Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
neophyte
U
نابومی هجوم کننده
[گیاه شناسی]
invasive species
U
نابومی هجوم کننده
[گیاه شناسی]
alien species
U
نابومی هجوم کننده
[گیاه شناسی]
invasive exotic
U
نابومی هجوم کننده
[گیاه شناسی]
exotic
U
نابومی هجوم کننده
[گیاه شناسی]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
boat lanes
U
خط سریال هجوم قایقها درعملیات اب خاکی ستون قایقهای هجوم کننده
invasive
U
هجوم کننده
infestant
U
هجوم کننده
assaulted
U
مرحله هجوم درعملیات اب خاکی هجوم کردن
assault
U
مرحله هجوم درعملیات اب خاکی هجوم کردن
assaults
U
مرحله هجوم درعملیات اب خاکی هجوم کردن
adventive
U
نابومی
exotic
U
نابومی
offence
U
هجوم
offenses
U
هجوم
invasions
U
هجوم
infestaion
U
هجوم
assaults
U
هجوم
assaulted
U
هجوم
inbreak
U
هجوم
infestation
U
هجوم
assault
U
هجوم
offense
U
هجوم
invasion
U
هجوم
invading
U
هجوم کردن
influxes
U
ورود هجوم
invade
U
هجوم کردن
assault phase
U
مرحله هجوم
assailing
U
هجوم اوردن بر
invaded
U
هجوم کردن
assailed
U
هجوم اوردن بر
assault waves
U
موجهای هجوم
invades
U
هجوم کردن
influx
U
ورود هجوم
assault schedule
U
برنامه هجوم
infests
U
هجوم کردن در
infesting
U
هجوم کردن در
raid
U
هجوم اوردن
raids
U
هجوم اوردن
fly strike
U
هجوم مگس
inrush
U
هجوم بداخل
inroad
U
تعدی هجوم
infest
U
هجوم کردن در
raiding
U
هجوم اوردن
assails
U
هجوم اوردن بر
assail
U
هجوم اوردن بر
infested
U
هجوم کردن در
raided
U
هجوم اوردن
assault force
U
نیروی هجوم
assault fire
U
تیر هجوم
rushed
U
هجوم بردن
rush
U
هجوم بردن
swarms
U
هجوم اوردن
swarm
U
هجوم اوردن
swarmed
U
هجوم اوردن
rushing
U
هجوم بردن
onset
U
هجوم اصابت
scrouge
U
هجوم اوردن
assault echelon
U
رده هجوم
assailable
U
هجوم پذیر
insectile
U
در معرض هجوم حشرات
thronged
U
هجوم ازدحام کردن
preassault
U
اقدامات قبل از هجوم
throng
U
هجوم ازدحام کردن
amphibious assault ship
U
ناومخصوص هجوم اب و خاکی
thronging
U
هجوم ازدحام کردن
throngs
U
هجوم ازدحام کردن
rush
U
حمله کردن هجوم با عجله
rushing
U
حمله کردن هجوم با عجله
they poured toward that city
U
سوی ان شهر هجوم کردند
rushed
U
حمله کردن هجوم با عجله
breakaway
U
هجوم وحشیانه گله گوسفند و گاو رم
spate
U
تعداد خیلی زیاد هجوم بی مقدمه
assault area diagram
U
نمودار مشخصات منطقه هجوم عملیات اب خاکی
there is a rush for the papers
U
مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
metastasis
U
هجوم مرض گسترش میکرب مرض
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
lifter
U
مرتفع کننده برطرف کننده
striking force
U
نیروی تک کننده یا کمین کننده
hanger
U
اویزان کننده معلق کننده
suberter
U
سرنگون کننده تضعیف کننده
hangers
U
اویزان کننده معلق کننده
presenters
U
ارائه کننده معرفی کننده
discriminant
U
تفکیک کننده جدا کننده
trimmer
U
دستکاری کننده صاف کننده
presenter
U
ارائه کننده معرفی کننده
preventive
U
حفافت کننده جلوگیری کننده
vibrator
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrators
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
intermediary
U
وساطت کننده مداخله کننده
intermediaries
U
وساطت کننده مداخله کننده
prosecutors
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutor
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
supplicant
U
درخواست کننده تضرع کننده
supplicants
U
درخواست کننده تضرع کننده
spell binder
U
مسحور کننده مجذوب کننده
thickener
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
thickeners
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
toaster
U
سرخ کننده برشته کننده
toasters
U
سرخ کننده برشته کننده
modifier
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
modifiers
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
diverting
U
سرگرم کننده منحرف کننده
insulators
U
جدا کننده عایق کننده
insulator
U
جدا کننده عایق کننده
corruptor
U
فاسد کننده منحرف کننده
corrupter
U
فاسد کننده منحرف کننده
provisioner
U
تدارک کننده تهیه کننده
whetstone
U
تیز کننده تند کننده
sniffy
U
افهار تنفر کننده فن فن کننده
presentor
U
ارائه کننده معرفی کننده
cogitator
U
اندیشه کننده مطالعه کننده
practicer
U
تمرین کننده مشق کننده
contractive
U
جمع کننده چوروک کننده
venerator
U
تکریم کننده ستایش کننده
modulator demodulator
U
تلفیق کننده- تفکیک کننده
divider
U
جدا کننده تقسیم کننده
accaimer
U
هلهله کننده تحسین کننده
acknowledger
U
تصدیق کننده قبول کننده
designative
U
اشاره کننده تعیین کننده
desolator
U
ویران کننده متروک کننده
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
thwarter
U
خنثی کننده مسدود کننده
desolater
U
ویران کننده متروک کننده
transmitters
U
منتقل کننده مخابره کننده
transmitter
U
منتقل کننده مخابره کننده
oppressive
U
خورد کننده ناراحت کننده
coordinator
U
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
favourer
U
یاری کننده مساعدت کننده
gesticulant
U
اشاره کننده وحرکت کننده
homager
U
تجلیل کننده کرنش کننده
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler
U
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
to scramble for something
U
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
procuring activity
U
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer
U
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication
U
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit
U
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
U
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer
U
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot
U
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
U
کج کننده واژگون کننده
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilizer
U
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner
U
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flares
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flare
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers
U
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms
U
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
negative true logic
U
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant
U
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker
U
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
analysis staff
U
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket
U
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
gyro repeater
U
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command
U
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumper
U
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers
U
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
U
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
tracker
U
پی کننده
sensor
U
حس کننده
solvent
U
اب کننده
solvents
U
اب کننده
spurner
U
رد کننده
squasher
U
له کننده
mitigative
U
کم کننده
doer
U
کننده
squelcher
U
له کننده
trackers
U
پی کننده
catterer
U
پچ پچ کننده
mitigatory
U
کم کننده
doers
U
کننده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com