Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 221 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
memoire
U
نامه غیر رسمی
pro memoria
U
نامه غیر رسمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
memoranda
U
نامه غیر رسمی تذکاریه
memorandum
U
نامه غیر رسمی تذکاریه
memorandums
U
نامه غیر رسمی تذکاریه
memorial
U
نامه یا یادداشت غیر رسمی عریضه
memorials
U
نامه یا یادداشت غیر رسمی عریضه
note
U
نامه رسمی
notes
U
نامه رسمی
noting
U
نامه رسمی
bulletin
U
اگهی نامه رسمی
bulletins
U
اگهی نامه رسمی
missive
U
نامه رسمی
missives
U
نامه رسمی
protest
U
واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
protested
U
واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
protesting
U
واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
protests
U
واست نامه به وسیله سردفتراسناد رسمی تنظیم و صادر میشود
judicial writ
U
نامه رسمی صادره از محکمه
letter de chancellerie
U
نامه رسمی
letters missive
U
نامه رسمی پادشاه که در ان کسی برای اسقفی گماشته شده است
Other Matches
post script
U
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent
U
تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparley
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts
U
بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
returns
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returning
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returned
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
return
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
libels
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
officious
U
نیمه رسمی شبهه رسمی
officiary
U
مامور رسمی مقام رسمی
review
U
بازدید رسمی یاسان رسمی
reviewed
U
بازدید رسمی یاسان رسمی
reviewing
U
بازدید رسمی یاسان رسمی
reviews
U
بازدید رسمی یاسان رسمی
solemn form
U
در CL تصدیق وصیتنامه یا از طریق رسمی یعنی در دادگاه است یا ازطریق غیر رسمی یا عادی است که توسط دفاتر اسنادرسمی به عمل می اید
certificates
U
رضایت نامه شهادت نامه
certificate
U
رضایت نامه شهادت نامه
affidavits
U
شهادت نامه قسم نامه
credential
U
گواهی نامه اعتبار نامه
written agreement
U
موافقت نامه پیمان نامه
to a. letter
U
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
exchange devaluation
U
تنزل رسمی قیمت ارز تضعیف رسمی ارز
testacy
U
دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
recredential
U
نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
institutional
U
رسمی
official
U
رسمی
formal
U
رسمی
formmal
U
رسمی
solemn
U
رسمی
orthodox
U
رسمی
formalizing
U
رسمی کردن
contracts under seal
U
عقد رسمی
cognizance
U
اخطار رسمی
noterial document
U
سند رسمی
formalizes
U
رسمی کردن
formalized
U
رسمی کردن
formalize
U
رسمی کردن
formalising
U
رسمی کردن
formalises
U
رسمی کردن
placards
U
پروانه رسمی
communique
U
ابلاغ رسمی
placard
U
پروانه رسمی
dress suit
U
لباس رسمی شب
positioned
U
شغل رسمی
position
U
شغل رسمی
insigne
U
نشان رسمی
insigne
U
مدال رسمی
legalization
U
شناسایی رسمی
mare's tail
U
هپوریس رسمی
official document
U
سند رسمی
official authorities
U
مراجع رسمی
official channels
U
مجاری رسمی
official channels
U
طرق رسمی
formalised
U
رسمی کردن
dress uniform
U
انیفرم رسمی
driss uniform
U
لباس رسمی
officials
U
مقامات رسمی
extra official
U
غیر رسمی
audiences
U
ملاقات رسمی
audience
U
ملاقات رسمی
formal accountability
U
ذیحسابی رسمی
formal education
U
اموزش رسمی
formal group
U
گروه رسمی
formal review
U
سان رسمی
formal review
U
بررسی رسمی
hansard
U
مذاکرات رسمی
official communications
U
ابلاغیه رسمی
bonspiel
U
مسابقه رسمی
informal
U
غیر رسمی
unofficial
U
غیر رسمی
officiated
U
مقام رسمی
officiates
U
مقام رسمی
officiating
U
مقام رسمی
nonformal
U
غیر رسمی
tuxedos
U
لباس رسمی
tuxedo
U
لباس رسمی
talking to
U
سرزنش رسمی
talking-to
U
سرزنش رسمی
official receiver
U
اعتصاب رسمی
intrant
U
ورود رسمی
bank holidays
U
تعطیلات رسمی
asparagus
U
مارچوبهء رسمی
officious
U
غیر رسمی
pronouncement
U
اعلامیه رسمی
protested
U
اعتراض رسمی
protests
U
اعتراض رسمی
protesting
U
واخواست رسمی
protesting
U
اعتراض رسمی
protests
U
واخواست رسمی
protested
U
واخواست رسمی
protest
U
اعتراض رسمی
pronouncements
U
اعلامیه رسمی
career
U
دوره رسمی
careered
U
دوره رسمی
careering
U
دوره رسمی
careers
U
دوره رسمی
official
U
عالیرتبه رسمی
official
U
موثق و رسمی
insignia
U
نشان رسمی
insignia
U
مدال رسمی
protest
U
واخواست رسمی
aregular cook
U
اشپز رسمی
prontonotary
U
سردفتراسناد رسمی
returned
U
گزارش رسمی
official religion
U
دین رسمی
official receipt
U
رسید رسمی
reprimanded
U
توبیخ رسمی
return
U
گزارش رسمی
semi officially
U
بطورنیم رسمی
semiformal
U
نیمه رسمی
official rate
U
نرخ رسمی
reprimand
U
توبیخ رسمی
function
U
ایین رسمی
solemn form
U
طریقه رسمی
returning
U
گزارش رسمی
reprimanding
U
توبیخ رسمی
boarding call
U
بازدید رسمی
prothonotary
U
سردفتراسناد رسمی
public submission
U
مناقصه رسمی
smallage
U
کرفس رسمی
officiously
U
بطورغیر رسمی
semi official
U
نیمه رسمی
returns
U
گزارش رسمی
functioned
U
ایین رسمی
functions
U
ایین رسمی
speedwell
U
سیزاب رسمی
Full dress. Formal dress.
U
لباس رسمی
free and easy
<idiom>
U
غیر رسمی
stand on ceremony
<idiom>
U
رسمی بودن
semiofficial
U
نیمه رسمی
official language
U
زبان رسمی
official jurnal
U
روزنامه رسمی
official gazette
U
روزنامه رسمی
throwaway
U
غیر رسمی
official deed
U
سند رسمی
official prices
U
قیمتهای رسمی
standard time
U
زمان رسمی
state religion
U
مذهب رسمی
statute mile
U
مایل رسمی
officiate
U
مقام رسمی
reprimands
U
توبیخ رسمی
officialize
U
رسمی کردن
tux
U
لباس رسمی
official meeting
U
اجتماع رسمی
vestment
U
لباس رسمی
official meeting
U
ملاقات رسمی
card-carrying
U
عضو رسمی
post boy
U
نامه بر
breve
U
نامه
manifest
U
نامه
manifested
U
نامه
manifesting
U
نامه
letters
U
نامه
manifests
U
نامه
carriers
U
نامه بر
epistles
U
نامه
correspoundence
U
نامه ها
epistle
U
نامه
letter
U
نامه
carrier
U
نامه بر
dress shirts
U
پیراهن لباس رسمی
legal holiday
U
تعطیلات رسمی وقانونی
vestment
U
لباس رسمی اسقف
visit of courtesy
U
بازدید رسمی نظامی
pronouncements
U
افهار عقیده رسمی
pronouncement
U
افهار عقیده رسمی
finery
[formal]
U
جامه رسمی جشن
morning dress
U
جامهی رسمی صبحگاهی
dress shirt
U
پیراهن لباس رسمی
bulletin
U
ابلاغیه رسمی بیانیه
notary public
U
سردفتر اسناد رسمی
notary public's office
U
دفتر اسناد رسمی
jury
U
مقامات رسمی نافر
juries
U
مقامات رسمی نافر
black tie
U
کت نیمه رسمی مردانه
nonconformists
U
مخالف کلیسای رسمی
introductions
U
معرفی رسمی اشناسازی
introduction
U
معرفی رسمی اشناسازی
bulletins
U
ابلاغیه رسمی بیانیه
stuffed shirt
<idiom>
U
شخص رسمی وجدی
notary
U
سر دفتر اسناد رسمی
notary
U
سردفتر اسناد رسمی
notaries
U
سر دفتر اسناد رسمی
notaries
U
سردفتر اسناد رسمی
milkweed
U
پادزهر رسمی استبرق
red carpet
U
تشریفات و احترامات رسمی
nonformal education
U
اموزش غیر رسمی
notarization
U
گواهی محضری و رسمی
notary public
U
دفتر اسناد رسمی
dress uniform
U
لباس رسمی نظامی
Thai
U
زبان رسمی تایلند
bank rate of discount
U
نرخ رسمی تنزیل
officially represented
U
دارای نماینده رسمی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com