English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
jettisoned mine U مین گذاری هوایی تعجیلی در دریا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hasty breaching U نفوذ تعجیلی در میدان مین عبور تعجیلی از میدان مین رخنه تعجیلی
seascapes U منظره هوایی دریا
seascape U منظره هوایی دریا
sea marker U نوعی رنگ یا پودر رنگی که برای علامت گذاری اب دریا به کار می رود
continental shelf U مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
hasty U تعجیلی
jettisoned mine U مینهای تعجیلی
landing mat U باندفرود تعجیلی
hasty defense U دفاع تعجیلی
surface line U خط تلفن و تلگراف تعجیلی
hasty crossing U عبور تعجیلی از رودخانه
hasty sling U حلقه کردن بند تفنگ به صورت تعجیلی
neap tide U کشندکمینه اب دریا حداقل جذر ومد نهایی اب دریا
isovelocity U نقاط هم سرعت اب دریا خطوط متحدالسرعت اب دریا
airlift service U سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
mean sea level U سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
holidays U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holiday U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
telling U مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
restrictive fire plan U طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
air policing U عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
antiair warfare U جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
i stay U در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
pounces U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pouncing U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
line chief U افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
broadcast controlled air interception U نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air delivery container U جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
air sentinel U گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
steer U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steers U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeons U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeon U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
flak U گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
sleeve target U هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
air scoop U چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
fly through U عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
air superiority U برتری موقت هوایی رجحان هوایی
aviation pay U معاش هوایی سختی خدمت هوایی
air interdiction U عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
air pilots U خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
air suprmacy U برتری کامل هوایی سیادت هوایی
residential investments U سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
acceleration principle U یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
punctuation mark U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
desired investment U سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
overcapitalization U سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
carrier air group U دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
air U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air material U ماتریل هوایی وسایل هوایی
notice to airmen U اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
airs U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air branch U قسمت هوایی رسته هوایی
aired U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
holding anchorage U لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
air station U ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
splashing U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashes U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splash U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
tropopause U منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
cooperative scorer U بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
air picket U هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
unintended investment U سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
air photographic U شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
air scout U هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
tactical air controler U افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
call mission U درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
airlift command U فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
photogrammetry U علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
air defense commander U فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
airlift capacity U مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
emergency scramble U درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
airspace prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
air search attack unit U تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
public U روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
channel airlift U سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
trimetrogon U عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
dispersal airfield U فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
air survey photography U عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
fuze U ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
mean sea level U ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
fuzing U چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
airhead operations U عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
trunkair route U مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
combat airlift support U پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
airlift control element U عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
country cover diagram U دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
air defense action area U منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
chalk commander U فرمانده سریال حرکت هوایی فرمانده سریال بار هوایی
chalk number U شماره سریال بار هوایی شماره سریال حرکت هوایی
tactical air control center U مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
air position U موقعیت هوایی موقعیت هوایی هواپیما
seas U دریا
channeled U دریا
cuttle bone U کف دریا
high tide U مد دریا
channelled U دریا
floods U رو د دریا
channeling U دریا
channel U دریا
seabed U کف دریا
channels U دریا
the wave U دریا
spume U کف آب دریا
the deep U دریا
the blue U دریا
mere U دریا
holm U دریا
lough U اب دریا
main U دریا
high tides U مد دریا
high water line U خط مد دریا
sea bed U کف دریا
meerscham U کف دریا
ocean foam U کف آب دریا
at sea U در دریا
overboard U در دریا
sea foam U کف دریا
sea froth U کف دریا
sepiolite U کف دریا
saltwater U اب دریا
beach foam U کف آب دریا
sea foam U کف آب دریا
benthos U ته دریا
d.j.'s locker U ته دریا
acajou U دریا
bree U دریا
meerschaum U کف دریا
asea U به دریا
asea U در دریا
cuttlebone U کف دریا
merest U دریا
on the sea U دریا
flooded U رو د دریا
waterscape U اب دریا
flood U رو د دریا
ground U کف دریا
sea U دریا
high water U مد دریا
sea state U وضعیت دریا
shore کنار دریا
sea sickness U دریا گرفتگی
sea born U زاده دریا
seaside U دریا کنار
seastrand U دریا کنار
sea purse U گرداب دریا
on shore winds U دریا باد
naval aviation U هوا دریا
poseidon U خدای دریا
shores U کنار دریا
out bound U رهسپار دریا
sea state U حالت دریا
sea water damage U خسارت اب دریا
sea shore U کرانه دریا
shores U ساحل دریا
shore U ساحل دریا
seaborne U دریا برد
sea cock U شیر دریا
seaport U بندرساحلی دریا
seaport U دریا بندر
mal de mer U ناخوشی دریا
maldemer U ناخوشی دریا
man overboard U ادم به دریا
surface-to-air U دریا به هوا
waterscape U منظره اب دریا
seahorses U اسب دریا
marooner U دریا زن غارتگر
seahorse U اسب دریا
seabirds U مرغ دریا
marine transgression U پیشروی دریا
two star U دریا دار
deep-sea U ژرف دریا
mare U تاریکی دریا
outbound U رهسپار دریا
mares U تاریکی دریا
seabird U مرغ دریا
pelagic U ساکن دریا
sea bed U بستر دریا
ocean bound U رهشپار دریا
seaports U بندرساحلی دریا
seaports U دریا بندر
waterside U کنار دریا
range U حدودجذر و مد دریا
sea girt U دریا بست
cog in the machine <idiom> U قطرهای از دریا
sea duty U خدمت دریا
oversea U انطرف دریا
ranged U حدودجذر و مد دریا
ranges U حدودجذر و مد دریا
sea coast U ساحل دریا
sea coast U کرانه دریا
upcountry U دور از دریا
sea board U کناره دریا
sailer U دریا نورد
sea anchor U لنگر دریا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com