Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
down
U
میله افتاده واخراج توپزن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
defense
U
دفاع توپزن از میله ها
castles
U
میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
send down
U
پرتاب کردن توپ بسوی میله توپزن
bowled
U
باختن توپزن در نتیجه انداختن میله افقی
castle
U
میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
popping crease
U
خط 8 متری در طرفین میله که محدوده جلویی توپزن است
leg break
U
بلند شدن توپ از سمت توپزن بطرف میله
mid wicket
U
توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
chace
U
راندن واخراج کردن
chase
U
راندن واخراج کردن
chasing
U
راندن واخراج کردن
chases
U
راندن واخراج کردن
chased
U
راندن واخراج کردن
match penalty
U
خطای اسیب رساندن عمدی واخراج
simultaneous foul
U
خطای متقابل در یک لحظه واخراج هر دو بازیگر
behind the times
<idiom>
U
از مد افتاده عقب افتاده فرهنگی
tenpin
U
میله بطری شکل مخصوص بازی 01 میله بولینگ
double wood
U
ماندن یک میله بولینگ پشت میله دیگر
feinted
U
حرکت از میله بالا به میله پایین
feints
U
حرکت از میله بالا به میله پایین
feinting
U
حرکت از میله بالا به میله پایین
feint
U
حرکت از میله بالا به میله پایین
shaft
U
میله ستون میله چاه
shafts
U
میله ستون میله چاه
standard
U
دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standards
U
دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
batsmen
U
توپزن
batsman
U
توپزن
backstop
U
توپزن
baulking
U
خطای توپزن
baulked
U
خطای توپزن
balks
U
خطای توپزن
balking
U
خطای توپزن
balked
U
خطای توپزن
balk
U
خطای توپزن
baulks
U
خطای توپزن
battery
U
توپزن و توپگیر
batteries
U
توپزن و توپگیر
stonewaller
U
توپزن تدافعی
controls
U
توپزن دقیق
controlling
U
توپزن دقیق
control
U
توپزن دقیق
banjo hitter
U
توپزن ضعیف
count
U
تعداد امتیاز توپزن
take a wicket
U
سوزاندن توپزن کریکت
stumped
U
سوزاندن توپزن کریکت
dismissing
U
سوزاندن توپزن و اخراج او
stump
U
سوزاندن توپزن کریکت
ducked
U
اخراج توپزن بی امتیاز
catcher
U
توپگیر پشت سر توپزن
dismisses
U
سوزاندن توپزن و اخراج او
dismiss
U
سوزاندن توپزن و اخراج او
stumping
U
سوزاندن توپزن کریکت
stumps
U
سوزاندن توپزن کریکت
counted
U
تعداد امتیاز توپزن
duck
U
اخراج توپزن بی امتیاز
duckings
U
اخراج توپزن بی امتیاز
ducks
U
اخراج توپزن بی امتیاز
doubled up
U
توپزن 0001امتیازی فصل
on drive
U
ضربه بسمت توپزن
doubled
U
توپزن 0001امتیازی فصل
double
U
توپزن 0001امتیازی فصل
counts
U
تعداد امتیاز توپزن
counting
U
تعداد امتیاز توپزن
ground
U
محل ایستادن توپزن
fine leg
U
محل پشت سر توپزن
ball
U
توپ دور از دسترس توپزن
night-watchman
U
توپزن پایان مسابقه کریکت
night-watchmen
U
توپزن پایان مسابقه کریکت
blooper
U
پرتاب اهسته توپ به توپزن
complete game
U
یک بازی کامل از طرف توپزن
beanball
U
توپی که هدف ان سر توپزن باشد
out of one's ground
U
تجاوز توپزن از محل ایستادن
night watchman
U
توپزن پایان مسابقه کریکت
leg hit
U
ضربه بسمت محدوده توپزن
handle the ball
U
دست زدن توپزن به توپ
sillier
U
بیش از حد نزدیک بودن توپگیربه توپزن
skittle
U
سوزاندن چند توپزن به اسانی پشت سر هم
cleanup
U
توپزن چهارم که معمولا قوی است
silliest
U
بیش از حد نزدیک بودن توپگیربه توپزن
silly
U
بیش از حد نزدیک بودن توپگیربه توپزن
dig in
U
جای پاکندن درزمین ازطرف توپزن
throw out
U
سوزاندن توپزن با ضربه به میلههای کریکت
fine
U
ضربه توپزن به پشت منطقه خود
finest
U
ضربه توپزن به پشت منطقه خود
comebacker
U
ضربه توپ زمینی بطرف توپزن
third man
U
محل توپگیر دور از توپزن کریکت
bean
U
ضربه زدن به سر توپزن باپرتاب توپ
beans
U
ضربه زدن به سر توپزن باپرتاب توپ
coacher
U
یک از دو نفر توپزن تیم بیس بال
yorked
U
توپزن سوخته و اخراج شده کریکت
opener
U
هر کدام از دو توپزن اول بازی کریکت
half century
U
05 امتیاز یا بیشتر توپزن درمسابقه کریکت
fined
U
ضربه توپزن به پشت منطقه خود
take guard
U
وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
inswinger
U
توپی که در هوا با انحنا به سوی توپزن می اید
leg side
U
قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپزن
cover point
U
محل بازیگر در نقطه معینی دور از توپزن
leg glance
U
ضربهای که توپ را مستقیما"به پشت توپزن می فرستد
late cut
U
ضربهای که توپ را به منطقه پشت توپزن می فرستد
square leg
U
محل بازیگر در ردیف توپزن وکمی دور از او
long off
U
موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
brush back
U
پرتاب توپ از بالا برای عقب راندن توپزن
leg theory
U
روش تهاجمی محاصره کردن توپزن در سمت محدوده او
innings
U
نوبت هر توپزن تا اخراج او مدتی که یک تیم توپ می زند
steals
U
از فرصت استفاده کردن توپزن برای کسب امتیاز
off spin
U
چرخش توپ که تغییر سمت نزدیک توپزن میدهد
leg before wicket
U
حرکت غیرمجاز توپزن در سدکردن راه توپ با پا یا بدن
steal
U
از فرصت استفاده کردن توپزن برای کسب امتیاز
long on
U
موضه گرفتن در جلو توپزن ودور از او در طرف دیگر
called strick
U
پرتابی که از منطقه توپزن می گذرد ولی ضربه نمیخورد
pitch
U
بلند شدن توپ از زمین پیش از رسیدن به توپزن
pitches
U
بلند شدن توپ از زمین پیش از رسیدن به توپزن
long hop
U
توپی که دور از دسترس توپزن از زمین بلند میشود
designated hitter
U
بازیگر تعیین شده بعنوان توپزن بجای توپ انداز
leg before
U
ضربه خوردن به پا پیش ازمیله که باعث سوختن توپزن میشود
coacher
U
مامور علامت دادن ازمربی به توپزن فعال بیس بال
half volley
U
پرتاب نزدیک به توپزن که بیدرنگ پس از بلند شدن ضربه می خورد
leg bye
U
امتیاز با دویدن در نتیجه خوردن توپ به بدن توپزن ومنحرف شدن ان
bunter
U
توپزن ماهر در ضربه بدون تاب دادن چوب بیس بال
out
U
مربوط به 9بخش اول زمین 81 بخشی گلف سوختن یا اخراج توپزن
outed
U
مربوط به 9بخش اول زمین 81 بخشی گلف سوختن یا اخراج توپزن
out-
U
مربوط به 9بخش اول زمین 81 بخشی گلف سوختن یا اخراج توپزن
footworn
U
از پا افتاده
old hat
U
از مد افتاده
whacked
U
از پا افتاده
out of date
U
از مد افتاده
unassuming
U
افتاده
low
U
افتاده
downfallen
U
افتاده
elliptic
U
افتاده
modest
U
افتاده
whacked
<adj.>
U
از پا افتاده
mellow
U
جا افتاده
mellowed
U
جا افتاده
mellowing
U
جا افتاده
ripe
U
جا افتاده
mellows
U
جا افتاده
archaic
<adj.>
U
از مد افتاده
crest fallen
U
افتاده
old fashioned
U
از مد افتاده
ripest
U
جا افتاده
riper
U
جا افتاده
fallen
U
افتاده
the meshes of a sieve mesh
U
در هم افتاده
meek
U
افتاده
flagging
U
افتاده
bumper
U
توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود
bumpers
U
توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود
slackest
U
جای افتاده یا شل
hanging gale
U
اجاره پس افتاده
overlapping
U
روی هم افتاده گی
unassertive
U
افتاده حال
slack
U
جای افتاده یا شل
deferred
U
عقب افتاده
old hat
U
پیش پا افتاده
he fell prone
U
دمر افتاده
copybook
U
پیشپا افتاده
with fingers interlocked
U
با انگشتان در هم افتاده
back
U
بدهی پس افتاده
backs
U
بدهی پس افتاده
overlapping
U
رویهم افتاده
obsolete
U
ازکار افتاده
proleptic
U
پیش افتاده
short of breath
U
از نفس افتاده
short winded
U
از نفس افتاده
in register
U
روی هم افتاده
unregarded
U
ازقلم افتاده
deadlines
U
از کار افتاده
jugate
U
روی هم افتاده
impassionate
U
بهوس افتاده
trite
U
پیش پا افتاده
recluse
U
دور افتاده
recluses
U
دور افتاده
ordinary
U
پیش پا افتاده
protrudent
U
بیرون افتاده
prostrate
U
بخاک افتاده
outstandingly
U
عقب افتاده
outstanding
U
عقب افتاده
prostrated
U
بخاک افتاده
prostrates
U
بخاک افتاده
prostrating
U
بخاک افتاده
backward
U
عقب افتاده
deadline
U
از کار افتاده
slacks
U
جای افتاده یا شل
outland
U
دور افتاده
out-of-date
<idiom>
U
از مد افتاده (دمد)
dowm
U
از کار افتاده
remotely
U
دور افتاده
lame ducks
U
از کار افتاده
outlying
U
دور افتاده
lame duck
U
از کار افتاده
noneffective
U
از کار افتاده
compromised
U
به خطر افتاده
backrent
U
اجارهء پس افتاده
arrear
U
بدهی پس افتاده
installed
U
از کار افتاده
hors de combat
U
از کار افتاده
back rent
U
اجاره پس افتاده
compromised
U
در خطراکتشاف افتاده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com