English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fingerprint region U ناحیه اثر انگشتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
blitter U عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
botany U گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
piston pin U انگشتی
monodactylous U یک انگشتی
knucle pin U انگشتی
digital U انگشتی
finger parted U انگشتی
digitated U انگشتی
finger board U جا انگشتی
key جا انگشتی
tridactylous U سه انگشتی
three f. U سه انگشتی
wrist pin U انگشتی
finger painting U نقاشی انگشتی
end mill U فرز انگشتی
finger alphabet U الفبای انگشتی
finger joint U اتصال انگشتی
A rough (crude)estimate. U حساب سر انگشتی
finger spelling U املاء انگشتی
foot rule correlation U همبستگی سر انگشتی
distributor finger U انگشتی دلکو
digitate U پنجهای انگشتی
manual alphabet U الفبای انگشتی
toehold U گیره انگشتی
toeholds U گیره انگشتی
axle box U انگشتی محور
syndactylism U چسبیده انگشتی
brachydactyly U کوتاه انگشتی
breaker arm U انگشتی دلکو
clavier U ردیف جا انگشتی
cold finger condenser U چگالنده انگشتی
interdigital U بین انگشتی
dactylology U زبان انگشتی
polydactylism U بیش انگشتی
polydactyle U شش انگشتی یابیشتر
tridactyl U سه انگشتی سه وتدی
polydactyle U چند انگشتی
polydactyl U شش انگشتی یابیشتر
rule of thumb U حساب سر انگشتی
rule of thumb U قاعده سر انگشتی
finger maze U ماز انگشتی
pentadactyl U پنج انگشتی
phalangeal U بند انگشتی
polydactyl U چند انگشتی پر انگشت
key bugle U شیپورجا انگشتی دار
string fingers U سه انگشتی که زه کمان را می کشند
piano accordion U اکوردئون جا انگشتی دارشبیه پیانو
psaltery U قانون یاسنتور انگشتی یامضرابی سرود
thimbleberry U تمشک امریکایی دارای میوه انگشتی شکل
clavichord U یکجورسازسیمی وجا انگشتی دارکه پیشروپیانوی کنونی بوده است
cam ground piston U پیستونی که قطر ان در امتدادموازی با انگشتی کمتر ازقطر ان در امتداد عمود برانگشتی باشد
pentadactylate U پنج انگشتی دارای پنج پنجه
range U ناحیه
ranged U ناحیه
reaches U ناحیه
reach U ناحیه
reached U ناحیه
ranges U ناحیه
reaching U ناحیه
demesne U ناحیه
local <adj.> U ناحیه ای
sympatric U هم ناحیه
subregion U ناحیه
situs U ناحیه
proclimax U ناحیه
output area U ناحیه
regional <adj.> U ناحیه ای
zones U ناحیه
regions U ناحیه
shires U ناحیه
sectors U ناحیه
sector U ناحیه
ward U ناحیه
wards U ناحیه
partition U ناحیه
partitions U ناحیه
area U ناحیه
areas U ناحیه
shire U ناحیه
realm U ناحیه
zone U ناحیه
district U ناحیه
districts U ناحیه
region U ناحیه
realms U ناحیه
measuring range U ناحیه ی سنجش
baffle area U ناحیه کور
goldfield U ناحیه زرخیز
depletion layer U ناحیه تخلیه
depletion zone U ناحیه تخلیه
motor area U ناحیه حرکتی
magnetic domain U ناحیه مغناطیسی
littoral U ناحیه ساحلی
range of storke U ناحیه ضربه
Sept U ناحیه محصو
zone U منطقه ناحیه
forbidden zone U ناحیه ممنوع
frequency region U ناحیه فرکانس
edge zone U ناحیه لبه
geiger muller region o. plateau U ناحیه قطع
genital zone U ناحیه تناسلی
gold field U ناحیه زرخیز
heat affected zone U ناحیه پیوند
hypnogenic zone U ناحیه خواب زا
fixed area U ناحیه ثابت
indifference zone U ناحیه خنثی
input area U ناحیه ورودی
intermediate zone U ناحیه ی میانی
naval district U ناحیه دریایی
oral zone U ناحیه دهانی
storage area U ناحیه انبارش
suppressor area U ناحیه بازدارنده
regions U ناحیه فضا
wernicke's area U ناحیه ورنیکه
telephone area U ناحیه اتصال
territorialization U ایجاد ناحیه
the abdominal region U ناحیه شکم
region U ناحیه عملیات
region U ناحیه نظامی
touch spot U ناحیه بساوشی
two phase region U ناحیه دو فازی
work area U ناحیه کاری
zone of contact U ناحیه تماس
region U ناحیه فضا
slums U ناحیه فقیرنشین
slum U ناحیه فقیرنشین
soft spot U ناحیه نشست
skid row U ناحیه پست
output area U ناحیه خروجی
overflow area U ناحیه سرریز
pyramidal area U ناحیه هرمی
radius of action U ناحیه رانندگی
range of adjustment U ناحیه تنظیم
part U سهم ناحیه
range of variation U ناحیه تغییر
range of variation U ناحیه انحراف
recording eara U ناحیه ضبط
residential area U ناحیه مسکونی
regions U ناحیه عملیات
scan area U ناحیه پیمایش
sciatic U ناحیه چاربند
sector commander U فرمانده ناحیه
silva U ناحیه جنگلی
regions U ناحیه نظامی
depletion barrier U ناحیه تخلیه
depletion area U ناحیه تخلیه
commutation zone U ناحیه کموتاسیون
arid area U ناحیه خشک
common area U ناحیه مشترک
active area U ناحیه فعال
climatic region U ناحیه اقلیمی
districts U ناحیه نظامی
boom swing U ناحیه لرزش
area search U جستجوی ناحیه
buffer area U ناحیه میانگیر
broca's area U ناحیه بروکا
sectors U خط کش ریاضی ناحیه
Equator U ناحیه استوایی
district U ناحیه نظامی
critical area U ناحیه بحرانی
audio range U ناحیه صوتی
erogenous zones U ناحیه شهوتزا
erogenous zone U ناحیه شهوتزا
dead space U ناحیه کور
regionalism U ناحیه گرایی
lumbar U ناحیه کمر
critical region U ناحیه شاخص
zones U منطقه ناحیه
terrain U زمین ناحیه
critical region U ناحیه بحرانی
sector U خط کش ریاضی ناحیه
pierian U وابسته به ناحیه پیریا
catchment areas U ناحیه تحت پوشش
winging U قسمتی از یک بخش یا ناحیه
palatinate U ناحیه قلمرو کنت
neck of the woods <idiom> U ناحیه یا قسمتی از کشور
zonule U منطقه یا ناحیه کوچک
naval district U ناحیه عملیات دریایی
auditory projection area U ناحیه ادراک شنیداری
motor perceptual region U ناحیه حرکتی- ادراکی
wing U قسمتی از یک بخش یا ناحیه
poplitaeal U مربوط به ناحیه رکبی
popliteal U مربوط به ناحیه رکبی
shielding region U ناحیه حفافت کننده
sylva U درختان جنگلی یک ناحیه
climates U ناحیه اوضاع جوی
coalfields U ناحیه ذغال خیز
coalfield U ناحیه ذغال خیز
palest U ناحیه محصور قلمروحدود
papa U پاپ کشیش ناحیه
rimland U حومه ناحیه مرکزی
reverse flow regin U ناحیه جریان معکوس
paler U ناحیه محصور قلمروحدود
regionalistic U منطقهای ناحیه گرای
regionalist U منطقهای ناحیه گرای
climate U ناحیه اوضاع جوی
pale U ناحیه محصور قلمروحدود
tertiary projection area U ناحیه فرافکنی سوم
primary sensory area U ناحیه حسی نخستین
primary projection area U ناحیه فرافکنی نخستین
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com