English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
range of adjustment U ناحیه تنظیم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
blitter U عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
botany U گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
sight adjustment U تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
camera station U ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
tune U تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tunes U تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tune U تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
tunes U تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
range spotting U تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
pages U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
page U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
calibration U تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
sight alinement U تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
sidelay U تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
go no go U اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
adjusting ring U حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
area U ناحیه
partitions U ناحیه
partition U ناحیه
output area U ناحیه
districts U ناحیه
sympatric U هم ناحیه
proclimax U ناحیه
sectors U ناحیه
zones U ناحیه
zone U ناحیه
subregion U ناحیه
situs U ناحیه
realm U ناحیه
sector U ناحیه
shires U ناحیه
shire U ناحیه
areas U ناحیه
district U ناحیه
ward U ناحیه
reach U ناحیه
demesne U ناحیه
reached U ناحیه
reaches U ناحیه
ranged U ناحیه
wards U ناحیه
reaching U ناحیه
range U ناحیه
realms U ناحیه
ranges U ناحیه
local <adj.> U ناحیه ای
region U ناحیه
regions U ناحیه
regional <adj.> U ناحیه ای
boom swing U ناحیه لرزش
recording eara U ناحیه ضبط
buffer area U ناحیه میانگیر
range of variation U ناحیه انحراف
broca's area U ناحیه بروکا
sector U خط کش ریاضی ناحیه
radius of action U ناحیه رانندگی
pyramidal area U ناحیه هرمی
range of storke U ناحیه ضربه
range of variation U ناحیه تغییر
baffle area U ناحیه کور
audio range U ناحیه صوتی
Equator U ناحیه استوایی
erogenous zones U ناحیه شهوتزا
erogenous zone U ناحیه شهوتزا
regionalism U ناحیه گرایی
lumbar U ناحیه کمر
Sept U ناحیه محصو
sector commander U فرمانده ناحیه
sciatic U ناحیه چاربند
scan area U ناحیه پیمایش
zone U منطقه ناحیه
districts U ناحیه نظامی
residential area U ناحیه مسکونی
active area U ناحیه فعال
zones U منطقه ناحیه
area search U جستجوی ناحیه
terrain U زمین ناحیه
sectors U خط کش ریاضی ناحیه
district U ناحیه نظامی
depletion barrier U ناحیه تخلیه
critical region U ناحیه بحرانی
critical region U ناحیه شاخص
dead space U ناحیه کور
depletion area U ناحیه تخلیه
heat affected zone U ناحیه پیوند
goldfield U ناحیه زرخیز
gold field U ناحیه زرخیز
genital zone U ناحیه تناسلی
geiger muller region o. plateau U ناحیه قطع
frequency region U ناحیه فرکانس
forbidden zone U ناحیه ممنوع
fixed area U ناحیه ثابت
edge zone U ناحیه لبه
depletion layer U ناحیه تخلیه
critical area U ناحیه بحرانی
hypnogenic zone U ناحیه خواب زا
climatic region U ناحیه اقلیمی
arid area U ناحیه خشک
motor area U ناحیه حرکتی
common area U ناحیه مشترک
overflow area U ناحیه سرریز
output area U ناحیه خروجی
commutation zone U ناحیه کموتاسیون
oral zone U ناحیه دهانی
naval district U ناحیه دریایی
measuring range U ناحیه ی سنجش
magnetic domain U ناحیه مغناطیسی
littoral U ناحیه ساحلی
intermediate zone U ناحیه ی میانی
input area U ناحیه ورودی
indifference zone U ناحیه خنثی
depletion zone U ناحیه تخلیه
wernicke's area U ناحیه ورنیکه
touch spot U ناحیه بساوشی
two phase region U ناحیه دو فازی
regions U ناحیه عملیات
the abdominal region U ناحیه شکم
regions U ناحیه نظامی
region U ناحیه فضا
suppressor area U ناحیه بازدارنده
zone of contact U ناحیه تماس
telephone area U ناحیه اتصال
territorialization U ایجاد ناحیه
region U ناحیه عملیات
regions U ناحیه فضا
region U ناحیه نظامی
skid row U ناحیه پست
soft spot U ناحیه نشست
work area U ناحیه کاری
slums U ناحیه فقیرنشین
storage area U ناحیه انبارش
slum U ناحیه فقیرنشین
silva U ناحیه جنگلی
part U سهم ناحیه
calibrated air speed U سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
trimsize U اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
auditory projection area U ناحیه ادراک شنیداری
palest U ناحیه محصور قلمروحدود
climates U ناحیه اوضاع جوی
climate U ناحیه اوضاع جوی
local area network U شبکه ناحیه محلی
long wave range U ناحیه موج بلند
bailiwick U ناحیه قلمرو مامور
palatinate U ناحیه قلمرو کنت
pale U ناحیه محصور قلمروحدود
pierian U وابسته به ناحیه پیریا
breadbasket U معده ناحیه حاصلخیز
naval district U ناحیه عملیات دریایی
poplitaeal U مربوط به ناحیه رکبی
motor perceptual region U ناحیه حرکتی- ادراکی
coagulation U تجمع مواد در یک ناحیه
popliteal U مربوط به ناحیه رکبی
paler U ناحیه محصور قلمروحدود
interference zone U ناحیه ی تداخل امواج
to level off U مسطح شدن [ناحیه ای]
to level off U یکنواخت شدن [ناحیه ای]
geiger muller region o. plateau U ناحیه گایگر مولر
crygenic region U ناحیه انجماد سنجی
forbidden energy zone U ناحیه انرژی ممنوع
fingerprint region U ناحیه اثر انگشتی
wing U قسمتی از یک بخش یا ناحیه
winging U قسمتی از یک بخش یا ناحیه
executive area U ناحیه هماهنگ ساز
delinquency area U ناحیه بزه خیز
heating zone U منطقه یا ناحیه حرارتی
interference area U ناحیه ی تداخل امواج
coal field U ناحیه زغال خیز
zonule U منطقه یا ناحیه کوچک
coalfield U ناحیه ذغال خیز
coalfields U ناحیه ذغال خیز
catchment area U ناحیه تحت پوشش
catchment areas U ناحیه تحت پوشش
neck of the woods <idiom> U ناحیه یا قسمتی از کشور
common storage area U ناحیه اشتراکی انباره
hot temperature zone U ناحیه بسیار گرم
high frequency range U ناحیه ی فرکانس بالا
drilling range U ناحیه مته کاری
space charge U ناحیه بار فضا
domains U ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
zones U ناحیه دسته بندی
regionalist U منطقهای ناحیه گرای
sylva U درختان جنگلی یک ناحیه
tertiary projection area U ناحیه فرافکنی سوم
zone U ناحیه دسته بندی
papa U پاپ کشیش ناحیه
papas U پاپ کشیش ناحیه
domain U ناحیه یا گروه ها در یک شبکه
rimland U حومه ناحیه مرکزی
reverse flow regin U ناحیه جریان معکوس
shielding region U ناحیه حفافت کننده
primary projection area U ناحیه فرافکنی نخستین
regionalistic U منطقهای ناحیه گرای
primary sensory area U ناحیه حسی نخستین
vorlage U خیز برداشتن از ناحیه قوزک پا
mesogaster U معده بند ناحیه ناف
mine feild U ناحیه مین گذاری شده
weak U ناحیه نزدیک نوک شمشیر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com