English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
turn out <idiom> U نتیجه ،پایان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
redundancies U نسخه برداری از یک ویژگی به منظور جلوگیری از خرابی سیستم که نتیجه بد عمل کردن ان ویژگی است
redundancy U نسخه برداری از یک ویژگی به منظور جلوگیری از خرابی سیستم که نتیجه بد عمل کردن ان ویژگی است
rest U نتیجه
rests U نتیجه
half U جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
baffle U دستپاچه کردن بی نتیجه کردن
baffled U دستپاچه کردن بی نتیجه کردن
baffles U دستپاچه کردن بی نتیجه کردن
baffling U دستپاچه کردن بی نتیجه کردن
join U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joined U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joins U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
voice U تولید صدا مشابه صوت انسان که نتیجه سنتز صدا است
voices U تولید صدا مشابه صوت انسان که نتیجه سنتز صدا است
voicing U تولید صدا مشابه صوت انسان که نتیجه سنتز صدا است
period U نتیجه غایی
periods U نتیجه غایی
gather U نتیجه گرفتن استباط کردن
gathered U نتیجه گرفتن استباط کردن
flight U بهترین نتیجه دور مقدماتی
logic U سیستم کاهش نتیجه از داده دودویی
arithmetic U عملیات محاسباتی مجدد برای اطمینان از صحت نتیجه
complete U عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
completed U عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
completes U عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
completing U عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
abort U بی نتیجه ماندن
aborted U بی نتیجه ماندن
aborting U بی نتیجه ماندن
aborts U بی نتیجه ماندن
status U یک بیت در کلمه که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت و نتیجه یک عملیات است
complement U 1-تبدیل یک رقم دودویی 2-نتیجه ناشی از تفریق یک عدد از یکی کمتر از پایه
complemented U 1-تبدیل یک رقم دودویی 2-نتیجه ناشی از تفریق یک عدد از یکی کمتر از پایه
complementing U 1-تبدیل یک رقم دودویی 2-نتیجه ناشی از تفریق یک عدد از یکی کمتر از پایه
complements U 1-تبدیل یک رقم دودویی 2-نتیجه ناشی از تفریق یک عدد از یکی کمتر از پایه
effective U آنچه برای تولید یک نتیجه مشخص قابل استفاده است
syntheses U نتیجه گیری
synthesis U نتیجه گیری
miscarries U نتیجه ندادن عقیم ماندن
miscarry U نتیجه ندادن عقیم ماندن
miscarrying U نتیجه ندادن عقیم ماندن
time U روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
time U تا نتیجه در صفحه فاهر شود.2-سرعتی که سیستم به درخواستی پاسخ میدهد
timed U روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
timed U تا نتیجه در صفحه فاهر شود.2-سرعتی که سیستم به درخواستی پاسخ میدهد
times U روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ترکیبی سریع , هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود , گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
times U تا نتیجه در صفحه فاهر شود.2-سرعتی که سیستم به درخواستی پاسخ میدهد
success U پیروزی نتیجه
successes U پیروزی نتیجه
non sequitur U نتیجه کاذب
non sequiturs U نتیجه کاذب
multiple U نتیجه و محل دستور بعدی که باید اجرا شود
branch U جدولی که نشان میدهد در برنامه با توجه به نتیجه بررسی به کجا باید جهش کرد
branches U جدولی که نشان میدهد در برنامه با توجه به نتیجه بررسی به کجا باید جهش کرد
flag U نشانهای که محتوای ثبات یا نتیجه صفر است
flag U جلب توجه برنامه در شبکه در حین اجرا برای تامین نتیجه یا گزارش دادن یا اعدام یک چیز خالص
flags U نشانهای که محتوای ثبات یا نتیجه صفر است
flags U جلب توجه برنامه در شبکه در حین اجرا برای تامین نتیجه یا گزارش دادن یا اعدام یک چیز خالص
resolution U نتیجه ثبات قدم
resolutions U نتیجه ثبات قدم
conclusion U انجام نتیجه
conclusion U نتیجه
conclusion U نتیجه گیری
conclusions U انجام نتیجه
conclusions U نتیجه
conclusions U نتیجه گیری
intervention U هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
interventions U هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
carried U رقم ناشی از نتیجه زیادی که از عدد پایه استفاده شده بزرگتر است
carries U رقم ناشی از نتیجه زیادی که از عدد پایه استفاده شده بزرگتر است
carry U رقم ناشی از نتیجه زیادی که از عدد پایه استفاده شده بزرگتر است
carrying U رقم ناشی از نتیجه زیادی که از عدد پایه استفاده شده بزرگتر است
check U او نتیجه چاپ و صورتحساب ها را بررسی کند تا ببیند آیا مشابه هم هستند یا خیر
checked U او نتیجه چاپ و صورتحساب ها را بررسی کند تا ببیند آیا مشابه هم هستند یا خیر
checks U او نتیجه چاپ و صورتحساب ها را بررسی کند تا ببیند آیا مشابه هم هستند یا خیر
deterministic U نتیجه فرآیند که بستگی به موقعیتهای اولیه ورودی ها دارد
zero U نشان دهنده اینکه محتوای ثبات یا نتیجه صفر است
zeroes U نشان دهنده اینکه محتوای ثبات یا نتیجه صفر است
zeros U نشان دهنده اینکه محتوای ثبات یا نتیجه صفر است
calculate U فیلدی در یک رکورد پایگاه داده ها که حاوی نتیجه محاسبه انجام شده روی سایر فیلدهاست
calculated U فیلدی در یک رکورد پایگاه داده ها که حاوی نتیجه محاسبه انجام شده روی سایر فیلدهاست
calculates U فیلدی در یک رکورد پایگاه داده ها که حاوی نتیجه محاسبه انجام شده روی سایر فیلدهاست
union U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
unions U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
growth U نتیجه
growths U نتیجه
as U نظر باینکه در نتیجه
derive U نتیجه گرفتن مشتق شدن
derives U نتیجه گرفتن مشتق شدن
deriving U نتیجه گرفتن مشتق شدن
coherent U دارای ارتباط یا نتیجه منطقی
deduction U استنتاج نتیجه گیری
function U فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
functioned U فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
functions U فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
cell U در صفحه گسترده روشی که نتیجه یا داده در یک خانه نمایش داده میشود
cells U در صفحه گسترده روشی که نتیجه یا داده در یک خانه نمایش داده میشود
case U رجوع به بخشی از برنامه که وابسته به نتیجه آزمایش است
cases U رجوع به بخشی از برنامه که وابسته به نتیجه آزمایش است
hatch U نتیجه خط انداختن
Other Matches
sequel U نتیجه پایان
sequels U نتیجه پایان
denouement U پایان نمایش نتیجه عمل
conclusion [closure] of the debate U پایان [و نتیجه گیری] بحث
denouements U پایان نمایش نتیجه عمل
dTnouements U پایان نمایش نتیجه عمل
eol U پایان خط پرچمی که بیان کننده پایان یک خط داده میباشد
terminated U پایان دادن پایان یافتن
terminates U پایان دادن پایان یافتن
terminate U پایان دادن پایان یافتن
It wI'll eventually pay off. U با لاخره نتیجه خواهد رسید (نتیجه می دهد )
to be a foregone conclusion <idiom> U نتیجه حتمی [نتیجه مسلم] بودن
foregone conclusion U نتیجه حتمی نتیجه مسلم
eternity U بی پایان
conclusion U پایان
eternality U بی پایان
immortality U بی پایان
illmitable U بی پایان
infinite time U بی پایان
illimitable U بی پایان
forever U بی پایان
sempiternity U بی پایان
eternity U بی پایان
finality U پایان
eternities U بی پایان
finishes U پایان
point U پایان
initiator terminator U پایان ده
issue [outcome] U پایان
finish U پایان
foreverness U بی پایان
interminate U بی پایان
endless U بی پایان
finis U پایان
out <adv.> U پایان
cessation U پایان
to sit out U تا پایان
windup U پایان
limit U پایان
never ending U بی پایان
endings U پایان
ending U پایان
incessant U پی در پی بی پایان
unfinished U بی پایان
inconclusive U بی پایان
unending U بی پایان
never-ending U بی پایان
aeon U بی پایان
hexapod U شش پایان
end line U خط پایان
closes U پایان
ends U پایان
termination U پایان
closest U پایان
finish line U خط پایان
period U پایان
perpetuity U بی پایان
abysm U بی پایان
bourne U پایان
finallist U پایان رس
fruition U پایان
decapoda U ده پایان
abysses U بی پایان
abyss U بی پایان
periods U پایان
ended U پایان
conclusions U پایان
end U پایان
closer U پایان
end all U پایان
close U پایان
unbound U بی پایان
come off U پایان مسابقه
atrocious U با شرارت بی پایان
ends U پایان یک دور
teleology U پایان شناسی
termination date U تاریخ پایان
terminable U پایان یافتنی
terminuse ad quem U نقطه پایان
to bring to an end U به پایان رساندن
year-end سال پایان
tapes U نوار خط پایان
thesis U پایان نامه
theses U پایان نامه
taped U نوار خط پایان
tape U نوار خط پایان
do away with <idiom> U به پایان رساندن
year-end U پایان سال
unceasing U پایان ناپذیر
irredeemable U پایان ناپذیر
to come to a end U به پایان رسیدن
to see out U به پایان رساندن
to see through U به پایان رساندن
last a U دم اخر پایان
abend U پایان غیرعادی
subjunction U افزایش در پایان
wind up U پایان یافتن
wind up U پایان دادن
follow through <idiom> U به پایان رساندن
teleologist U پایان شناس
ended U پایان یک دور
placing judge U داور خط پایان
on side U پایان بازی
omniscience U دانش بی پایان
ominscience U دانش بی پایان
normal termination U پایان عادی
myriapoda U هزار پایان
jikan U پایان وقت
interminableness U پایان ناپذیری
to get oven U به پایان رساندن
finish U پایان مسابقه
to go through with U به پایان رساندن
get over U به پایان رساندن
finishes U پایان مسابقه
godspeed U پایان انجام
inexhaustibility U پایان نا پذیری
termination U پایان یابی
get done with U به پایان رساندن
gastropod U شکم پایان
endless U بدون پایان
end U پایان یک دور
endnote U پایان مدرک
termination U پایان دهی
surcease U پایان استراحت
sign off U پایان دادن به
end mark U علامت بی پایان
end of block U پایان یک بلوک
rhizopod U ریشه پایان
endless loop U حلقه بی پایان
eob U پایان یک بلوک
get through U به پایان رساندن
eof U پایان فایل
past U پایان یافته
fineless U بی پایان کردن
eternal U بی پایان دائمی
finitude U پایان پذیری
harvest home U پایان درو
interminable U پایان ناپذیر
dissertation U پایان نامه
dissertations U پایان نامه
terminating U پایان دار
Finifugal <adj.> U تنفر از پایان
terminating U پایان بخش
over- U پایان یافتن
conclusions U پایان یک چیز
eoj U پایان کارob
Over and out! U پایان خبر !
Over and out! U پایان اعلان !
It's over. U به پایان رسید.
buzzer U زنگ پایان
buzzers U زنگ پایان
over U پایان یافتن
sustainable energy U انرژی بی پایان
time out <idiom> U پایان وقت
run out (of something) <idiom> U به پایان رساندن
to turn out U به پایان رسیدن
conclusion U پایان یک چیز
sit out U تا پایان چیزی نشستن
postlude U قطعه موسیقی پایان
postseason U بعد از پایان فصل
grallatorial U وابسته به دراز پایان
crashingly U پایان عملیات کامپیوتر
chute U دالان پایان دوصحرانوردی
wire U خط اغاز یا پایان مسابقه
terminal U واقع در نوک پایان
i am through with my work U کارم به پایان رسید
get through U به پایان رساندن گذراندن
terminals U واقع در نوک پایان
chutes U دالان پایان دوصحرانوردی
to be over something U به پایان رسیدن چیزی
point fund U پاداش پایان فصل
post fix U در پایان واژه چسباندن
wires U خط اغاز یا پایان مسابقه
full point U نقطه پایان جمله
finish yarn U نوار پایان مسابقه
zazen U پایان استراحت نشسته
terminating symbol U نماد پایان بخش
periods U نقطه پایان جمله
period U نقطه پایان جمله
and there an end. U و پایان وجود دارد.
d. certificate U ورقه پایان خدمت
dash off <idiom> U سریعا به پایان رساندن
come to nothing <idiom> U باشکست به پایان رسیدن
year-end U وابسته به پایان سال
final whistle U سوت پایان [ورزش]
to sing out U با اوازبه پایان رساندن
interminably U بطور پایان ناپذیر
crashing U پایان عملیات کامپیوتر
finish tape U نوار پایان مسابقه
teleologic U وابسته به پایان شناسی
crashed U پایان عملیات کامپیوتر
continuous U بدون پایان یابدون قط عی
raw deal <idiom> U آخر خط ،پایان هستی
lift a blockade U محاصره را پایان دادن
make short work of something <idiom> [به سرعت به پایان رساندن]
crashes U پایان عملیات کامپیوتر
on end <idiom> U بنظر به پایان رسیده
crash U پایان عملیات کامپیوتر
exit interview U مصاحبه پایان خدمت
The referee blew for full-time. U داور سوت پایان بازی را زد.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com