Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 112 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
irretentive
U
ناتوان در نگاهداری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
keep
U
نگاهداری
internment
U
نگاهداری
retention
U
نگاهداری
maintenance
U
نگاهداری
support
U
نگاهداری
keeps
U
نگاهداری
subsistence
U
نگاهداری
term of maintenance
U
دوره نگاهداری
poise
U
ثبات نگاهداری
term of maintenance
U
مهلت نگاهداری
holds
U
چسبیدن نگاهداری
hold
U
چسبیدن نگاهداری
normal maintenance
U
نگاهداری بهنجار
maintainable
U
قابل نگاهداری
to give support to
U
نگاهداری کردن
retentiveness
U
نیروی نگاهداری
baby-sat
U
از بچه نگاهداری کردن
baby-sits
U
از بچه نگاهداری کردن
baby-sit
U
از بچه نگاهداری کردن
baby sit
U
از بچه نگاهداری کردن
baby-sitting
U
از بچه نگاهداری کردن
retainers
U
حکم نگاهداری و ضبط
retainer
U
حکم نگاهداری و ضبط
gasholder
U
محفظه نگاهداری گاز
gasholders
U
محفظه نگاهداری گاز
poor rate
U
مالیات برای نگاهداری بی نوایان
nurseries
U
محل نگاهداری اطفال شیرخوار
vivarium
U
جای نگاهداری جانوران زمینی
nursery
U
محل نگاهداری اطفال شیرخوار
ossuary
U
فرف مخصوص نگاهداری استخوانهای مرده
warren
U
جای نگاهداری خرگوش وجانوران دیگر
bandbox
U
جعبهء مقوایی مخصوص نگاهداری کلاه
warrens
U
جای نگاهداری خرگوش وجانوران دیگر
olericulture
U
سبزی فروشی فراوردن و نگاهداری سبزیجات
sacristy
U
محل نگاهداری فروف مقدسه کلیسا
handicapped
U
ناتوان
asthenic
U
ناتوان
unable
U
ناتوان
incompetent
<adj.>
U
ناتوان
incapable
<adj.>
U
ناتوان
unfit
<adj.>
U
ناتوان
infirm
U
ناتوان
incapable
U
ناتوان
invalid
U
ناتوان
invalids
U
ناتوان
disabled
U
ناتوان
impuissant
U
ناتوان
impotent
<adj.>
U
ناتوان
inable
<adj.>
U
ناتوان
incapacitated
<adj.>
U
ناتوان
livery stable
U
اصطبل مخصوص کرایه دادن اسب یا نگاهداری اسبهای دیگران
weaklings
U
ناتوان بی بنیه
sickliest
U
ناتوان رنجور
debilitate
U
ناتوان کردن
disenable
U
ناتوان کردن
debilitative
U
ناتوان کننده
debilitation
U
ناتوان سازی
debilitant
U
ناتوان کننده
weakling
U
ناتوان بی بنیه
feeblest
U
ناتوان عاجز
invalids
U
ناتوان کردن
disabling
U
ناتوان کردن
disables
U
ناتوان ساختن
disables
U
ناتوان کردن
disable
U
ناتوان ساختن
disable
U
ناتوان کردن
invalid
U
ناتوان کردن
decays
U
که ناتوان میشود
decaying
U
که ناتوان میشود
decayed
U
که ناتوان میشود
decay
U
که ناتوان میشود
sickly
U
ناتوان رنجور
sicklier
U
ناتوان رنجور
disabling
U
ناتوان ساختن
invalidates
U
ناتوان کردن
feeble
U
ناتوان عاجز
invalidated
U
ناتوان کردن
impotent
U
ناتوان اکار
feebler
U
ناتوان عاجز
invalidate
U
ناتوان کردن
bookend
U
تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
bookends
U
تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
disables
U
ناتوان ساختن از کارانداختن
stalling torque
U
گشتاور پیچشی ناتوان
interrupt
U
ناتوان کردن وقفه
disabling
U
ناتوان ساختن از کارانداختن
interrupting
U
ناتوان کردن وقفه
disable
U
ناتوان ساختن از کارانداختن
interrupts
U
ناتوان کردن وقفه
enervate
U
ناتوان کردن بی اثرکردن
inability to box
U
ناتوان از ادامه دادن
disable pulse
U
تپش ناتوان ساز
flying shore
U
تیر چوبی افقی جهت نگاهداری دو دیوار مقابل هم که بطور موقت نصب میشود
incapacitate
U
ناتوان ساختن محجور کردن
incapacitating
U
ناتوان ساختن محجور کردن
incapacitates
U
ناتوان ساختن محجور کردن
incapacitated
U
ناتوان ساختن محجور کردن
addled
<adj.>
U
گیج و ناتوان در درست فکر کردن
disarms
U
وضعیت وقفه که ناتوان شده است ونمیتواند سیگنال بپذیرد
disarm
U
وضعیت وقفه که ناتوان شده است ونمیتواند سیگنال بپذیرد
comment
U
ناتوان کردن موقت یک دستور با قرار دادن آن در محل توضیحات
commented
U
ناتوان کردن موقت یک دستور با قرار دادن آن در محل توضیحات
down
U
توپ اسکواش دو بار به زمین خورده ناتوان از ادامه مبارزه
commenting
U
ناتوان کردن موقت یک دستور با قرار دادن آن در محل توضیحات
disarmed
U
وضعیت وقفه که ناتوان شده است ونمیتواند سیگنال بپذیرد
refresh buffer
U
یک مکان حافظه موقت که درهنگام تازه کردن یک صفحه تصویر اصلاعات نمایش صفحه را نگاهداری میکند
cycle stealing
U
ناتوان سازد و پس ازان حافظه داخلی کامپیوتر دراختیار دستگاه قرار گیرد چرخه دزدی
gruel
U
عاجز کردن ناتوان کردن
interrupting
U
خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
interrupts
U
خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
interrupt
U
خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com