Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 147 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
mh
U
میلی هنری
millihenry
U
میلی هنری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fine art
U
آثار هنری نمایشگاه آثار هنری
indispositions
U
بی میلی
lassitude
U
بی میلی
dismay
U
بی میلی
dismayed
U
بی میلی
indisposition
U
بی میلی
disinclination
U
بی میلی
milli
U
میلی
grudge
U
بی میلی
grudged
U
بی میلی
unwillingness
U
بی میلی
grudges
U
بی میلی
disaffection
U
بی میلی
dismaying
U
بی میلی
dismays
U
بی میلی
disapprobation
U
بی میلی
disrelish
U
بی میلی
inappetence
U
بی میلی
indisposedness
U
بی میلی
reluctance
U
بی میلی
reluctancy
U
بی میلی
discretional
U
میلی
unwillingly
U
از روی بی میلی
half heartedness
U
بی میلی سردی
m.h.
U
میلی هانری
milisecond
U
میلی ثانیه
inclination compass
U
قطبنمای میلی
listlessness
U
بی علاقگی بی میلی
milliroentgen
U
میلی رونتگن
anaphrodisia
U
بی میلی جنسی
milliammeter
U
میلی امپرسنج
mv
U
میلی ولت
ribbed
U
میل میلی
distaste
U
بی میلی بدامدن
mmn
U
میلی میکرون
reluct
U
بی میلی نشاندادن
millivolt
U
میلی ولت
millisecond
U
میلی ثانیه
afraid
از روی بی میلی
millimicrosecond
U
میلی میکروثانیه
millimicron
U
میلی میکرون
millimeter
U
میلی متر
milliampere
U
میلی امپر
millibar
U
میلی بار
with a bad grace
U
به اکراه ازروی بی میلی
deprecatory
U
حاکی از نارضایتی یا بی میلی
millivoltmeter
U
میلی ولت سنج
hang back
U
بی میلی نشان دادن
henry
U
هنری
artlessness
U
بی هنری
artistical
U
هنری
milliequvalent weight
U
وزن هم ارز میلی گرمی
objets d'art
U
چیز هنری
henry the f.
U
هنری یکم
chujjah
U
معماری هنری
henry the f.
U
هنری اول
chiyjah
U
به سبک هنری
chiyjah
U
معماری هنری
inartistic
U
غیر هنری
chujjah
U
به سبک هنری
connoisseur
U
منتقد هنری
mongram
U
امضای هنری
artistic sense
U
ذوق هنری
objet d'art
U
چیز هنری
worked
U
اثارادبی یا هنری
work of art
U
کار هنری
works of art
U
کار هنری
composition
U
ترکیب هنری
compositions
U
ترکیب هنری
studios
U
کارگاه هنری
artist's workshop studio
U
کارگاه هنری
artistic aptitude
U
استعداد هنری
atelier
U
کارگاه هنری
studio
U
کارگاه هنری
athenaeum
U
مدرسهء هنری
atheneum
U
مدرسهء هنری
work
U
اثارادبی یا هنری
impenitence
U
بی میلی نسبت بتوبه توبه ناپذیری
my unwillingness to study
U
بی میلی من نسبت بتحصیل بیزازی من از تحصیل
piracy
U
دزدی هنری یاادبی
Art Nouveau
U
مکتب هنری آرنوو
artistically
U
بطور هنرمندانه یا هنری
chef d'oeuvre
U
شاهکار ادبی یا هنری
fine art
U
هر مهارت هنری وفریف
ballets
U
رقص ورزشی و هنری
idealism
U
سبک هنری خیالی
ballet
U
رقص ورزشی و هنری
romanticism
U
مکتب هنری رومانتیک
prolusion
U
اثر هنری مقدماتی
chef-d'oeuvre
U
شاهکار ادبی یا هنری
chefs-d'oeuvre
U
شاهکار ادبی یا هنری
composition
U
سرایش قطعه هنری
compositions
U
سرایش قطعه هنری
masterstrokes
U
نازک کاری هنری
masterstroke
U
نازک کاری هنری
ontos
U
تفنگ 601 میلی متری دو لولهای خودکششی
howtar
U
خمپاره انداز 701 میلی متری سنگین
potboiler
U
هنرمند یا کار هنری مبتذل
cubist
U
وابسته به مکتب هنری کوبیسم
meier art judgement test
U
ازمون قضاوت هنری مایر
tp perfect oneself in an art
U
در هنری سرامد یا کامل شدن
galleries
U
نقب اصلی نمایشگاه هنری
blazonry
U
نمایش و جلوه هنری پرشکوه
bric-a-brac
U
[اشیا عتیقه و هنری کوچک]
cubistic
U
وابسته به مکتب هنری کوبیسم
inartistic
U
فاقد اصول هنری بی هنر
magnum opus
U
مهمترین اثر ادبی یا هنری
gallery
U
نقب اصلی نمایشگاه هنری
epigone
U
مقلد اثار ادبی و هنری
parliamentary train
U
قطار راه اهنی که میلی یک PENNY بیشتر از مسافرنمیگیرد
vandalize
U
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalized
U
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalizes
U
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
vandalizing
U
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
virtuosos
U
خوش قریحه دارای ذوق هنری
vandalised
U
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
virtuoso
U
خوش قریحه دارای ذوق هنری
cognoscente
U
متخصص در اثار هنری عتیقه شناس
postimpressionism
U
سبک هنری تجسم عین منافر
vandalises
U
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
Impressionism
U
سبک هنری امپرسیونیسم یاتئوری هیوم
schmalz
U
موسیقی یااثر هنری خیال انگیزورویایی
vandalising
U
اثار هنری و تاریخی را ویران کردن
virtuosi
U
خوش قریحه دارای ذوق هنری
plagiary
U
سارق اثار ادبی و هنری دیگران
to roll one's eyes
<idiom>
U
نشان دادن بی میلی
[بی علاقگی]
به انجام کاری
[اصطلاح مجازی]
sgraffito
U
تزئینات هنری روی فروف سفالین وغیره
rococo
U
سبک هنری قرن 81 میلادی عجیب و غریب
The capacity of a battery is typically expressed in milliamp-hours.
U
ظرفیت باتری به طور معمول در میلی آمپر در ساعت بیان می شود.
outside art
U
[هنری که خارج از چهارچوب رسمی و فرهنگی اجتماع باشد]
eroticism
U
تحریک احساسات شهوانی بوسیله تخیل ویابوسایل هنری
dramatics
U
کارهای هنری وخارج ازبرنامه دبیرستان و دانشکده روش نمایش
potboil
U
برای امرار معاش نویسندگی یاکارهای هنری مبتذل کردن
gauging rod
U
میل سنجش) میلی است که مامور رسومات برای اندازه گرفتن عمق نوشاب
PhotoCD
U
استاندارد ذخیره سازی نگاتیوها یا قط عات فتوگرافیک میلی متی به صورت دیجیتال روی ROM-CD
High Renaissance
U
[سبک معماری دوره رنسانس تا تجدد هنری و ادبی ایتالیا در قرن شانزد میلادی]
apophasis
U
افهار مطلبی درعین حالی که گوینده بی میلی خود را نسبت به افهار ان بیان داشته
bureaus
U
ادارهای که داده را از حالت برنامه DTP یا رسم ذخیره شده روی دیسک به صورت کارهای هنری تبدیل میکند
bureau
U
ادارهای که داده را از حالت برنامه DTP یا رسم ذخیره شده روی دیسک به صورت کارهای هنری تبدیل میکند
dragon style
U
[سبک دراگون که سبک هنری وایکینگ های اسکاندیناوی بوده است.]
civil censorship
U
سانسور روابط غیرنظامی نظامیان سانسور امور هنری و ارتباطی غیرنظامیان
reluctate
U
مقابله کردن بی میلی کردن
dusters
U
توپ 04 میلی متری ضدهوایی داستر نوعی توپ ضدهوایی
duster
U
توپ 04 میلی متری ضدهوایی داستر نوعی توپ ضدهوایی
flatbed
U
وسیلهای با شیشه مسط ح که کار هنری روی آن قرار می گیرد نوک اسکن زیر شیشه حرکت میکند و تصویر را به فایل گرافیکی تبدیل میکند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com