Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hunger for power
[craving for power]
U
میل شدید به قدرت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fervour
U
حرارت شدید اشتیاق شدید
fervor
U
حرارت شدید اشتیاق شدید
empowered
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowers
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
creativeness
U
قدرت خلاقه قدرت ابداع
dictatorship of proletariat
U
اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
countervailing power
U
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
authoritarainism
U
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
radar discrimination
U
قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
gradient circuit
U
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
acute
U
شدید
two fisted
U
شدید
intensive
U
شدید
tough
U
شدید
tougher
U
شدید
toughest
U
شدید
hyperpyrexia
U
تب شدید
raging
U
شدید
intense
U
شدید
sweltering
U
شدید
forcible
U
شدید
slashing
U
شدید
grievous
U
شدید
rugged
U
شدید
drastically
U
شدید
towering
U
شدید
strenuous
U
شدید
stalwart
U
شدید
stalwarts
U
شدید
vigorous
U
شدید
rigorous
U
شدید
keenest
U
شدید
keen
U
شدید
drastic
U
شدید
boisterous
U
شدید
extensive
U
شدید
diametrical
U
شدید
vehement
U
شدید
severest
U
شدید
vehemently
U
شدید
diametric
U
شدید
inclement
U
شدید
sopping
U
شدید
draconic
U
شدید
severer
U
شدید
high wrought
U
شدید
climacteric
<adj.>
U
شدید
violent
U
شدید
severe
U
شدید
incontrollable
U
شدید
workouts
U
تمرین شدید
heaviest
U
شدید پرزور
heavy
U
شدید پرزور
boom
U
رونق شدید
workout
U
ورزش شدید
salvo
U
افهاراحساسات شدید
revulsion
U
تنفر شدید
slats
U
ضربه شدید
chronic
U
شدید گرانرو
workouts
U
کار شدید
heavies
U
شدید پرزور
rain shower
باران شدید
slat
U
ضربه شدید
workout
U
کار شدید
workout
U
تمرین شدید
bedlam
U
اشتباه شدید
impetuous
U
تند و شدید
rain cats and dogs
<idiom>
U
باران شدید
workouts
U
ورزش شدید
booms
U
رونق شدید
booming
U
رونق شدید
boomed
U
رونق شدید
heavier
U
شدید پرزور
vehemence
U
غضب شدید
pash
U
باران شدید
penchant
U
میل شدید
exquisite
U
شدید سخت
sthenic
U
شدید نیرومند
schwarmerei
U
احساسات شدید
an intensive particle
U
ادات شدید
aggravator
U
شدید کننده
actude conditions
U
شرایط شدید
rumbustious
U
سخت شدید
hyperinflation
U
تورم شدید
clavus
U
سردرد شدید
gird
U
ضربه شدید
rushing
U
حرکت شدید
hypersensitivity
U
حساسیت شدید
harder
U
مشکل شدید
advertising blitz
U
تبلیغات شدید
high explosive
U
سوختار شدید
galloping inflation
U
تورم شدید
hard
U
مشکل شدید
hardest
U
مشکل شدید
rush
U
حرکت شدید
rushed
U
حرکت شدید
salvoes
U
افهاراحساسات شدید
passion
U
تعصب شدید
high order detonation
U
انفجار شدید
violent wind
U
باد شدید
high rate discharge
U
تخلیه شدید
impacts
U
اصابت اثر شدید
did you hurt your self a
U
ایاهیچ اذیت شدید
high explosive shell
U
گلوله محترقه شدید
nosedived
U
نزول شدید کردن
high explosive
U
ماده منفجره شدید
burst advertising
U
شروع تبلیغات شدید
hyperirritable
U
دارای حساسیت شدید
hardball
U
رقابت شدید و بیرحمانه
hyperdeflation
U
انقباض پولی شدید
mass casualties
U
تلفات و ضایعات شدید
nosedive
U
نزول شدید یا ناگهانی
violent pain
U
درد سخت یا شدید
yerk
U
حرکت سریع و شدید
sternest
U
سخت و محکم شدید
zing
U
جیغ شدید وتند
groundswell
U
طغیان شدید دریا
goings-over
U
عیب جویی شدید
escalate
U
شدید کردن یا شدن
going-over
U
عیب جویی شدید
escalating
U
شدید کردن یا شدن
escalates
U
شدید کردن یا شدن
nosedive
U
نزول شدید کردن
fanatical
U
دارای احساسات شدید
strong jump
U
جهش ابی شدید
nymphomania
U
میل شدید زن بجماع
paroxysmal
U
طغیانی سخت شدید
sterns
U
سخت و محکم شدید
sterner
U
سخت و محکم شدید
nosediving
U
نزول شدید کردن
nosediving
U
نزول شدید یا ناگهانی
nosedives
U
نزول شدید کردن
nosedives
U
نزول شدید یا ناگهانی
stern
U
سخت و محکم شدید
severely retarded
U
عقب مانده شدید
nosedived
U
نزول شدید یا ناگهانی
escalated
U
شدید کردن یا شدن
hunger for data
U
میل شدید به داده ها
maelstrom
U
طوفان یا گرداب شدید
pathetic
U
دارای احساسات شدید
fanatics
U
دارای احساسات شدید
fanatic
U
دارای احساسات شدید
yen
U
تمایل رغبت شدید
impact
U
اصابت اثر شدید
die
U
پارو زدن شدید
hysteric
U
دارای هیجان شدید یاهیستری
basophil
U
میل ترکیبی شدید با موادقلیایی
candescent
U
دارای تشعشع یاگرمای شدید
hyperesthesia
U
حساسیت شدید در یک ناحیه بدن
hyperaesthesia
U
حخساسیت شدید در یک ناحیه بدن
big push theory of development
U
نظریه فشار شدید توسعه
anasarca
U
ورم تقریبا شدید پشام
hobby-horses
U
کار مورد علاقهی شدید
upthrow
U
بطرف بالاانداختن تحول شدید
snifter
U
طوفان شدید وزش سخت
give someone a good run for her money
<idiom>
U
رقابت شدید به وجود آوردن
heady
U
عجول شدید مست کننده
heightens
U
شدید کردن بسط دادن
heightening
U
شدید کردن بسط دادن
heightened
U
شدید کردن بسط دادن
heighten
U
شدید کردن بسط دادن
ammonal
U
نوعی ماده منفجره شدید
hobby-horse
U
کار مورد علاقهی شدید
earnest
U
سنگین علاقه شدید به چیزی
fury
U
هیجان شدید وتند خشم
high explosive antitank
U
گلوله سوختار شدید ضد تانک
torrents
U
جریان شدید سیل وار
ground swell
U
طغیان شدید و وسیع اب اقیانوس
jar
U
اعمال شوک شدید به یک وسیله
jars
U
اعمال شوک شدید به یک وسیله
torrent
U
جریان شدید سیل وار
jarred
U
اعمال شوک شدید به یک وسیله
high explosive plastic
U
گلوله پلاستیکی سوختار شدید
A sharp note(reply).
U
نامه (جواب ) تند ( شدید اللحن )
backlash
U
عکس العمل سیاسی واکنش شدید
surged
U
تموج سریع برق نوسان شدید
surges
U
تموج سریع برق نوسان شدید
surge
U
تموج سریع برق نوسان شدید
jets
U
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
jet
U
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
(the) creeps
<idiom>
U
احساس تنفر ویا ترس شدید
jetting
U
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
electric
U
حرکت شدید بار الکتریکی در یک هادی
jetted
U
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
passion
U
اشتیاق وعلاقه شدید احساسات تند وشدید
I had a very bad headache, a fever, and my whole body was shaking.
U
من سردرد شدید و تب داشتم و تمام بدنم می لرزید.
fortis
U
دارای تلفظ شدید همراه بابازدم قوی
tantalus
U
تانتالوس که مورد شکنجه شدید زاوش قرار گرفت
thermal shock
U
تنش مکانیکی شدید ناشی ازافزایش ناگهانی دما
blown out
U
رانده شدن تخته موج سواری با باد شدید
alley shot
U
ضربه شدید کم ارتفاع به دیوار مقابل که بعد به دیوارکناری می خورد
sailing
U
گردش ناخواسته رتورهای هلیکوپتر یا ملخ هواپیما درباد شدید
small craft warning
U
پرچم قرمز یا چراغ قرمزبعلامت باد شدید و دریای خطرناک
stenotherm
U
موجود غیر مقاون در مقابل تغییرات شدید درجه حرارت
Hypergraphia
U
[حالتی رفتاری مشخص شده با اشتیاق شدید برای نوشتن]
nympholepsy
U
جنون و علاقه شدید برای دسترسی به چیزهای غیرقابل حصول
paranoia
U
جنون ایجاد سوء ذن شدید و هذیان گویی و فقدان بصیرت
embattle
U
حاضر بجنگ شدن تحت فشار شدید قرار دادن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com