English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
connector U مین مسیر الکتریکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
speed trap U مسیر اندازه گرفته شده باوسیله الکتریکی
speed traps U مسیر اندازه گرفته شده باوسیله الکتریکی
fdm U Division Frequencyاستفاده از یک مسیر الکتریکی برای حمل دو یا چند سیگنال با فرکانسهای مختلف تسهیم براساس تقسیم فرکانس ultiplexing
Other Matches
electrostatic U ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی
PSU U مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
fast U سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasted U سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fastest U سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasts U سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
lane U مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lanes U مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
groove U خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
switched network backup U انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
grooves U خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
multithread U طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
landing approach U مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
ball cushion U دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
crane rail U مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
electrical and otherwise U الکتریکی و غیر الکتریکی
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
summits U حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
midcourse guidance U هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
summit U حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
transit route U مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت
node U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
nodes U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
fire lane U مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
base of trajectory U تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
gas electric generating set U مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی
dog leg U شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
steadied U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
convoy routing U تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
dragway U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
trunkair route U مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
convoy route U مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
electric U الکتریکی
electrotechnical U الکتریکی
electrical U الکتریکی
circuit U جریان الکتریکی
electrical schematic U نمودار الکتریکی
electric filter U صافی الکتریکی
engine U موتورغیر الکتریکی
electric heater U گرم کن الکتریکی
electric force U نیروی الکتریکی
electric flux U شار الکتریکی
resistor U مقاومت الکتریکی
electric resistance U مقاومت الکتریکی
images U تصویر الکتریکی
image U تصویر الکتریکی
electric drive U محرکه الکتریکی
electric energy U انرژی الکتریکی
electrical transcription U ضبط الکتریکی
electric equipment U تجهیزات الکتریکی
electric eye U چشم الکتریکی
magic eye U چشم الکتریکی
electric field U میدان الکتریکی
resistors U مقاومت الکتریکی
electric tension U فشار الکتریکی
electric traction U کشش الکتریکی
circuits U اتصال الکتریکی
electrical insulator U عایق الکتریکی
electrical degree U درجه الکتریکی
electrical bounding U اتصال الکتریکی
electrical breeze U وزش الکتریکی
electrical conductivity U رسانندگی الکتریکی
circuits U جریان الکتریکی
electrical conductivity U هدایت الکتریکی
static breeze U وزش الکتریکی
electrical conductance U رسانایی الکتریکی
electrical angle U زاویه الکتریکی
electrical interface U تداخل الکتریکی
electric traction U قوه الکتریکی
circuit U اتصال الکتریکی
electric unit U واحدهای الکتریکی
flux U فلوی الکتریکی
electric wave U موج الکتریکی
electric welding U جوشکاری الکتریکی
electric wind U باد الکتریکی
electrical resistivity U مقاومت الکتریکی
electrical prospecting U کاوش الکتریکی
electrical analogue U مشابهات الکتریکی
electrical model U مدل الکتریکی
electrical conduction U رسانش الکتریکی
isolate U به صورت الکتریکی
electrolysis U تجزیه الکتریکی
air dielectric U دی الکتریکی هوا
all electric U تماما" الکتریکی
capacitance U فرفیت الکتریکی
conductivity U رسانندگی الکتریکی
corona discharge U تخلیه الکتریکی
dielectric polarization U قطبش دی الکتریکی
dielectric strain U بار دی الکتریکی
dielectric stress U بار دی الکتریکی
dielectric strength U پایدار دی الکتریکی
dielectric viscosity U لختی دی الکتریکی
transcriptions U ضبط الکتریکی
transcription U ضبط الکتریکی
hot seat U صندلی الکتریکی
isolates U به صورت الکتریکی
isolating U به صورت الکتریکی
conduction U رسانایی الکتریکی
electrified U الکتریکی کردن
electrifies U الکتریکی کردن
electrify U الکتریکی کردن
electrifying U الکتریکی کردن
dielectric power U قدرت دی الکتریکی
electrical U سیستم الکتریکی
electroplating U ابکاری الکتریکی
electric shock U شوک الکتریکی
electric shocks U شوک الکتریکی
electrodes U قطب الکتریکی
electrode U قطب الکتریکی
electric connection U اتصال الکتریکی
electric constant U ثابت الکتریکی
voltages U فشار الکتریکی
voltage U فشار الکتریکی
electric contact U کنتاکت الکتریکی
electric control U کنترل الکتریکی
electric coupling U تزویج الکتریکی
electric coupling U پیوست الکتریکی
electric discharge U تخلیه الکتریکی
electric machine U ماشین الکتریکی
electric component U قطعه الکتریکی
electric clock U ساعت الکتریکی
discharges U تخلیه الکتریکی
discharge U تخلیه الکتریکی
electric apparatus U دستگاه الکتریکی
electric arc U قوس الکتریکی
electric attraction U جاذبه الکتریکی
electric balance U تعادل الکتریکی
electric brake U ترمز الکتریکی
electric break down U شکست الکتریکی
electric bulb U لامپ الکتریکی
electric charge U بار الکتریکی
electric circuit U مدار الکتریکی
electric primer U چاشنی الکتریکی
specific conductance U رسانندگی الکتریکی
electrical connections U اتصالات الکتریکی
gasoline electric U بنزین الکتریکی
galvano cautery U داغ الکتریکی
flash fuze U چاشنی الکتریکی
electrovalency U فرفیت الکتریکی
electrovalence U فرفیت الکتریکی
electropathy U مداوای الکتریکی
electromotor U موتور الکتریکی
gold contacts U اتصالات الکتریکی
tachogenerator U دورسنج الکتریکی
charge U بار الکتریکی
voltaism U ولتاژ الکتریکی
charges U بار الکتریکی
gyro compass U قطبنمای الکتریکی
electromotor U محرک الکتریکی
electron bombbardment U بمباران الکتریکی
electrise U الکتریکی کردن
electro erosion U فرسایش الکتریکی
electrolytic capacitor U خازن الکتریکی
electric potential U پتانسیل الکتریکی
electromigration U مهاجرت الکتریکی
electromagnet U اهنربای الکتریکی
spark erossion U فرسایش الکتریکی
electrolytic iron U اهن الکتریکی
receding leg U شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف
rheostat U جنبه مقاومت الکتریکی
voltage stabilization U تثبیت فشار الکتریکی
bias U سطح مرجع الکتریکی
biases U سطح مرجع الکتریکی
brainwave U موج الکتریکی مغز
brainwaves U موج الکتریکی مغز
mechanical energy reservoir U منبع انرژی الکتریکی
full-load adjustment screw پیچ تنظیم الکتریکی
conduction U رسانش الکتریکی هدایت
strobe U پاس مدار الکتریکی
voltage stability U ثبات فشار الکتریکی
oil filled cable U کابل روغنی الکتریکی
echo sounding machine U عمق یاب الکتریکی
residual charge U بار الکتریکی مانده
specific electrical conductivity U هدایت الکتریکی مخصوص
portable electric tool U ابزار الکتریکی دستی
electric arc current U جریان قوس الکتریکی
dielectric resistance U مقدار مقاومت دی الکتریکی
voltage drop U افت فشار الکتریکی
photoelectric reader U خواننده فتو الکتریکی
voltage source U منبع فشار الکتریکی
permitivity U نفوذ پذیری الکتریکی
discharges U اخراج تخلیه الکتریکی
pelorus U پایه قطبنمای الکتریکی
discharge U اخراج تخلیه الکتریکی
electric chair U صندلی اعدام الکتریکی
back voltage U نیروی ضد محرکه الکتریکی
a dedicated wiring circuit U یک مدار الکتریکی اختصاصی
absolute electrical units U واحدهای الکتریکی مطلق
collectors U جاروی الکتریکی جارو
electric current intensity U شدت جریان الکتریکی
collector U جاروی الکتریکی جارو
electric potential difference U اختلاف پتانسیل الکتریکی
hook-up U اتصال [به دستگاهی الکتریکی]
klaxons U بوق الکتریکی پرصدا
dielectric power factor U ضریب قدرت دی الکتریکی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com