English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
standard bar U میله معمولی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
ordinary grasp U گرفتن میله معمولی
Other Matches
tenpin U میله بطری شکل مخصوص بازی 01 میله بولینگ
double wood U ماندن یک میله بولینگ پشت میله دیگر
feints U حرکت از میله بالا به میله پایین
feint U حرکت از میله بالا به میله پایین
feinted U حرکت از میله بالا به میله پایین
feinting U حرکت از میله بالا به میله پایین
shafts U میله ستون میله چاه
shaft U میله ستون میله چاه
standards U دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standard U دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
received U معمولی
faceless U معمولی
standards U معمولی
copybook U معمولی
longhand U خط معمولی
ordinary U معمولی
usu U معمولی
wonted U معمولی
open cheque U چک معمولی
conventional U معمولی
routinely U معمولی
normal U معمولی
routine U معمولی
light water U اب معمولی
ferial U معمولی
standard U معمولی
run-of-the-mill <idiom> U معمولی
routines U معمولی
medium lampholder U سرپیچ معمولی
irregular U غیر معمولی
nonstandard U غیر معمولی
wrought iron U اهن معمولی
charge hand U کارگر معمولی
common U معمولی متعارفی
commoners U معمولی متعارفی
mass concrete U بتن معمولی
ethyl alcohol U الکل معمولی
ethanol U الکل معمولی
generals U کلی معمولی
generals U معمولی و نه مخصوص
general U معمولی و نه مخصوص
single precision U با دقت معمولی
general U کلی معمولی
commonest U معمولی متعارفی
ambient U پس زمینه معمولی
banal U مبتذل معمولی
unselected clay U خاک رس معمولی
ap seogi U ایستادن معمولی
ordinary share U سهام معمولی
the a merchant U سوداگر معمولی
ornary U عادی معمولی
ornery U عادی معمولی
standard brick U اجر معمولی
standard gauge U اندازه معمولی
standard motor U موتور معمولی
street virus U ویروس معمولی
normal U عادی معمولی
piper nigrum U فلفل معمولی
plain concrete U بتن معمولی
ordinary clay U خاک رس معمولی
civil time U ساعت معمولی
ordinal type U نوع معمولی
commonplace U معمولی مبتذل
normal good U کالای معمولی
normal interval U فاصله معمولی صف
standard U طبیعی یا معمولی
white mulatto U توت معمولی
normal permeability U نفوذپذیری معمولی
standard trench U سنگر معمولی
rock brake U بسفایج معمولی
onery U عادی معمولی
ranko U سرباز معمولی
common whipping U بست معمولی
procedure message U پیام معمولی
common link U حلقه معمولی
everyday U معمولی مبتذل
American bond U آجرچینی معمولی
undress U جامه معمولی
workaday U معمولی عادی
man in the street U فرد معمولی
general cargo U کالای معمولی
hepatica U غافث معمولی
mean U پست معمولی
meaner U پست معمولی
meanest U پست معمولی
complements U تعارفات معمولی
complementing U تعارفات معمولی
undresses U جامه معمولی
complemented U تعارفات معمولی
typical <adj.> U بافت معمولی
rudas U پست معمولی
standards U طبیعی یا معمولی
mulberry U توت معمولی
undressing U جامه معمولی
mulberries U توت معمولی
complement U تعارفات معمولی
in normal situations on public roads U در ترافیک معمولی خیابان
conventional forces U نیروهای رزمی معمولی
conventional milling machine U دستگاه فرز معمولی
normal sulphation of battery U سولفاتی شدن معمولی
stand U سطح معمولی اب دریا
head cold U سرماخوردگی معمولی زکام
normal magnetization curve U خم مغناطیس پذیری معمولی
normal charge U خرج معمولی توپ
week day U روز معمولی هفته
admedium lampholder U سرپیچ بزرگتر از معمولی
common stock U سهام معمولی شرکت
walk U گام معمولی اسب
walked U گام معمولی اسب
standard size whole brick U اجر فشاری معمولی
standard rain gage باران سنج معمولی
standard lamp holder U سرپیچ معمولی لامپ
joiner door U درب معمولی ناو
walks U گام معمولی اسب
l antenna U انتن معمولی رادیو
inverted l antenna U انتن معمولی رادیو
outre U خارج از حدود معمولی
conventional U جنگ افزارهای معمولی
stake driver U بوتیمار معمولی امریکایی
chamomile U بابونه معمولی یامعطر
bracket U حالت معمولی کروشه
combination grasp U گرفتن معمولی و برعکس
light hydrogen U هیدروژن سبک یا معمولی
meadow mushroom U قارچ خوراکی معمولی
regular weave [plain] U بافت معمولی و ساده
milkwort U پلی گالای معمولی
well worn U پیش پا افتاده معمولی
well-worn U پیش پا افتاده معمولی
routes U راه جریان معمولی
route U راه جریان معمولی
undersized U کوچکتر ازاندازه معمولی
martlet U پرستوی معمولی اروپایی
fencing measure U فاصله معمولی دو شمشیرباز
horseweed U خزه معمولی امریکای شمالی
conventional take off and landing U هواپیمایی با نشست وبرخاست معمولی
ordinary U پیام معمولی از نظر ارجحیت
deffered maintenance U تعمیر ونگهداری غیر معمولی
ordinary least square method U روش حداقل مربعات معمولی
normalises U بصورت عادی و معمولی دراوردن
normalised U بصورت عادی و معمولی دراوردن
guttersnipe U نوک دراز یا پاشله معمولی
It was the usual scene. U صحنه [موقعیت] معمولی بود.
normalising U بصورت عادی و معمولی دراوردن
ordinary differential equation [ODE] U معادله دیفرانسیل معمولی [ریاضی]
normalize U بصورت عادی و معمولی دراوردن
normalizes U بصورت عادی و معمولی دراوردن
fair wear and tear U خسارت در حد معمولی فرسودگی در حد معمول
air hardening U سخت گردانی زمانی در دمای معمولی
standard egg section U مقطع تخم مرغی شکل معمولی
it is of a normal size U دارای اندازه عادی یا معمولی است
snail mail U اصط لاح عامیه به پست معمولی
I'd like a shampoo for normal hair. من یک شامپو برای موهای معمولی میخواهم.
service ceiling U سقف پرواز معمولی یا جنگی هواپیما
entremets U غذای لذید اضافه بر برنامه معمولی
prepares U تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
preparing U تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
half U حرکت یا نمایش گرافیکی با نیمی از شدت معمولی
Can't you just say hello like a normal person? U نمیتونی مثل یک آدم معمولی سلام بدی؟
prepare U تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
names U کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین
name U کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین
zero stage U طبقه معمولی اضافی که به جلوی کمپرسورخطی اضافه میشود
mufti U جامه معمولی برتن کسی که حق داردجامه رسمی بپوشد
shock waves U موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
shock wave U موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
fosse commune U [قبر معمولی در گورستان که هر هفت سال یا بیشتر استفاده می شود.]
gyroplane U نوعی هواپیما که حد فاصل میان هلیکوپتر و طیارههای معمولی است
advertorial U تبلیغ در مجله یا روزنامه که به شکل مقاله معمولی به نظر می رسد
offices U استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
office U استفاده از ماشین و کامپیوتر برای انجام کارهای معمولی اداره
man down U بازی با یک نفر کمتر از عده معمولی بعلت اخراج یک بازیگر
superspeedway U مسیر مسابقه معمولی 2 در5/2 مایل با کنارههای باشیب تند
kilderkin U چلیک یابشکه کوچکی معادل نصف یاربع بشکه معمولی
quad U چهار بیت داده ذخیره شده در محل معمولی یکی
quads U چهار بیت داده ذخیره شده در محل معمولی یکی
sub woofer U هرتز , که در دستگاههای معمولی برای افزایش کیفیت صدا استفاده میشود
VBScript U مجموعه دستورات برنامه نویسی که در یکک صفحه وب معمولی فاهر می شوند,
alleyways U حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
lumen U واحد تشعشع برابر مقدارنوری که از یک شمع معمولی بین المللی ساطع میگردد
holds U گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
hold U گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
dial up line U خط تلفن معمولی که میتواندبه عنوان دست دستگاه فرستنده در مخابرات استفاده شود
alleys U حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
alley U حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
squawked U در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawk U در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawks U در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
pinning U میله
shaft U میله
pinned U میله
gad U میله
axis U میله
bards U میله
shank U میله
filaments U میله
stems U میله
rodless U بی میله
bard U میله
lever U میله
levers U میله
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com