Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
permissible dosage
U
میزان داروی مجاز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
under the counter
U
داروی بدون نسخه وغیر مجاز
allowance
U
میزان مجاز
allowances
U
میزان مجاز
frequency tolerance
U
میزان تغییر مجاز فرکانس
exsiccant
U
داروی خشکاننده داروی خشکی اور
exsiccative
U
داروی خشکاننده داروی خشکی اوز
piggyback
U
دستیابی غیر مجاز به سیستم کامپیوتری که باید از طریق کلمه رمز یا ترمینال کاربر مجاز انجام شود
piggybacks
U
دستیابی غیر مجاز به سیستم کامپیوتری که باید از طریق کلمه رمز یا ترمینال کاربر مجاز انجام شود
legit
U
نمایش مجاز تاتر مجاز
availability
U
میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
bond albedo
U
نسبت میزان نور بازتابش شده به میزان نوربرخوردکرده
visiting correspondent
U
نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
antimalarial
U
داروی مربوط بدرمان مالاریا داروی ضد مالاریا
tunes
U
میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
tune
U
میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
self adjusting
U
بخودی خود میزان شونده خود میزان
isobath
U
خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
authorized level of organization
U
سطح مجاز پرسنل سازمانی سطح مجاز سازمانی
auxiliary contours
U
خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
pulmonic
U
داروی شش
antifebrine
U
داروی تب بر
pyretic
U
داروی تب بر
antipyretic
U
داروی تب بر
febrifnge
U
داروی تب بر
anorexic
U
داروی اشتها کم کن
cholagogue
U
داروی زرداب کش
downer
U
داروی مسکن
digestant
U
داروی گوارنده
downers
U
داروی مسکن
pain killer
U
داروی درد کش
antiparalytic
U
داروی ضدفلج
psychedelic
U
داروی توهم زا
corrobrant
U
داروی نیروبخش
pep pill
U
داروی انگیزان
obstruent
U
داروی قابض
antidepressive
U
داروی ضد افسردگی
antihistamine
U
داروی ضد هیستامین
pep pills
U
داروی انگیزان
antimanic ru
U
داروی ضد شیدایی
depilatory
U
داروی ازاله مو
wormseed
U
داروی ضد کرم
wormroot
U
داروی ضد کرم
patent medicines
U
داروی اختصاصی
roborant
U
داروی نیروبخش
patent medicines
U
داروی اسپسیالیته
relaxant
U
داروی بیحالی
patent medicine
U
داروی اختصاصی
patent medicine
U
داروی اسپسیالیته
tickicide
U
داروی کنه کش
ataractic
U
داروی مسکن
psychoactive drug
U
داروی روانگردان
psoric
U
داروی جرب
toxicant
U
داروی سمی
bute
U
داروی ضد درد
ataraxic
U
داروی مسکن
aperient
U
داروی ملین
carminative
U
داروی ضد نفخ
vomitoryt
U
داروی قی اور
cephalalgic
U
داروی سردرد
stimulant drug
U
داروی محرک
gossypium
U
داروی فشار
eye wash
U
داروی چشم
liverwort
U
داروی جگر
sedative
U
داروی مسکن
all heal
U
داروی هردرد
eyewash
U
داروی چشم
allheal
U
داروی هر درد
galenical
U
داروی گیاهی
galactopoietic
U
داروی شیرزا
jalap
U
داروی مسهل
sedatives
U
داروی مسکن
nepenthes
U
داروی غمزدا
drugged
U
داروی مخدر
anesthetic
U
داروی بیحسی
drug
U
داروی مخدر
narcitic
U
داروی مخدر
drugging
U
داروی مخدر
rubella
U
داروی محمره
anticonvulsive
U
داروی ضد تشنج
antidepressant
U
داروی ضد افسردگی
nepenthe
U
داروی غمزدا
anesthetic
U
داروی بیهوشی
anodyne
U
داروی دردزا
drugs
U
داروی مخدر
haematogen
U
داروی خون زا
miticide
U
داروی موش کش
ataractic
U
داروی ارام کننده
patent medicines
U
داروی ثبت شده
haemostatic
U
داروی خون بند
patent medicine
U
داروی ثبت شده
panaceas
U
داروی همه درد
panacea
U
داروی همه درد
cure-alls
U
داروی همه درد
ophthalmic
U
داروی چشم درد
cure-all
U
داروی همه درد
anti-histamine
U
داروی ضد حساسیت یا آلرژی
narcotism
U
اثر داروی مخدر
injection
U
داروی تزریق کردنی
narcitic
U
داروی خواب اور
soporific
U
داروی خواب اور
parturifacient
U
داروی درد تند کن
astringent
U
سفت داروی قابض
emetics
U
داروی استفراغ اور
elixir of life
U
داروی زندگی بخش
escharotic
U
داروی سوزاننده یا خشکاننده
salve
U
داروی تسکین دهنده
overdoses
U
داروی بیش از حد لزوم
overdose
U
داروی بیش از حد لزوم
emetic
U
داروی استفراغ اور
narcotize
U
داروی مسکن دادن
dope
U
اگاهی داروی مخدر
antiphlogistic
U
داروی اماس نشان
downers
U
داروی خواب آور
downer
U
داروی خواب آور
antihistamines
U
داروی ضد حساسیت یا آلرژی
anti-histamines
U
داروی ضد حساسیت یا آلرژی
vomitive
U
برگرداننده داروی قی اور
truth drug
U
داروی کشف حقیقت
tranquilizer
U
داروی تسکین دهنده
dopes
U
اگاهی داروی مخدر
psychedelic
U
داروی روان گردان
alleviative
U
داروی تسکین دهنده
acopon
U
داروی نیرو بخش
restrictive
U
داروی پیش گیر
anesthetics
U
بی حسی داروی بیهوشی
splenetic
U
اسپرزی داروی اسپرز
anaesthetics
U
بی حسی داروی بیهوشی
detergents
U
داروی پاک کننده
aphrodisiac
U
داروی مقوی غرایزجنسی
ataraxic
U
داروی ارام کننده
aphrodisiacs
U
داروی مقوی غرایزجنسی
odontalgic
U
داروی دندان درد
anaesthesia
U
بی حسی داروی بیهوشی
anaesthetic
U
بی حسی داروی بیهوشی
sudatory
U
داروی عرق اور
detergent
U
داروی پاک کننده
licensable
U
مجاز
admittable
U
مجاز
allowable
U
مجاز
licensed
U
مجاز
permitted
U
مجاز
metonymy
U
مجاز
legal
U
مجاز
admissibll
U
مجاز
permissible
U
مجاز
permissive
U
مجاز
authorized
U
مجاز
authorised
U
مجاز
toluene
U
حد مجاز
allowed
U
مجاز
authorrized
U
مجاز
certified
U
مجاز
at liberty
U
مجاز
commissioned
U
مجاز
lawful
U
مجاز
tropologic
U
مجاز
admissible
U
مجاز
rated
U
مجاز
elaterium
U
داروی مسهل که ازشیره خرخیارمیسازند
mercurochrome
U
داروی ضدعفونی قرمز رنگ
hydragogue
U
داروی پیشاب اور یادافع اب
psychomotor stimulant
U
داروی محرک روانی- حرکتی
suppressant
U
داروی جلوگیر
[مثال اشتها]
agglutinant
U
چسب داروی جوش دهنده
galenical
U
دوای نباتی داروی جالینوسی
sternutator
U
داروی عطسه واشک اور
to drug somebody
U
به کسی داروی مخدر دادن
styptic
U
داروی بند اور خون
tonic medicine
U
داروی نیرو بخش یامقوی
arcanum
U
راز کیمیاگری داروی سری
calefacient
U
داروی گرم کننده گرمی ده
vulnerary
U
بهبود دهنده داروی زخم
psychoactive drug
U
داروی فعال کننده روان
sympathomimetic drug
U
داروی برانگیزنده دستگاه سمپاتیک
disinfectant
U
داروی ضد عفونی ماده گندزدا
anesthetic
U
داروی بی هوشی بی هوش کننده
toxin
U
ترکیب زهردار داروی سمی
toxins
U
ترکیب زهردار داروی سمی
authorized program
U
برنامه مجاز
allowable cargo load
U
بار مجاز
allowable cargo load
U
حداکثربار مجاز
allowable level
U
تراز مجاز
bag limit
U
حد مجاز صید
authorized strength
U
استعداد مجاز
bona fide holder
U
دارنده مجاز
allowable load
U
بار مجاز
authorized manpower
U
استعدادپرسنلی مجاز
contraband
U
غیر مجاز
ban item
U
غیر مجاز
authorised clerk
U
واسطه مجاز
dosing
U
مقدار مجاز
doses
U
مقدار مجاز
working stress
U
تنش مجاز
speed limits
U
سرعت مجاز
admitance
U
روا مجاز
authorise
U
مجاز نمودن
authorized allowance
U
سهمیه مجاز
delegation of authority
U
مجاز شمردن
speed limit
U
سرعت مجاز
allowed vibrations
U
ارتعاشهای مجاز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com