English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mine feild U ناحیه مین گذاری شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
lost cluster U تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست
mine field U ناحیه مین گذاری شده دردریا
Other Matches
blitter U عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
botany U گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
residential investments U سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
acceleration principle U یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
desired investment U سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
punctuation mark U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
overcapitalization U سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
cooperative scorer U بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
unintended investment U سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
public U روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
fuze U ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
fuzing U چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
realms U ناحیه
realm U ناحیه
shires U ناحیه
shire U ناحیه
sympatric U هم ناحیه
range U ناحیه
ranged U ناحیه
areas U ناحیه
situs U ناحیه
ranges U ناحیه
subregion U ناحیه
zone U ناحیه
districts U ناحیه
local <adj.> U ناحیه ای
regional <adj.> U ناحیه ای
zones U ناحیه
demesne U ناحیه
sector U ناحیه
sectors U ناحیه
area U ناحیه
ward U ناحیه
region U ناحیه
proclimax U ناحیه
wards U ناحیه
regions U ناحیه
partition U ناحیه
partitions U ناحیه
output area U ناحیه
reaching U ناحیه
reaches U ناحیه
reached U ناحیه
reach U ناحیه
district U ناحیه
depletion area U ناحیه تخلیه
work area U ناحیه کاری
naval district U ناحیه دریایی
wernicke's area U ناحیه ورنیکه
terrain U زمین ناحیه
measuring range U ناحیه ی سنجش
residential area U ناحیه مسکونی
zone of contact U ناحیه تماس
depletion barrier U ناحیه تخلیه
depletion zone U ناحیه تخلیه
district U ناحیه نظامی
pyramidal area U ناحیه هرمی
radius of action U ناحیه رانندگی
range of adjustment U ناحیه تنظیم
lumbar U ناحیه کمر
range of storke U ناحیه ضربه
districts U ناحیه نظامی
range of variation U ناحیه تغییر
range of variation U ناحیه انحراف
recording eara U ناحیه ضبط
magnetic domain U ناحیه مغناطیسی
depletion layer U ناحیه تخلیه
active area U ناحیه فعال
edge zone U ناحیه لبه
dead space U ناحیه کور
baffle area U ناحیه کور
boom swing U ناحیه لرزش
critical area U ناحیه بحرانی
sector commander U فرمانده ناحیه
broca's area U ناحیه بروکا
suppressor area U ناحیه بازدارنده
buffer area U ناحیه میانگیر
overflow area U ناحیه سرریز
output area U ناحیه خروجی
commutation zone U ناحیه کموتاسیون
storage area U ناحیه انبارش
common area U ناحیه مشترک
soft spot U ناحیه نشست
oral zone U ناحیه دهانی
skid row U ناحیه پست
silva U ناحیه جنگلی
sciatic U ناحیه چاربند
scan area U ناحیه پیمایش
Equator U ناحیه استوایی
erogenous zones U ناحیه شهوتزا
erogenous zone U ناحیه شهوتزا
two phase region U ناحیه دو فازی
touch spot U ناحیه بساوشی
motor area U ناحیه حرکتی
the abdominal region U ناحیه شکم
territorialization U ایجاد ناحیه
regionalism U ناحیه گرایی
area search U جستجوی ناحیه
arid area U ناحیه خشک
audio range U ناحیه صوتی
telephone area U ناحیه اتصال
critical region U ناحیه شاخص
critical region U ناحیه بحرانی
climatic region U ناحیه اقلیمی
sector U خط کش ریاضی ناحیه
regions U ناحیه فضا
forbidden zone U ناحیه ممنوع
region U ناحیه عملیات
littoral U ناحیه ساحلی
region U ناحیه نظامی
intermediate zone U ناحیه ی میانی
region U ناحیه فضا
frequency region U ناحیه فرکانس
goldfield U ناحیه زرخیز
gold field U ناحیه زرخیز
slums U ناحیه فقیرنشین
hypnogenic zone U ناحیه خواب زا
input area U ناحیه ورودی
genital zone U ناحیه تناسلی
sectors U خط کش ریاضی ناحیه
regions U ناحیه نظامی
regions U ناحیه عملیات
fixed area U ناحیه ثابت
zone U منطقه ناحیه
indifference zone U ناحیه خنثی
geiger muller region o. plateau U ناحیه قطع
zones U منطقه ناحیه
slum U ناحیه فقیرنشین
Sept U ناحیه محصو
heat affected zone U ناحیه پیوند
part U سهم ناحیه
geiger muller region o. plateau U ناحیه گایگر مولر
hot temperature zone U ناحیه بسیار گرم
forbidden energy zone U ناحیه انرژی ممنوع
sylva U درختان جنگلی یک ناحیه
motor perceptual region U ناحیه حرکتی- ادراکی
crygenic region U ناحیه انجماد سنجی
wing U قسمتی از یک بخش یا ناحیه
tertiary projection area U ناحیه فرافکنی سوم
naval district U ناحیه عملیات دریایی
primary sensory area U ناحیه حسی نخستین
heating zone U منطقه یا ناحیه حرارتی
high frequency range U ناحیه ی فرکانس بالا
palatinate U ناحیه قلمرو کنت
breadbasket U معده ناحیه حاصلخیز
winging U قسمتی از یک بخش یا ناحیه
pierian U وابسته به ناحیه پیریا
bailiwick U ناحیه قلمرو مامور
auditory projection area U ناحیه ادراک شنیداری
poplitaeal U مربوط به ناحیه رکبی
shielding region U ناحیه حفافت کننده
rimland U حومه ناحیه مرکزی
primary projection area U ناحیه فرافکنی نخستین
climate U ناحیه اوضاع جوی
climates U ناحیه اوضاع جوی
regionalist U منطقهای ناحیه گرای
common storage area U ناحیه اشتراکی انباره
regionalistic U منطقهای ناحیه گرای
space charge U ناحیه بار فضا
reverse flow regin U ناحیه جریان معکوس
coal field U ناحیه زغال خیز
popliteal U مربوط به ناحیه رکبی
papas U پاپ کشیش ناحیه
coagulation U تجمع مواد در یک ناحیه
long wave range U ناحیه موج بلند
neck of the woods <idiom> U ناحیه یا قسمتی از کشور
domain U ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
domains U ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
to level off U یکنواخت شدن [ناحیه ای]
zonule U منطقه یا ناحیه کوچک
to level off U مسطح شدن [ناحیه ای]
pale U ناحیه محصور قلمروحدود
paler U ناحیه محصور قلمروحدود
palest U ناحیه محصور قلمروحدود
local area network U شبکه ناحیه محلی
papa U پاپ کشیش ناحیه
coalfield U ناحیه ذغال خیز
coalfields U ناحیه ذغال خیز
catchment area U ناحیه تحت پوشش
catchment areas U ناحیه تحت پوشش
drilling range U ناحیه مته کاری
executive area U ناحیه هماهنگ ساز
fingerprint region U ناحیه اثر انگشتی
interference area U ناحیه ی تداخل امواج
zones U ناحیه دسته بندی
zone U ناحیه دسته بندی
interference zone U ناحیه ی تداخل امواج
delinquency area U ناحیه بزه خیز
weaknesses U ناحیه نزدیک نوک شمشیر
vhf range U ناحیه فرکانس خیلی بالا
rainfall area U منطقه بارش ناحیه بارندگی
zoom U بزرگ کردن یک ناحیه از متن
infrasonic frequency range U ناحیه فرکانس مادون صوت
exurb U ناحیه یا منطقهء خارج شهری
orbitonasal U وابسته به ناحیه چشمخانه وبینی
hyperesthesia U حساسیت شدید در یک ناحیه بدن
zoomed U بزرگ کردن یک ناحیه از متن
hyperaesthesia U حخساسیت شدید در یک ناحیه بدن
weakest U ناحیه نزدیک نوک شمشیر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com