Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
final result
U
نتیجه نهایی
net result
U
نتیجه نهایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
printout
U
نسخه چاپی نتیجه نهایی
printouts
U
نسخه چاپی نتیجه نهایی
mechanicals
U
نتیجه نهایی تجسمی
pay off
U
جزای کیفر نتیجه نهایی
Other Matches
telic
U
نهایی دارای هدف نهایی
It wI'll eventually pay off.
U
با لاخره نتیجه خواهد رسید (نتیجه می دهد )
to be a foregone conclusion
<idiom>
U
نتیجه حتمی
[نتیجه مسلم]
بودن
foregone conclusion
U
نتیجه حتمی نتیجه مسلم
semifinal
U
مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
ultimatums
U
نهایی
ultimatum
U
نهایی
peremptory
U
نهایی
ultimata
U
نهایی
conclusive
U
نهایی
privy
U
نهایی
high limit
U
حد نهایی
closing
U
نهایی
definite
<adj.>
U
نهایی
definitive
U
نهایی
ultimate
U
نهایی
finals
U
نهایی
terminals
U
نهایی
final
U
نهایی
terminal
U
نهایی
grail
U
هدف نهایی
finals
U
مسابقه نهایی
incremental cost
U
هزینه نهایی
ultimate strength
U
مقاومت نهایی
terminus
U
ایستگاه نهایی
final
U
مسابقه نهایی
top speed
U
سرعت نهایی
final drive
U
گرداننده نهایی
final diameter
U
قطر نهایی
final destination
U
مقصد نهایی
final cut
U
برش نهایی
final assembly
U
نصب نهایی
final assembly
U
مونتاژ نهایی
final act
U
سند نهایی
ultimate load
U
بار نهایی
extreme range
U
برد نهایی
extreme position
U
وضعیت نهایی
end user
U
کاربر نهایی
end strength
U
استعداد نهایی
ultimate stress
U
تنش نهایی
elevation stop
U
حد نهایی درجه
ultimate stress limit
U
حد تنش نهایی
differential cost
U
هزینه نهایی
final judgement
U
حکم نهایی
armageddon
U
مبارزهء نهایی
try-outs
U
تمرین نهایی
ultimate analysis
U
تجزیه نهایی
try-out
U
تمرین نهایی
last word
<idiom>
U
نظر نهایی
terminuses
U
ایستگاه نهایی
semi-final
U
نیمه نهایی
home stretch
U
مرحله نهایی
ultimate speed
U
سرعت نهایی
final velocity
U
سرعت نهایی
final value
U
ارزش نهایی
final term
U
جمله نهایی
final report
U
گزارش نهایی
final position
U
وضعیت نهایی
final payment
U
پرداخت نهایی
differential cost
U
ارزش نهایی
ultimatums
U
هدف نهایی
margin utility
U
مطلوبیت نهایی
semi-finals
U
نیمه نهایی
additional costs
[expenses]
U
هزینه نهایی
extra expenses
U
هزینه نهایی
incremental cost
U
هزینه نهایی
semi finals
U
نیمه نهایی
ultimatum
U
هدف نهایی
ultimata
U
هدف نهایی
quarter final
U
یک چهارم نهایی
end product
U
محصول نهایی
quarter-final
U
یک چهارم نهایی
quarter-finals
U
یک چهارم نهایی
second check
U
بررسی نهایی
limiting value
U
ارزش نهایی
draft
U
نیمه نهایی
drafted
U
نیمه نهایی
drafts
U
نیمه نهایی
quarterfinal
U
یک چهارم نهایی
semifinal
U
نیمه نهایی
end product
U
فراورده نهایی
final decision
U
رای قطعی و نهایی
front end
U
نرم افزار نهایی
finales
U
اهنگ نهایی اخر
ultimacy
U
حالت نهایی غائیت
final approach
U
مسیر نهایی فرود
finale
U
اهنگ نهایی اخر
final heading
U
مسیر پرواز نهایی
final measurement
U
اندازه گیری نهایی
ending
U
بخش نهایی چیزی
tail end
U
قسمت نهایی انتها
terminal repeater
U
تقویت کننده نهایی
finishing strokes
U
دست کاری نهایی
endings
U
بخش نهایی چیزی
final invoice
U
صورت حساب نهایی
backdoor
U
وسیله نهایی یا زیرجلی
end user
U
استفاده کننده نهایی
terminal ballistics
U
بالیستیک نهایی گلوله
diminishing marginal utility
U
فایده نهایی نزولی
finalize
U
بمرحله نهایی رساندن
finalized
U
بمرحله نهایی رساندن
final temperature
U
درجه حرارت نهایی
finalizes
U
بمرحله نهایی رساندن
margin land
U
حد نهایی بازده زمین
finalizing
U
بمرحله نهایی رساندن
draft report
U
گزارش نیمه نهایی
ultimate tensile stress
U
تنش کشش نهایی
finalising
U
بمرحله نهایی رساندن
ultimate strength
U
مقاومت یا استحکام نهایی
margine efficiency of capital
U
بازده نهایی سرمایه
aircraft rigging
U
تنظیم نهایی هواپیما
no wind position
U
محل نهایی هواپیما
World Series
U
مسابقات نهایی بیسبال
decreasing marginal cost
U
هزینه نهایی نزولی
finalised
U
بمرحله نهایی رساندن
face formwork
U
قالب بندی نهایی
marginal costing
U
هزینه یابی نهایی
finalises
U
بمرحله نهایی رساندن
reserve price
U
قیمت نهایی بهای قطعی
margin efficiency of investment
U
بازده نهایی سرمایه گذاری
returns
U
گزارش نهایی هیات تحقیق
final heading
U
سمت پرواز یا حرکت نهایی
returned
U
گزارش نهایی هیات تحقیق
final drive
U
چرخ گرداننده نهایی شنی
diminishing marginal utility
U
نزولی بودن مطلوبیت نهایی
scope
U
نقطه توجه طرح نهایی
diminishing marginal product
U
منحنی نزولی محصول نهایی
returning
U
گزارش نهایی هیات تحقیق
end product
U
قطعات حاصله دستگاه نهایی
final acceptance
آزمایش قبولی نهایی ناو
final protocol
U
مقاوله نامه یا موافقتنامه نهایی
return
U
گزارش نهایی هیات تحقیق
surf off
U
دور نهایی مسابقه موج سواری
imprisonment
U
محبوس کردن پس ازصدور حکم نهایی
cupholder
U
برنده گلدان جایزه در مسابقه نهایی
showdown
U
مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
finallist
U
کسی که درمسابقه به مرحله نهایی برسد
semi-finalists
U
شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
finality
U
اعتقاد بعلت نهایی در گیتی قطعیت
quarterfinal
U
دوره یک چهارم نهایی درمسابقات حذفی
showdowns
U
مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
integrated revision
U
بررسی نهایی جداول سازمان و تجهیزات
final shaving
U
پرداخت
[کوتاه کردن نهایی پرزها]
semi-finalist
U
شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
semifinalist
U
کسیکه بمرحله مسابقات نیمه نهایی رسیده
tag line
U
جمله نهایی نمایش وغیره نقطه حساس
armageddon
U
مبارزهء نهایی میان نیکی وبدی در قیامت
great go
U
امتحان نهایی در دانشگاه برای گرفتن درجه
greats
U
امتحان نهایی دردانشگاه برای گرفتن درجه
threshold
U
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
ultimate tensile strength
U
حد نهایی کشش و استحکام نخ
[قبل از پاره شدن]
quarterfinalist
U
کسیکه در مسابقه یک چهارم نهایی شرکت میکند
all the way
U
اخرین یورش برای لمس نقطه نهایی
threshholds
U
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
thresholds
U
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
interrupt
U
توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
decision altitude
U
ارتفاع نهایی مسیرفرودهواپیمای بی خلبان حداکثرارتفاع در مسیر فرود
sprocket
U
دنده ملخی مین چرخ گرداننده نهایی در تانک
interrupting
U
توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
interrupts
U
توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
maieutics
U
فن زنده کردن فکر نهایی شخص بوسیله پرسش وپاسخ
consequences
U
نتیجه
resulted
U
نتیجه
ineffectual
U
بی نتیجه
thanks
U
در نتیجه
product
U
نتیجه
products
U
نتیجه
resulting
U
نتیجه
outcomes
U
نتیجه
frustrated
U
بی نتیجه
result
U
نتیجه
affect
U
نتیجه
outgrowth
U
نتیجه
affects
U
نتیجه
run into
<idiom>
U
نتیجه
consequent
U
نتیجه
abortive
U
بی نتیجه
afterclap
U
نتیجه
outcome
U
نتیجه
whereupon
U
که در نتیجه ان
consequence
U
نتیجه
rests
U
نتیجه
issueless
U
بی نتیجه
ineffetual
U
بی نتیجه
growth
U
نتیجه
growths
U
نتیجه
inconsequent
U
بی نتیجه
inconseqential
U
بی نتیجه
in the sequel
U
در نتیجه
rest
U
نتیجه
to no purpose
U
بی نتیجه
ineffective
U
بی نتیجه
effect
U
نتیجه
sequitur
U
نتیجه
sequent
U
نتیجه
sequela
U
نتیجه
resultful
U
پر نتیجه
outgrwth
U
نتیجه
of no issue
U
بی نتیجه
conclusion
U
نتیجه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com