English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
primary projection area U ناحیه فرافکنی نخستین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tertiary projection area U ناحیه فرافکنی سوم
primary sensory area U ناحیه حسی نخستین
projections U فرافکنی
projection U فرافکنی
projection maps U نقشههای فرافکنی
visual projection U فرافکنی دیداری
secondary projection area U منطقه فرافکنی ثانوی
at first a U در نخستین دید در وهله نخستین
blitter U عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
raven's controlled projection test U ازمون فرافکنی کنترل شده ریون
botany U گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
proto U نخستین
initialing U نخستین
quadrages ima U نخستین
initialled U نخستین
our first parents adam and eva U نخستین ما
premier U نخستین
premiers U نخستین
mixers U نخستین
initial U نخستین
first detector U نخستین
initialed U نخستین
first U نخستین
mixer U نخستین
primary U نخستین
premiered U نخستین
premieres U نخستین
premiering U نخستین
primal <adj.> U نخستین
incipient U نخستین
initialling U نخستین
premiere U نخستین
initials U نخستین
initial expenses U هزینه نخستین
incunabula U نخستین دوره
by return of post U با نخستین پست
incipincy U حالت نخستین
primordial U اصل نخستین
primes U نخستین اولیه
initial stage U طبقه نخستین
menarche U نخستین قاعدگی
octateuch U نخستین عهدعتیق
primary anxiety U اضطراب نخستین
incipience U حالت نخستین
in the egg U در مرحله نخستین
his opening remarks U نخستین گفتههای وی
at first push U در نخستین وهله
first aids U کمکهای نخستین
crossover U تمرکز نخستین
at the first onset U در نخستین وهله
at the first blush U در نخستین وهله
first hand U نخستین بازی کن
first impression U برداشت نخستین
first rate U نخستین درجه
book one U جلد نخستین
primary U مقدماتی نخستین
hexateuch U نخستین توریه
primary colors U رنگهای نخستین
primary needs U نیازهای نخستین
rough coat U نخستین اندود
springer stone U نخستین رگ پاطاق
primed U نخستین اولیه
prime U نخستین اولیه
the first day U نخستین رور
the first of all U نخستین همه
the opening chapter U نخستین فصل
protomartyr U نخستین شهید
proenomen U نام نخستین
primary personality U شخصیت نخستین
primary motivation U انگیزش نخستین
primary processes U فرایندهای نخستین
primary productivity U فراوردگی نخستین
primary reinforcement U تقویت نخستین
primary treatment U تصفیه نخستین
primary treatment U پاکسازی نخستین
primary zones U نواحی نخستین
prime coat U روکش نخستین
primary group U گروه نخستین
prototypes U نخستین بشر
prototype U نمونه نخستین
as a first step <adv.> U نخستین [اولا]
prototype U نخستین بشر
initial movement U نخستین اقدام
prototypes U نمونه نخستین
primary drive U سائق نخستین
trivium U دوره نخستین
draw first blood U کسب نخستین امتیاز
recoiled U بحال نخستین برگشتن
primary reinforcer U تقویت کننده نخستین
recoil U بحال نخستین برگشتن
primordial U عنصر نخستین اساسی
recoils U بحال نخستین برگشتن
rudimentary knowledge U دانش مقدماتی یا نخستین
primary consumers U مصرف کنندگان نخستین
the first person U نخستین شخص متکلم
first fruits U نخستین دستاوردهای هر چیز
at the earliest p moment U در نخستین وهله امکان
recoiling U بحال نخستین برگشتن
protoplast U نخستین ادم افریده
break one's duck U کسب نخستین امتیاز
acrospire U نخستین جوانهء دانه
prodelision U حذف نخستین حرفCanis
primary process thinking U اندیشیدن در فرایند نخستین
fifteen U نخستین امتیاز گیم
net primary production U تولید خالص نخستین
initial inverse voltage U ولتاژ معکوس نخستین
primary amentia U نقص عقل نخستین
maiden speech U نخستین نطق شخص
foal tooth U نخستین دندان اسب
maiden speeches U نخستین نطق شخص
incipient stages U مراحل نخستین یا ابتدائی
hexateuchal U شش کتاب نخستین از تورات
gross primary product U تولید ناخالص نخستین
on the first occasion U در نخستین وهله یا فرصت
primary mental abilities U تواناییهای عقلی نخستین
initiating U نخستین قدم رابرداشتن
initiates U نخستین قدم رابرداشتن
initiated U نخستین قدم رابرداشتن
initiate U نخستین قدم رابرداشتن
firstling U نوبر نخستین نتیجه
opener U نخستین مسابقه از یک دورمسابقه
relapses U مرتد بحال نخستین برگشتن
relapsing U مرتد بحال نخستین برگشتن
prototype U اصل ماده نخستین افریده
original sin U نخستین گناه ادم ابوالبشر
plough monday U نخستین دوشنبه پس از خاج شویان
prototypes U اصل ماده نخستین افریده
primate U راسته پستانداران نخستین پایه
relapsed U مرتد بحال نخستین برگشتن
hetaerism U ازدواج اشتراکی درقبایل نخستین
heptateuch U هفت کتاب نخستین توریه
fleshment U خوشحالی حاصله از نخستین موفقیت
primary mental deficiency U عقب ماندگی ذهنی نخستین
relapse U مرتد بحال نخستین برگشتن
retranslate U دوباره بزبان نخستین دراوردن
stars and bars U نخستین پرچم ایالات متحده امریکا
imfancy U عدم بلوغ نخستین دوره رشد
premier U نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
protogenic U وابسته به نخستین دوره نمویا پیدایش
protogenetic U وابسته به نخستین دوره نمویا پیدایش
protasis U نخستین قسمت درام قدیم رومی
sixth man U نخستین بازیگرذخیرهای که وارد میدان میشود
premiers U نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
first reading U طرح نخستین لایحه قانونی درمجلس
ground U بگل نشاندن اصول نخستین را یاددادن
premiering U نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
premiere U نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
premieres U نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
premiered U نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
revalorization U اعاده پول کشور به بهای نخستین خود
break shot U نخستین ضربه برای پراکندن گویهای بیلیارد
previous examination U نخستین امتحانی که درجه A.B در کمبریج باید داد
to nip or crush in the bud U در نخستین مرحله رشد کشتن یا پایمال کردن
output area U ناحیه
situs U ناحیه
demesne U ناحیه
sympatric U هم ناحیه
subregion U ناحیه
proclimax U ناحیه
local <adj.> U ناحیه ای
regional <adj.> U ناحیه ای
ranged U ناحیه
zones U ناحیه
zone U ناحیه
realm U ناحیه
shires U ناحیه
shire U ناحیه
ranges U ناحیه
areas U ناحیه
area U ناحیه
range U ناحیه
realms U ناحیه
districts U ناحیه
district U ناحیه
sectors U ناحیه
sector U ناحیه
partitions U ناحیه
ward U ناحیه
reaching U ناحیه
region U ناحیه
regions U ناحیه
reaches U ناحیه
reached U ناحیه
reach U ناحیه
wards U ناحیه
partition U ناحیه
fresher U نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
restorationism U عقیده باینکه بشرسرانجام بسعادت نخستین خود خواهدرسید
freshers U نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
grilse U ماهی ازادکوچک که برای نخستین بارازدریابرودخانه امده باشد
hypnogenic zone U ناحیه خواب زا
district U ناحیه نظامی
region U ناحیه نظامی
output area U ناحیه خروجی
overflow area U ناحیه سرریز
input area U ناحیه ورودی
region U ناحیه عملیات
measuring range U ناحیه ی سنجش
oral zone U ناحیه دهانی
indifference zone U ناحیه خنثی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com