Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
inexpertness
U
ناشی گری بی تخصصی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
aeronautical designation
U
کد تخصصی فضانوردی مدرک تخصصی هوانوردی
tortious liability
U
ضمان ناشی از شبه جرم مسئوولیت ناشی از خطای مدنی
low cycle fatigue
U
خستگی ناشی از لرزشهایی بافرکانس کم ناشی از تغییرسرعت دوران دستگاه
look ahead
U
جمع کننده سریع که وجود رقم نقلی ناشی از جمع را پیش بینی میکند. و تاخیر ناشی از آن را حذف میکند
professional
U
تخصصی
professionals
U
تخصصی
technological
U
تخصصی
technologically
U
تخصصی
technical
U
تخصصی
data code
U
کد تخصصی
expertism
U
تخصصی
qualifies
U
تخصصی
qualify
U
تخصصی
specilized
U
تخصصی
technical language
U
زبان تخصصی
special staff
U
ستاد تخصصی
professional jobs
U
شغلهای تخصصی
skilled
U
متخصص تخصصی
military occupational speciality
U
کد تخصصی نظامی
career courses
U
دورههای تخصصی
professional education
U
اموزش تخصصی
specialization
U
تخصصی کردن
paraprofessional staff
U
کارکنان غیر تخصصی
entry level jobs
U
شغلهای غیر تخصصی
civilian occupational specialty
U
کدهای تخصصی غیرنظامی
specialty clinic
U
درمانگاه تخصصی بهداری
trade magazine
U
مجله تخصصی تجارت
converting
U
بازی در پست غیر تخصصی
convert
U
بازی در پست غیر تخصصی
converted
U
بازی در پست غیر تخصصی
converts
U
بازی در پست غیر تخصصی
consulting
U
شخصی که نصیحات تخصصی میدهد
entry group
U
واجدین شرایط تخصصی شغلی
students
U
دانشجوی دورههای تخصصی نظامی
student
U
دانشجوی دورههای تخصصی نظامی
no branch
U
شغلی که احتیاج به رسته تخصصی ندارد
test examiner
U
مسئول ازمایشات مهارت تخصصی و کارایی شغلی
interactive
U
سازمان تخصصی که موضوعاتی شامل زبان نویسنده
IMA
U
سازمان تخصصی که حاوی موضوعاتی مثل قواعد زبان
sig
U
Interest Special زیرمجموعهای از یک سازمان تخصصی یا کلوپ استفاده کنندگان است بااعضایی دارای علاقههای مشترک
ri/sme
U
سازمان تخصصی مهندسین علاقه مند در طراحی واستفاده از روبوت هاof Society the Internationalof EngineersRobotics anufacturing
professional service
U
تیمهای متخصص پزشکی قسمتهای تخصصی پزشکی
amateurish
U
ناشی
ill-
U
ناشی
Due to
U
ناشی از
result
U
ناشی
resultant
U
ناشی
on account of somebody
[something]
U
ناشی از
gauche
U
ناشی کج
ill
U
ناشی
resulting
U
ناشی
due
U
ناشی از
ills
U
ناشی
resulted
U
ناشی
emergent
U
ناشی
therefrom
U
ناشی از ان
dilettantes
U
ناشی
muff
U
ناشی
maladroit
U
ناشی
descended
U
ناشی
skill less
U
ناشی
mala filde
U
ناشی
even tual
U
ناشی
skilless
U
ناشی
muffed
U
ناشی
muffing
U
ناشی
dilettante
U
ناشی
muffs
U
ناشی
dilettanti
U
ناشی
novices
U
ادم ناشی
as green as grass
<idiom>
U
کم تجربه و ناشی
toxic
U
ناشی از زهراگینی
sequent
U
منتج ناشی
awkwardness
U
ناشی گری
awkward
U
بی لطافت ناشی
unfortunate
U
ناشی ازبدبختی
guttural
U
ناشی از گلو
irritative
U
ناشی از تحریک
jackleg
U
ناشی نادرست
variorum
U
ناشی ازچندمنبع
unskil
U
ناشی بی مهارت
premune
U
ناشی از جلوگیری
privative
U
ناشی از محرومیت
unperfect
U
ناشی نابلد
tisy
U
ناشی از مستی
hypostatic
U
ناشی از ته نشینی
gremie
U
بی تجربه و ناشی
novice
U
ادم ناشی
abnerval
U
ناشی از عصب
adipic
U
ناشی ازچربی
rises
U
ناشی شدن از
dittographic
U
ناشی ازتکراراشتباهی
due to an accident
U
ناشی از یک حادثه
gaucherie
U
ناشی گری
awkward age
U
سن خامکار
[ناشی]
rhapsodical
U
ناشی از احساسات
emanates
U
ناشی شدن
stingy
U
ناشی از خست
negligent
U
ناشی از بی مبالاتی
rises
U
ناشی شدن
rise
U
ناشی شدن
rise
U
ناشی شدن از
emanate
U
ناشی شدن
emanated
U
ناشی شدن
issued
U
ناشی شدن
issues
U
ناشی شدن
emanating
U
ناشی شدن
issue
U
ناشی شدن
internal
U
ناشی ازدرون
rube
U
ادم دهاتی ناشی
profits a prendre
U
حقوق ناشی از مزارعه
scorbutic
U
ناشی از کمبود ویتامین C
shear failure
U
گسیختگی ناشی از برش
shear stress
U
تنش ناشی از برش
use inheritance
U
وراثت ناشی از کاربرد
flow
U
ناشی شدن فلو
absorption losses
U
تلفات ناشی از جذب
associative inhibition
U
بازداری ناشی از تداعی
associative facilitation
U
سهولت ناشی از تداعی
resulting
U
ناشی شدن نتیجه
tutelar authority
U
اختیار ناشی از قیومت
toxic psychosis
U
روان پریشی ناشی از سم
royalistic
U
ناشی از شاه پرستی
renunciatory
U
ناشی از انکار نفس
interoceptive
U
ناشی از امعاء واحشاء
impiteous
U
ناشی از سخت دلی
intuitional
U
ناشی از درک مستقیم
left handed
U
واقع در سمت چپ ناشی
occupation authorities
U
اقتدارات ناشی از اشغال
ebb current
U
جریان ناشی از افت اب
proceed
U
ناشی شدن از عایدات
perjurious
U
ناشی از پیمان شکنی
diastrophic
U
ناشی ازتغییرات ارضی
pot valour
U
دلپری ناشی از مستی
despiteous
U
ناشی ازکینه یالج
internal
U
باطنی ناشی ازدرون
proceeded
U
ناشی شدن از عایدات
damage feasant
U
خسارت ناشی از حیوانات
shear crack
U
ترک ناشی از برش
ravening
U
حریص ناشی از حرص
renunciative
U
ناشی از انکار نفس
inexpertly
U
ازروی ناشی گری
indiscriminate
U
ناشی از عدم تبعیض
wind wave
U
موج ناشی از باد
wind wave
U
خیز اب ناشی از باد
short sighted
U
ناشی از کوته نظری
thoughtless
U
لاقید ناشی از بی فکری
well-meaning
U
ناشی از قصد خوب
occupation disease
U
امراض ناشی از کار
flows
U
ناشی شدن فلو
flowed
U
ناشی شدن فلو
arising
U
رخ دادن ناشی شدن
arises
U
رخ دادن ناشی شدن
arise
U
رخ دادن ناشی شدن
transmission
U
خطای ناشی از اختلال در خط
sentiment
U
ضعف ناشی ازاحساسات
transmissions
U
خطای ناشی از اختلال در خط
war risks
U
خطرات ناشی از جنگ
comes
U
رخ دادن ناشی شدن
resulted
U
ناشی شدن نتیجه
come
U
رخ دادن ناشی شدن
kinetic energy
U
نیروی ناشی ازحرکت
ingenious
U
با هوش ناشی از زیرکی
well meaning
U
ناشی از قصد خوب
well-intentioned
U
ناشی از نیت خوب
vinculo matrimonii
U
ناشی از علقه زوجیت
result
U
ناشی شدن نتیجه
property income tax
U
مالیات بر درامد ناشی ازمستغلات
idols of the cave
U
اوهام ناشی از حالات ویژه هر کس
derive
U
ناشی شدن از منتج کردن
idols of the market
U
اوهام ناشی از سخن وامیزش
lummox
U
ادم ناشی وخام دست
paganish
U
بیت پرست ناشی ار شرک
occupation authority
U
اقتدار ناشی از فتح و پیروزی
covenant in low
U
تعهد ناشی ازحکم قانون
property income
U
درامد ناشی از املاک ومستغلات
machine
U
خطای ناشی از خرابی قطعه
simple content debt
U
دین ناشی از قرارداد شفاهی
social decrement
U
کاهش ناشی از کار جمعی
social increment
U
افزایش ناشی از کار جمعی
somatogenic
U
ناشی از سلولهای جداری وبدنه
lewd
U
ناشی از هرزگی شهوت پرست
supply push inflation
U
تورم ناشی از فشار عرضه
wind load
U
سربار ناشی از اثرات باد
well mcaning
U
خوش نیت ناشی از قصدخوب
technological unemployment
U
بیکاری ناشی ازپیشرفتهای فنی
wage push inflation
U
تورم ناشی از فشار مزد
machined
U
خطای ناشی از خرابی قطعه
rain wash
U
فرسایش ناشی از ریزش باران
machines
U
خطای ناشی از خرابی قطعه
rental income
U
درامد ناشی از اجاره بها
repetitive stress injury
U
اسیب ناشی از فشار تکراری
scrupulous
U
ناشی ازوسواس یا دقت زیاد
rounding errors
U
خطاهای ناشی از سرراست کردن
hunger osteopathy
U
بیماری استخوانی ناشی از گرسنگی
to play a poor game
U
ناشی بودن مهارت نداشتن
form drag
U
مقاومت ناشی از شکل جسم
forced vibration
U
ارتعاشات ناشی از تحریکات خارجی
deriving
U
ناشی شدن از منتج کردن
bizarre
U
غیر مانوس ناشی از هوس
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com