Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
land combat
U
نبرد در ساحل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
preventive war
U
نبرد پدافندی نبرد به منظور جلوگیری ازعملیات دشمن
wager of battle
U
نوعی از دادرسی که در زمان ویلیام فاتح در انگلستان مرسوم بود و در ان طرفین دعوی به نبرد می پرداختند وفاتح نبرد دادبرده محاکمه نیزمحسوب می شد
ship to shore
U
حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
beach marker
U
علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
shore to shore movement
U
عملیات و حرکت مستقیم از یک ساحل به ساحل دیگر
onshore
U
روی ساحل متوجه بطرف ساحل
inshore
U
بطرف ساحل جلو ساحل
approach lane
U
مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
battle
U
نبرد
campaigns
U
نبرد
passage of arms
U
نبرد
combated
U
نبرد
actions
U
نبرد
combats
U
نبرد
set to
U
نبرد
set-to
U
نبرد
set-tos
U
نبرد
action
U
نبرد
combat
U
نبرد
battling
U
نبرد
campaigning
U
نبرد
fights
U
نبرد
struggling
U
نبرد
struggles
U
نبرد
struggled
U
نبرد
struggle
U
نبرد
battles
U
نبرد
fight
U
نبرد
combating
U
نبرد
campaigned
U
نبرد
campaign
U
نبرد
battled
U
نبرد
battling
U
نبرد کردن
battles
U
نبرد کردن
battle ship
U
نبرد ناو
campaigned
U
صحنه نبرد
land combat
U
نبرد زمینی
infighting
U
نبرد در فاصله کم
infighting
U
نبرد نزدیک
in a
U
مشغول نبرد
battleship
U
نبرد ناو
battleships
U
نبرد ناو
battle position
U
موضع نبرد
area of war
U
منطقه نبرد
passage at arms
U
نبرد مواقعه
frays
U
نبرد نزاع
frayed
U
نبرد نزاع
naval campaign
U
نبرد دریایی
preventive war
U
نبرد دفاعی
position warfare
U
نبرد موضعی
militate
U
نبرد کردن
militated
U
نبرد کردن
militates
U
نبرد کردن
militating
U
نبرد کردن
fray
U
نبرد نزاع
battle group
U
گروه نبرد
battled
U
نبرد کردن
battlefields
U
میدان نبرد
campaign
U
صحنه نبرد
battlefield
U
میدان نبرد
war cry
U
عربده نبرد
conflicts
U
کشمکش نبرد
conflicted
U
کشمکش نبرد
conflict
U
کشمکش نبرد
campaigning
U
صحنه نبرد
warm corner
U
نبرد سخت
battle
U
نبرد کردن
list
U
میدان نبرد
campaigns
U
صحنه نبرد
opposing forces
U
نیروهای درگیر نبرد
out of action
U
از نبرد خارج شده
She achieved nothing .
U
کاری از پیش نبرد
forward echelon
U
رده جلوی نبرد
protracted war
U
استراتژی نبرد طولانی
battle map
U
نقشه منطقه نبرد
dog fight
U
نبرد جنگندههای هوایی
The scen of a bloody (great) battle.
U
صحنه نبرد خونین
campaigned
U
رزم نبرد کردن جنگیدن
battlefield evacuation
U
اخراجات پزشکی از میدان نبرد
campaign
U
رزم
[نبرد]
[مبارزه]
[مسابقه]
campaigning
U
رزم نبرد کردن جنگیدن
forward edge of battle area
U
لبه جلویی منطقه نبرد
it wasdone in no time
U
اینکار چندان وقتی نبرد
campaign
U
رزم نبرد کردن جنگیدن
campaigns
U
رزم نبرد کردن جنگیدن
war strenght
U
قدرت نبرد نیروی جنگی
opposing
U
مخالف درگیر نبرد نیروهای متخاصم
illumination plan
U
طرح روشن کردن منطقه نبرد
single combat
U
اثبات حقانیت بوسیله نبرد تن به تن battle of wager
causey
U
ساحل
ashore
U
به ساحل
shores
U
ساحل
sea shore
U
ساحل
beached
U
ساحل
beaches
U
ساحل
beach
U
ساحل
brae
U
ساحل
banks
U
ساحل
littoral
U
ساحل
bank
U
ساحل
landside
U
ساحل
rivage
U
ساحل
shore
U
ساحل
coasts
U
ساحل
coast
U
ساحل
bankside
U
شیب ساحل
bank protection
U
ساحل داری
sea coast
U
ساحل دریا
seacoast
U
ساحل دریا
shore duty
U
خدمت ساحل
backshore beach
U
ساحل جزرو مد
basegram
U
پیام از ساحل
bank revetment
U
پوشش ساحل
beach party
U
تیم ساحل
riparian
U
ساحل رودخانه زی
near shore
U
نزدیک به ساحل
low lander
U
ساحل نشین
hard beach
U
ساحل مستحکم
stethe
U
ساحل رودخانه
river line
U
خط ساحل رودخانه
coral reef
U
ساحل مرجانی
coastwise
U
درطول ساحل
coastwards
U
درامتداد ساحل
coastwards
U
بطرف ساحل
coastward
U
درامتداد ساحل
coastward
U
بطرف ساحل
coast guardsman
U
ساحل بان
on shore
U
روی ساحل
offshore
U
دور از ساحل
beached
U
زدن به ساحل
beach
U
ساحل شنی
shores
U
کرانه ساحل
beach
U
زدن به ساحل
sandbanks
U
ساحل شنی
sandbank
U
ساحل شنی
shorelines
U
خط ساحل یا خط ساحلی
shoreline
U
خط ساحل یا خط ساحلی
shore
U
کرانه ساحل
shore
U
ساحل دریا
shores
U
ساحل دریا
river banks
U
ساحل رودخانه
inshore
U
به طرف ساحل
onshore
U
واقع در ساحل
offshore
U
از جانب ساحل
beached
U
ساحل شنی
beaches
U
زدن به ساحل
river bank
U
ساحل رودخانه
attack group
U
گروه تک به ساحل
beaches
U
ساحل شنی
backshore
U
ساحل جزرو مد
seashores
U
ساحل دریا
in
U
نزدیک ساحل
back beach
U
ساحل جزرو مد
in-
U
نزدیک ساحل
seashore
U
ساحل دریا
supremacy
U
برتری کامل قوا سیادت جنگی یا نظامی حاکمیت بر میدان نبرد
seebreeze
U
باد از دریا به ساحل
ashore
U
بکنار بطرف ساحل
bank line
U
نخ ماهیگیری وصل به ساحل
roadstead
U
لنگرگاه دور از ساحل
shoring
U
پیاده شدن در ساحل
riverain
U
ساکن ساحل رودخانه
near bank
U
ساحل نزدیک رودخانه
bank angle
U
زاویه شیب ساحل
retracts
U
دور شدن از ساحل
lee shore
U
ساحل در معرض باد
retracting
U
دور شدن از ساحل
retracted
U
دور شدن از ساحل
retract
U
دور شدن از ساحل
put out
U
از ساحل عازم شدن
shelf
U
سراشیب ساحل دریا
landing beach
U
ساحل پیاده شدن
coast in point
U
نقطه ورود به ساحل
the wares beat the shore
U
خوردن امواج به ساحل
bars
U
خور پیشرفتگی اب به ساحل
coast defence
U
سازمان پدافنداز ساحل
hinterland
U
زمین پشت ساحل
bar
U
خور پیشرفتگی اب به ساحل
hinterlands
U
زمین پشت ساحل
waterside
U
متعلق به کناردریا ساحل
insides
U
موج نزدیک ساحل
Ivory Coast
U
کشور ساحل عاج
the waves beats or the shore
U
امواج به ساحل می کوبد
inside
U
موج نزدیک ساحل
offshore winds
U
بادخشکی بادهای دور از ساحل
surf cast
U
قلاب اندازی از ساحل در موج
banks
U
صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
bank
U
صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
skate boat
U
قایق بسته به ساحل در اغازمسابقه
to wash something ashore
U
بکنار ساحل شستن چیزی
to wash something up
U
بکنار ساحل شستن چیزی
shore break
U
موجهاییکه نزدیک ساحل می شکنند
landing attack
U
تک همراه با پیاده شدن به ساحل
foreshore
U
لبه جلوی ساحل دریا
landing forces
U
نیروها پیاده شونده به ساحل
cay
U
ساحل مرجانی یاشنی درجزیره
coasting
U
کشتی رانی در طول ساحل
beaching gear
U
وسایل به ساحل کشیدن ناو
debarkation net
U
پل تخلیه پرسنل ازکشتی به ساحل
foreshores
U
لبه جلوی ساحل دریا
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com