save U نجات دروازه
stole U جلیقه نجات
fire escapes U نردبان نجات
fire escape U نردبان نجات
lifeboat U قایق نجات
saves U نجات دروازه
lifeguards U مامور نجات غریق
lifesaving U وسیله نجات غریق
paradrop U بارریزی باچتر نجات
helicopter rescue strop U کمربند نجات هلیکوپتر
liferaft U قایق نجات لاستیکی
salvaged U از خطرنابودی نجات دادن
salvaging U از خطرنابودی نجات دادن
search and rescue U عملیات تجسس و نجات
survivors U نجات یافتگان از مرگ
lifeguard U مامور نجات غریق
rescue chamber U اطاقک نجات زیردریایی
rescue and assistance U عملیات نجات و مددکاری
salvage U از خطرنابودی نجات دادن
mae west U جلیقه نجات فشاری
lifeguards U گارد نجات دریایی
life vest U لباس نجات غریق
soteriology U مبحث نجات رستگاری
lifeguard U گارد نجات دریایی
life belt U لاستیک نجات غریق
life belt U کمربند نجات غریق
pararescue team U تیم تجسس و نجات
helicopter rescue net U تور نجات هلیکوپتر
fire and rescue U نجات و اطفای حریق
salvages U از خطرنابودی نجات دادن
life buoy U حلقه نجات غریق
pararaft U وسایل نجات چتربازی
lifeline U طناب یارسن نجات غواص
lifeguard U نجات غریق محافظ شخصی
fire and rescue U عملیات نجات و اطفای حریق
lifesaver U عضودسته نجات غریق وامثال ان
lifelines U طناب یارسن نجات غواص
lifeguards U نجات غریق محافظ شخصی
salvage U اموال نجات یافته از خطر
salvage money U جایزه نجات کشتی یا محموله
saved U نجات دادن پس انداز کردن
saves U نجات دادن پس انداز کردن
save one's neck/skin <idiom> U نجات خوداز خطر ومشکل
helicopter double rescue harness U کمربند نجات دو نفره هلیکوپتر
life line U طناب وصل به حلقه نجات
salvages U اموال نجات یافته از خطر
salvaging U اموال نجات یافته از خطر
salvaged U اموال نجات یافته از خطر
unsaved U محفوظ نشده نجات نیافته
save U نجات دادن پس انداز کردن
life jacket U سینه بند نجات جلیقه ضد گلوله
deep submergence U زیردریایی نجات کشتیهای غرق شده
to rescue people from the water U مردم را [از غرق شدن ] در آب نجات دادن
andromeda U از دست غولی نجات یافت وزن او شد
survived U ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
survive U ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
life raft قایق چوبی [برای نجات غریق]
escape U فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
surviving U ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
escaping U فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escapes U فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
to rescue somebody from drowning U کسی را از غرق شدن نجات دادن
escaped U فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
survives U ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
make a run for it <idiom> U برای نجات جان فرار کردن
ski patrolman U عضو گروه نجات در پیست اسکی
para bomb U بمب قابل پرتاب به وسیله چتر نجات
reclaim U نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
salvages U نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
jettisoning U به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisons U به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
salvaged U نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
ski patrol U گروه نجات و حمل مصدومان در پیست اسکی
salvaging U نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
salvage U نجات کشتی غرق شده یاصدمه دیده
life preservers U وسیله نجارت غریق وغیره اسباب نجات
life preserver U وسیله نجارت غریق وغیره اسباب نجات
jettison U به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
reclaimed U نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
reclaiming U نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
reclaims U نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
jettisoned U به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
vents U سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
vented U سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
anchor line extension kits U جعبه وسایل افزودن به طول کابل چتر نجات
vent U سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
escape line U مسیر نجات پرسنل درگیر در عملیات پنهانی وچریکی
venting U سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
particularism U اعتقادباینکه نجات فقط برای برگزیدگان میسر است
aviation life support equipment U وسایل حفظ جان مسافرین درپرواز سینه بند نجات
roll forward U تابع پایگاه داده ها که کاربر را ازیک آسیب نجات میدهد.
indicator U نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
salvaged U نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvaging U نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvages U نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvage U نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
life U زندگی
living U زندگی
wile a U در زندگی
togetherness U زندگی با هم
lives of great men U زندگی
lifelines U خط زندگی
lifeline U خط زندگی
habitance U زندگی
eau de vie U اب زندگی
lives U زندگی
existences U زندگی
vivification U زندگی
habitancy U زندگی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com