Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
naval district
U
ناحیه دریایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
keel area
U
ناحیه برجسته جانبی تیرک زیر هواپیماهای دریایی که اغلب زیر سطح اب قرارمیگیرد
naval district
U
ناحیه عملیات دریایی
Other Matches
blitter
U
عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
seabee
U
گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
botany
U
گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
midshipman
U
افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
piratic
U
درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
petty officers
U
معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
kite
U
کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
oceanography
U
تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
running lights
U
فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
petty officer
U
معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
kites
U
کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
pilot chart
U
نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
chine
U
عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
stadimeter
U
مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
sea mark
U
راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
sea cucumber
U
حلزون دریایی از جنس راب دریایی
sea power
U
قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
convoy joiner
U
ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
terns
U
پرستوک دریایی چلچله دریایی
marines
U
تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
marine
U
تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
naval activity
U
تاسیسات دریایی قسمت دریایی
tern
U
پرستوک دریایی چلچله دریایی
task unit
U
نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
attack director
U
وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
light lists
U
کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
summary areas
U
مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
knot
U
گره دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
knot
U
میل دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
maritime
U
ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
bureau of naval personnel
U
اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
rear commodore
U
سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
naval aviation
U
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
light period
U
دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
crash position indicator
U
برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
convoy commodore
U
فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
Marine Corps
U
نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
naval gunfire
U
تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
convoy schedule
U
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
crash locator beacon
U
برج اعلام سوانح دریایی برج تعیین محل سوانح دریایی
convoy routing
U
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
shire
U
ناحیه
zones
U
ناحیه
shires
U
ناحیه
subregion
U
ناحیه
realm
U
ناحیه
realms
U
ناحیه
sympatric
U
هم ناحیه
zone
U
ناحیه
situs
U
ناحیه
sector
U
ناحیه
demesne
U
ناحیه
district
U
ناحیه
districts
U
ناحیه
sectors
U
ناحیه
ranges
U
ناحیه
areas
U
ناحیه
regions
U
ناحیه
reach
U
ناحیه
area
U
ناحیه
ward
U
ناحیه
partitions
U
ناحیه
partition
U
ناحیه
ranged
U
ناحیه
reached
U
ناحیه
reaches
U
ناحیه
wards
U
ناحیه
reaching
U
ناحیه
output area
U
ناحیه
regional
<adj.>
U
ناحیه ای
local
<adj.>
U
ناحیه ای
range
U
ناحیه
region
U
ناحیه
proclimax
U
ناحیه
commandant of marine corps
U
فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
convoy route
U
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
light ship
U
کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
sofar
U
سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
magnetic domain
U
ناحیه مغناطیسی
silva
U
ناحیه جنگلی
overflow area
U
ناحیه سرریز
input area
U
ناحیه ورودی
radius of action
U
ناحیه رانندگی
output area
U
ناحیه خروجی
range of adjustment
U
ناحیه تنظیم
frequency region
U
ناحیه فرکانس
range of variation
U
ناحیه تغییر
range of variation
U
ناحیه انحراف
districts
U
ناحیه نظامی
recording eara
U
ناحیه ضبط
oral zone
U
ناحیه دهانی
intermediate zone
U
ناحیه ی میانی
geiger muller region o. plateau
U
ناحیه قطع
genital zone
U
ناحیه تناسلی
sector commander
U
فرمانده ناحیه
littoral
U
ناحیه ساحلی
hypnogenic zone
U
ناحیه خواب زا
scan area
U
ناحیه پیمایش
sciatic
U
ناحیه چاربند
heat affected zone
U
ناحیه پیوند
goldfield
U
ناحیه زرخیز
residential area
U
ناحیه مسکونی
measuring range
U
ناحیه ی سنجش
motor area
U
ناحیه حرکتی
indifference zone
U
ناحیه خنثی
range of storke
U
ناحیه ضربه
pyramidal area
U
ناحیه هرمی
gold field
U
ناحیه زرخیز
slum
U
ناحیه فقیرنشین
audio range
U
ناحیه صوتی
baffle area
U
ناحیه کور
lumbar
U
ناحیه کمر
regionalism
U
ناحیه گرایی
boom swing
U
ناحیه لرزش
broca's area
U
ناحیه بروکا
zone of contact
U
ناحیه تماس
buffer area
U
ناحیه میانگیر
work area
U
ناحیه کاری
wernicke's area
U
ناحیه ورنیکه
climatic region
U
ناحیه اقلیمی
two phase region
U
ناحیه دو فازی
zone
U
منطقه ناحیه
arid area
U
ناحیه خشک
slums
U
ناحیه فقیرنشین
edge zone
U
ناحیه لبه
region
U
ناحیه فضا
region
U
ناحیه نظامی
region
U
ناحیه عملیات
regions
U
ناحیه فضا
regions
U
ناحیه نظامی
regions
U
ناحیه عملیات
part
U
سهم ناحیه
active area
U
ناحیه فعال
area search
U
جستجوی ناحیه
touch spot
U
ناحیه بساوشی
the abdominal region
U
ناحیه شکم
sector
U
خط کش ریاضی ناحیه
sectors
U
خط کش ریاضی ناحیه
soft spot
U
ناحیه نشست
dead space
U
ناحیه کور
depletion area
U
ناحیه تخلیه
skid row
U
ناحیه پست
depletion barrier
U
ناحیه تخلیه
depletion zone
U
ناحیه تخلیه
depletion layer
U
ناحیه تخلیه
fixed area
U
ناحیه ثابت
forbidden zone
U
ناحیه ممنوع
district
U
ناحیه نظامی
critical region
U
ناحیه شاخص
critical region
U
ناحیه بحرانی
critical area
U
ناحیه بحرانی
terrain
U
زمین ناحیه
common area
U
ناحیه مشترک
territorialization
U
ایجاد ناحیه
Sept
U
ناحیه محصو
telephone area
U
ناحیه اتصال
suppressor area
U
ناحیه بازدارنده
Equator
U
ناحیه استوایی
zones
U
منطقه ناحیه
commutation zone
U
ناحیه کموتاسیون
erogenous zones
U
ناحیه شهوتزا
erogenous zone
U
ناحیه شهوتزا
storage area
U
ناحیه انبارش
lobsters
U
خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
lobster
U
خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
sylva
U
درختان جنگلی یک ناحیه
tertiary projection area
U
ناحیه فرافکنی سوم
common storage area
U
ناحیه اشتراکی انباره
heating zone
U
منطقه یا ناحیه حرارتی
high frequency range
U
ناحیه ی فرکانس بالا
coal field
U
ناحیه زغال خیز
hot temperature zone
U
ناحیه بسیار گرم
breadbasket
U
معده ناحیه حاصلخیز
climates
U
ناحیه اوضاع جوی
climate
U
ناحیه اوضاع جوی
zonule
U
منطقه یا ناحیه کوچک
rimland
U
حومه ناحیه مرکزی
reverse flow regin
U
ناحیه جریان معکوس
neck of the woods
<idiom>
U
ناحیه یا قسمتی از کشور
regionalistic
U
منطقهای ناحیه گرای
shielding region
U
ناحیه حفافت کننده
geiger muller region o. plateau
U
ناحیه گایگر مولر
paler
U
ناحیه محصور قلمروحدود
coalfield
U
ناحیه ذغال خیز
coalfields
U
ناحیه ذغال خیز
delinquency area
U
ناحیه بزه خیز
pale
U
ناحیه محصور قلمروحدود
drilling range
U
ناحیه مته کاری
crygenic region
U
ناحیه انجماد سنجی
executive area
U
ناحیه هماهنگ ساز
palest
U
ناحیه محصور قلمروحدود
fingerprint region
U
ناحیه اثر انگشتی
catchment area
U
ناحیه تحت پوشش
forbidden energy zone
U
ناحیه انرژی ممنوع
catchment areas
U
ناحیه تحت پوشش
space charge
U
ناحیه بار فضا
zones
U
ناحیه دسته بندی
zone
U
ناحیه دسته بندی
bailiwick
U
ناحیه قلمرو مامور
regionalist
U
منطقهای ناحیه گرای
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com