English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
creeping mine U مین خزنده دریایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
seabee U گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
creeper U خزنده
groveler U خزنده
crawly U خزنده
reptilian U خزنده
creepers U خزنده
groveller U خزنده
reptant U خزنده
creeping U خزنده
creeping schizophrenia U اسکیزوفرنی خزنده
decumbent U گیاه خزنده
herpetology U خزنده شناسی
reptile U حیوان خزنده
creeping move U حرکت خزنده
wormed U خزنده خزیدن
worm U خزنده خزیدن
kingcup U الاله خزنده
crawlingly U خزنده وار
worms U خزنده خزیدن
creeping inflation U تورم خزنده
reptiles U حیوان خزنده
hidden inflation U تورم خزنده
herpetologist U متخصص خزنده شناسی
crawler type tractor U تراکتور نوع خزنده
midshipman U افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
crawl drive U محرک وسیله نقلیه خزنده
pyxie U بوته خزنده وهمیشه بهار
crawl type vehicle U وسیله نقلیه نوع خزنده
piratic U درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
zoysia U چمن خزنده پایای نواحی گرمسیر
running lights U فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
kites U کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
oceanography U تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
pilot chart U نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
kite U کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
petty officer U معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
petty officers U معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
chine U عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
awn U الت مذکر بعضی از جانوران خزنده و کرمها
sea cucumber U حلزون دریایی از جنس راب دریایی
stadimeter U مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
sea mark U راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
sea skimmer U موشکی که در روی سطح اب سینه مال حرکت میکند موشک خزنده
sea power U قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
convoy joiner U ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
terns U پرستوک دریایی چلچله دریایی
marine U تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
tern U پرستوک دریایی چلچله دریایی
naval activity U تاسیسات دریایی قسمت دریایی
marines U تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
task unit U نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
attack director U وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
light lists U کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
summary areas U مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
knot U میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot U گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
maritime U ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
crawler U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawlers U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
rear commodore U سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
naval aviation U قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
bureau of naval personnel U اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
light period U دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
crash position indicator U برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
Marine Corps U نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
convoy commodore U فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
naval gunfire U تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
convoy routing U تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
convoy schedule U برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
crash locator beacon U برج اعلام سوانح دریایی برج تعیین محل سوانح دریایی
commandant of marine corps U فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
convoy route U مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
light ship U کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
sofar U سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
lobsters U خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
lobster U خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
leakage current U جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
spotting board U طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
thalaesic U دریایی
maritime U دریایی
sea pier U سد دریایی
marines U دریایی
marine U دریایی
saltier U دریایی
naval U دریایی
nautical U دریایی
dogfish U سگ دریایی
benthic U ته دریایی
salty U دریایی
sharks U سگ دریایی
seas U دریایی
sea U دریایی
shark U سگ دریایی
pelagian U دریایی
saltiest U دریایی
sea born U دریایی
thalassic U دریایی
on shore winds U باد دریایی
oceanophyte U گیاه دریایی
marine U تکاور دریایی
notice to mariner U اگهی دریایی
ocean manifest U بارنامه دریایی
ocean current U جریان دریایی
marines U تکاور دریایی
oceanid U حوری دریایی
marines U تفنگدار دریایی
marine U تفنگدار دریایی
floating trade U تجارت دریایی
pigboat U زیر دریایی
gunnery U توپخانه دریایی
seaplanes U هواپیمای دریایی
seaplane U هواپیمای دریایی
hurricane lamps U چراغ دریایی
hurricane lamp U چراغ دریایی
seaweeds U سبزال دریایی
seaweeds U علف دریایی
seaweeds U خزه دریایی
seaweeds U جلبک دریایی
seaweed U سبزال دریایی
seaweed U علف دریایی
seaweed U خزه دریایی
seaweed U جلبک دریایی
naval U نیروی دریایی
naval U افسرنیروی دریایی
jellyfish عروس دریایی
sea nymph U حوری دریایی
osprey U عقاب دریایی
ossifrage U عقاب دریایی
paravane U اژدرمخرب دریایی
sea lanes U جاده دریایی
navy U ناوگان دریایی
navy U نیروی دریایی
navies U ناوگان دریایی
navies U نیروی دریایی
pelagian U جانور دریایی
pelagic U دریایی دریانشین
pharos U فانوس دریایی
sea lanes U مسیر دریایی
notice to mariner U اعلان دریایی
maritime trade U تجارت دریایی
salangane U چلچله دریایی
scray U پرستوک دریایی
scray U چلچله دریایی
sea swallow U پرستوک دریایی
sea swallow U چلچله دریایی
fanal U فانوس دریایی
maritime law U قوانین دریایی
maritime law U حقوق دریایی
finger fish U ستاره دریایی
salangane U پرستوک دریایی
fairy bird U چلچله دریایی
fairy bird U پرستوک دریایی
echinus U خارپوست دریایی
maritime lien U امتیاز دریایی
maritime lien U برتری دریایی
erne U دال دریایی
erne U عقال دریایی
evening naval twilight U شفق دریایی
evening naval twilight U غروب دریایی
sea pad U ستاره دریایی
maritime commerce U بازرگانی دریایی
mariner's compass U قطبنمای دریایی
marine climate U اب و هوای دریایی
gribble U موریانه دریایی
hogfish U گراز دریایی
holothurian U راب دریایی
holothurian U حلزون دریایی
light house U چراغ دریایی
hydro aeroplane U هواپیمای دریایی
light house U فار دریایی
hydrographic chart U نقشه دریایی
geographical mile U میل دریایی
marine forces U تفنگداران دریایی
fucus U کتانجک خس دریایی
marine sand U ماسه دریایی
marine regatta U ریل دریایی
fish hawk U دال دریایی
flag officer U افسر دریایی
marine railway U ریل دریایی
floatplane U هواپیمای دریایی
marine insurance U بیمه دریایی
kelp U اشنه دریایی
notice to mariner U اعلامیه دریایی
naval port U بندر دریایی
naval forces U نیروی دریایی
alga U خزهء دریایی
algerine U دزد دریایی
algoid U مانندعلف دریایی
naval forces U نیروهای دریایی
naval establishment U قسمت دریایی
commercial marine U ناوگان دریایی
naval establishment U تاسیسات دریایی
admiralty law U قوانین دریایی
naval stores U کالای دریایی
naval support U پشتیبانی دریایی
sill U برامدگی دریایی
sills U برامدگی دریایی
nix U حوری دریایی
neptunian U ابی دریایی
navy time U وقت دریایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com