English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
questionnaire U نامه یی که حاوی طلب اطلاع در موردموضوعی باشد
questionnaires U نامه یی که حاوی طلب اطلاع در موردموضوعی باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stationery U شرکتی که حاوی مط الب نوشتنی , کاغذهای مخصوص , پاکت نامه , برچسب و..... باشد
prospectus U اطلاع نامه
letter of a U اطلاع نامه
prospectuses U اطلاع نامه
chains U لیستی از داده که در آن هر اطلاع حاوی آدرس موضوع بعدی در لیست است
chain U لیستی از داده که در آن هر اطلاع حاوی آدرس موضوع بعدی در لیست است
laptop U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
operation U ثباتی که حاوی در حین اجرا حاوی که اجرا باشد
operand U عملوندی که فقط حاوی اعداد باشد
executable file U فایلی که حاوی برنامه باشد و نه داده
multi- U دستوری که حاوی بیش از یک آدرس باشد.
multi U دستوری که حاوی بیش از یک آدرس باشد.
hex U صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای مبنای شانزده باشد
op register U ثباتی که حاوی کد عمل دستور در حال اجرا باشد
statement U خط ی در برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
thread U فایلی که یک ورودی آن حاوی آدرس و داده را دارد باشد.
statements U خط ی در برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
threads U فایلی که یک ورودی آن حاوی آدرس و داده را دارد باشد.
hexadecimal notation U صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای مبنای شانزده باشد
registering U ثباتی درCPU که حاوی ادرس محل بعدی دستیابی باشد
status U کلمهای حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت وسیله جانبی باشد
operation U بخشی از دستور زبان اسمبلی که حاوی نشانههای کد اجرا باشد
bugged U اطاق یا شیئی که حاوی یک وسیله استراق سمع پنهانی باشد
readme file U فایلی که حاوی آخرین اطلاعات درباره یک برنامه کاربردی باشد
register U ثباتی درCPU که حاوی ادرس محل بعدی دستیابی باشد
status U ثباتی که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت وسیله جانبی باشد
registers U ثباتی درCPU که حاوی ادرس محل بعدی دستیابی باشد
sectors U جدولی که حاوی سکتورهای غیر قابل استفاده دیسک سخت باشد
secondary U کانال دوم که حاوی اطلاعات کنترلی ارسالی همزمان با داده باشد
sector U جدولی که حاوی سکتورهای غیر قابل استفاده دیسک سخت باشد
identity U دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است
antimatter U جسمی که حاوی مادهء ضد خود نیز باشد مثل ضدالکترون بجای الکترون
identities U دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است
documented U وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
document U وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
documenting U وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
tactile U صفحه کلیدی که حاوی نشانههای مخصصوص برای انتخاب کلید باشد مثل ایجاد صدا
multisync monitor U صفحه نمایش که حاوی قفل امنیتی برای فرکانس اسکن هر نوع کارت گرافیکی باشد
MIDI setup map U فایلی که حاوی تمام داده مورد نیاز برای بیان تنظیم MIDI Mapper باشد
virtual U فضایی که از حدود فیزیکی صفحه نمایش بزرگتر است و میتواند حاوی متن ,تصویر,پنجره و... باشد
joins U ترکیب دو یا چند اطلاع برای تولید یک واحد اطلاع
joined U ترکیب دو یا چند اطلاع برای تولید یک واحد اطلاع
join U ترکیب دو یا چند اطلاع برای تولید یک واحد اطلاع
GIF file U قالب فایل گرافیکی از یک فایل که حاوی تصویر map-bit باشد
list U لیستی که هر عنصر حاوی داده و آدرس عنصر بعدی در لیست باشد
statements U دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
statement U دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
M out of N code U هر حرف معتبر که طول 2 بیت دارد باید حاوی M بیت دودویی "یک " باشد
snd U مشخصه سه حرفی نام فایل برای فایل که حاوی داده صوتی دیجیتال باشد
subroutine U زیر تابعی که حاوی زیر تابع دیگر باشد
logical U واحد اطلاعات آماده پردازش که لزوما شبیه داده اصلی در فضای ذخیره سازی نیست که ممکن است حاوی داده کنترل و... باشد
one plus one address U قالب دستور که حاوی محل یک ثبات و محل دستور بعدی باشد
helps U پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
help U پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helped U پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
metafile U 1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
post script U مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent U تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparler U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparley U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts U بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libelling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel U هجو نامه یا توهین نامه افترا
envelope U نام داده که حاوی پیام پستی است به همراه اطلاعات آدرس مقصد بسته کاغذ که حاوی نامهای است
envelopes U نام داده که حاوی پیام پستی است به همراه اطلاعات آدرس مقصد بسته کاغذ که حاوی نامهای است
connexions U پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connection U پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
updated U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
update U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updates U 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
certificate U رضایت نامه شهادت نامه
written agreement U موافقت نامه پیمان نامه
certificates U رضایت نامه شهادت نامه
credential U گواهی نامه اعتبار نامه
affidavits U شهادت نامه قسم نامه
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine U مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
master U 1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود
masters U 1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود
mastered U 1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
escutcheon U سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
to a. letter U روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
testacy U دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
circular U لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
circulars U لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
open back U [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
wellŠsuppose it is so U خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
acquaintance U اطلاع
warning U اطلاع
unawares U بی اطلاع
advice U اطلاع
intelligence U اطلاع
notice U اطلاع
tip-off U اطلاع
ill informed U بی اطلاع
word U اطلاع
unaware U بی اطلاع
awareness U اطلاع
know how U اطلاع
communication U اطلاع
nescious U بی اطلاع
unimformed U بی اطلاع
notification U اطلاع
unknowable U بی اطلاع
learning U اطلاع
datum U اطلاع
unknowing U بی اطلاع
unknowingly U بی اطلاع
uninformed U بی اطلاع
conscience [archaic for: consciousness] U اطلاع
consciousness U اطلاع
conscious mind U اطلاع
appreciation [awareness] U اطلاع
well-read U با اطلاع
knowledge U اطلاع
unwitting U بی اطلاع
information U اطلاع
versed U با اطلاع
conizance U اطلاع
ill-informed <adj.> U بی اطلاع
deep read U با اطلاع
uniformed U بی اطلاع
well read U با اطلاع
Zel-i Sultan vase U طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design U لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
notify U اطلاع دادن
notified U اطلاع دادن
report U اطلاع دادن
notifies U اطلاع دادن
notifying U اطلاع دادن
a piece of information U یک تکه اطلاع
criticaster U ناقد بی اطلاع
attention U اخطارجهت اطلاع به
reported U اطلاع دادن
knowledge of results U اطلاع از نتایج
unadvised U بدون اطلاع
noticing U توجه اطلاع
global knowledge U اطلاع سراسری
unpolitical U بی اطلاع ازسیاست
precognition U اطلاع قبلی
inking U اطلاع مختصر
informatics U اطلاع رسانی
information U اطلاع دادن
attentions U اخطارجهت اطلاع به
notices U توجه اطلاع
previews U اطلاع قبلی
preview U اطلاع قبلی
reports U اطلاع دادن
misknow U بی اطلاع بودن از
tip off U اطلاع نهانی
tip-off U اطلاع نهانی
tip-offs U اطلاع نهانی
advice note U یادداشت اطلاع
notice U توجه اطلاع
noticed U توجه اطلاع
publicizing U به اطلاع عموم رساندن
publicizes U به اطلاع عموم رساندن
We just received word that . . . U هم اکنون اطلاع رسید که …
A one-month notice. U اطلاع قبلی یک ماهه
let me know U بمن اطلاع دهید
to pass on [information or news] U به بقیه اطلاع دادن
mininformation U اطلاع یا خبر نادرست
to let know U خبردادن به اطلاع دادن
notify the public U به اطلاع عموم رساندن
gibberish U اطلاع بی معنا و بی استفاده
publicized U به اطلاع عموم رساندن
publicize U به اطلاع عموم رساندن
publicising U به اطلاع عموم رساندن
tip U انعام اطلاع منحرمانه
tipping U انعام اطلاع منحرمانه
Please let me know. U لطفا"به من اطلاع دهید
he is in the know U اطلاع ویژه دارد
As you are well informed… U همانطور که اطلاع دارید
publicised U به اطلاع عموم رساندن
message U حجم اطلاع مشخص
publicises U به اطلاع عموم رساندن
(do something) behind someone's back <idiom> U بدون اطلاع کسی
messages U حجم اطلاع مشخص
publitize U به اطلاع عموم رساندن
message U اطلاع تارسالی از شخصی به دیگری
informs U اطلاع دادن مستحضر داشتن
precognitive U وابسته به اطلاع یا الهام قبلی
informing U اطلاع دادن مستحضر داشتن
informing U اطلاع دادن چغلی کردن
compuserve U شبکه اصلی اطلاع رسانی
If not , please let me know. U درغیر اینصورت به من اطلاع دهید
inform U اطلاع دادن مستحضر داشتن
inform U اطلاع دادن چغلی کردن
incognizant U بدون اطلاع غیر وارد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com