Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
residential area
U
ناحیه مسکونی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
blitter
U
عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
botany
U
گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
residental
U
مسکونی
residential
U
مسکونی
habitable
U
مسکونی
manses
U
خانه مسکونی
home building
U
ساختمان مسکونی
dwelling house
U
منزل مسکونی
house building
U
ساختمان مسکونی
residental quarter
U
منطقه مسکونی
inhabitant place
U
محل مسکونی
dwelling house
U
خانه مسکونی
manse
U
خانه مسکونی
rurban
U
وابسته بناحیه مسکونی مزروعی
caravan trailer
U
تریلر واگن مسکونی راه اهن
This is a good residential are ( neighbourhood ) .
U
اینجا محل ( محله ) مسکونی خوبی است
residential investments
U
سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
output area
U
ناحیه
reach
U
ناحیه
ranged
U
ناحیه
ranges
U
ناحیه
zones
U
ناحیه
range
U
ناحیه
sector
U
ناحیه
districts
U
ناحیه
reaches
U
ناحیه
reached
U
ناحیه
district
U
ناحیه
proclimax
U
ناحیه
reaching
U
ناحیه
sectors
U
ناحیه
area
U
ناحیه
areas
U
ناحیه
region
U
ناحیه
partitions
U
ناحیه
partition
U
ناحیه
wards
U
ناحیه
ward
U
ناحیه
regions
U
ناحیه
local
<adj.>
U
ناحیه ای
regional
<adj.>
U
ناحیه ای
sympatric
U
هم ناحیه
situs
U
ناحیه
zone
U
ناحیه
demesne
U
ناحیه
realms
U
ناحیه
realm
U
ناحیه
shires
U
ناحیه
shire
U
ناحیه
subregion
U
ناحیه
commutation zone
U
ناحیه کموتاسیون
heat affected zone
U
ناحیه پیوند
depletion barrier
U
ناحیه تخلیه
frequency region
U
ناحیه فرکانس
geiger muller region o. plateau
U
ناحیه قطع
genital zone
U
ناحیه تناسلی
goldfield
U
ناحیه زرخیز
gold field
U
ناحیه زرخیز
baffle area
U
ناحیه کور
depletion area
U
ناحیه تخلیه
fixed area
U
ناحیه ثابت
edge zone
U
ناحیه لبه
recording eara
U
ناحیه ضبط
depletion zone
U
ناحیه تخلیه
critical area
U
ناحیه بحرانی
common area
U
ناحیه مشترک
climatic region
U
ناحیه اقلیمی
critical region
U
ناحیه بحرانی
critical region
U
ناحیه شاخص
buffer area
U
ناحیه میانگیر
broca's area
U
ناحیه بروکا
dead space
U
ناحیه کور
boom swing
U
ناحیه لرزش
depletion layer
U
ناحیه تخلیه
forbidden zone
U
ناحیه ممنوع
hypnogenic zone
U
ناحیه خواب زا
scan area
U
ناحیه پیمایش
sector commander
U
فرمانده ناحیه
silva
U
ناحیه جنگلی
skid row
U
ناحیه پست
soft spot
U
ناحیه نشست
storage area
U
ناحیه انبارش
suppressor area
U
ناحیه بازدارنده
telephone area
U
ناحیه اتصال
territorialization
U
ایجاد ناحیه
the abdominal region
U
ناحیه شکم
touch spot
U
ناحیه بساوشی
two phase region
U
ناحیه دو فازی
wernicke's area
U
ناحیه ورنیکه
work area
U
ناحیه کاری
zone of contact
U
ناحیه تماس
range of variation
U
ناحیه انحراف
range of variation
U
ناحیه تغییر
range of storke
U
ناحیه ضربه
indifference zone
U
ناحیه خنثی
input area
U
ناحیه ورودی
intermediate zone
U
ناحیه ی میانی
magnetic domain
U
ناحیه مغناطیسی
measuring range
U
ناحیه ی سنجش
motor area
U
ناحیه حرکتی
naval district
U
ناحیه دریایی
oral zone
U
ناحیه دهانی
sciatic
U
ناحیه چاربند
output area
U
ناحیه خروجی
overflow area
U
ناحیه سرریز
pyramidal area
U
ناحیه هرمی
radius of action
U
ناحیه رانندگی
range of adjustment
U
ناحیه تنظیم
Sept
U
ناحیه محصو
region
U
ناحیه فضا
region
U
ناحیه نظامی
region
U
ناحیه عملیات
sectors
U
خط کش ریاضی ناحیه
regions
U
ناحیه فضا
lumbar
U
ناحیه کمر
sector
U
خط کش ریاضی ناحیه
regions
U
ناحیه نظامی
regions
U
ناحیه عملیات
zones
U
منطقه ناحیه
regionalism
U
ناحیه گرایی
part
U
سهم ناحیه
terrain
U
زمین ناحیه
Equator
U
ناحیه استوایی
erogenous zones
U
ناحیه شهوتزا
zone
U
منطقه ناحیه
littoral
U
ناحیه ساحلی
active area
U
ناحیه فعال
slums
U
ناحیه فقیرنشین
erogenous zone
U
ناحیه شهوتزا
area search
U
جستجوی ناحیه
arid area
U
ناحیه خشک
slum
U
ناحیه فقیرنشین
district
U
ناحیه نظامی
audio range
U
ناحیه صوتی
districts
U
ناحیه نظامی
domain
U
ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
hot temperature zone
U
ناحیه بسیار گرم
sylva
U
درختان جنگلی یک ناحیه
space charge
U
ناحیه بار فضا
interference area
U
ناحیه ی تداخل امواج
palatinate
U
ناحیه قلمرو کنت
zone
U
ناحیه دسته بندی
interference zone
U
ناحیه ی تداخل امواج
shielding region
U
ناحیه حفافت کننده
pierian
U
وابسته به ناحیه پیریا
reverse flow regin
U
ناحیه جریان معکوس
catchment area
U
ناحیه تحت پوشش
motor perceptual region
U
ناحیه حرکتی- ادراکی
catchment areas
U
ناحیه تحت پوشش
primary sensory area
U
ناحیه حسی نخستین
coalfields
U
ناحیه ذغال خیز
primary projection area
U
ناحیه فرافکنی نخستین
coalfield
U
ناحیه ذغال خیز
palest
U
ناحیه محصور قلمروحدود
paler
U
ناحیه محصور قلمروحدود
pale
U
ناحیه محصور قلمروحدود
naval district
U
ناحیه عملیات دریایی
regionalist
U
منطقهای ناحیه گرای
regionalistic
U
منطقهای ناحیه گرای
popliteal
U
مربوط به ناحیه رکبی
long wave range
U
ناحیه موج بلند
local area network
U
شبکه ناحیه محلی
poplitaeal
U
مربوط به ناحیه رکبی
zones
U
ناحیه دسته بندی
tertiary projection area
U
ناحیه فرافکنی سوم
auditory projection area
U
ناحیه ادراک شنیداری
coagulation
U
تجمع مواد در یک ناحیه
rimland
U
حومه ناحیه مرکزی
delinquency area
U
ناحیه بزه خیز
crygenic region
U
ناحیه انجماد سنجی
to level off
U
یکنواخت شدن
[ناحیه ای]
common storage area
U
ناحیه اشتراکی انباره
to level off
U
مسطح شدن
[ناحیه ای]
coal field
U
ناحیه زغال خیز
breadbasket
U
معده ناحیه حاصلخیز
bailiwick
U
ناحیه قلمرو مامور
domains
U
ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
neck of the woods
<idiom>
U
ناحیه یا قسمتی از کشور
papas
U
پاپ کشیش ناحیه
papa
U
پاپ کشیش ناحیه
winging
U
قسمتی از یک بخش یا ناحیه
wing
U
قسمتی از یک بخش یا ناحیه
high frequency range
U
ناحیه ی فرکانس بالا
heating zone
U
منطقه یا ناحیه حرارتی
climates
U
ناحیه اوضاع جوی
drilling range
U
ناحیه مته کاری
geiger muller region o. plateau
U
ناحیه گایگر مولر
climate
U
ناحیه اوضاع جوی
zonule
U
منطقه یا ناحیه کوچک
forbidden energy zone
U
ناحیه انرژی ممنوع
fingerprint region
U
ناحیه اثر انگشتی
executive area
U
ناحیه هماهنگ ساز
zoom
U
بزرگ کردن یک ناحیه از متن
territorialization
U
محدود کردن بیک ناحیه
vhf range
U
ناحیه فرکانس خیلی بالا
superintendent registrar
U
سرپرست ثبت احوال یک ناحیه
ward heeler
U
کارچاق کن سیاسی ناحیه بخصوصی
rainfall area
U
منطقه بارش ناحیه بارندگی
vorlage
U
خیز برداشتن از ناحیه قوزک پا
sector commander
U
فرمانده ناحیه پدافند هوایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com