Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
degree of protection
U
میزان حفافت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
degree of protection
U
میزان تامین درجه حفافت
Other Matches
splash proof enclosure
U
حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
availability
U
میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
bond albedo
U
نسبت میزان نور بازتابش شده به میزان نوربرخوردکرده
tune
U
میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
tunes
U
میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
self adjusting
U
بخودی خود میزان شونده خود میزان
isobath
U
خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
custody
U
حفافت
safe guard
U
حفافت
cell protection
U
حفافت سل
egis
U
حفافت
protection
U
حفافت
conservation
U
حفافت
preservation
U
حفافت
security
U
حفافت
safekeeping
U
حفافت
auxiliary contours
U
خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
protection
U
عمل حفافت
guards
U
حفافت کردن
data encryption
U
حفافت داده
overcurrent device
U
دستگاه حفافت
storage protection
U
حفافت حافظه
safety gap
U
دهانه حفافت
protect
U
حفافت کردن
data protection
U
حفافت داده ها
guarding
U
حفافت کردن
safeguards
U
حفافت کردن
safeguarded
U
حفافت کردن
safeguard
U
حفافت کردن
line differential protection
U
حفافت دیفرانسیلی خط
memory protection
U
حفافت حافظه
impedance protection
U
حفافت امپدانس
maintenance
U
حفافت کردن
file protection
U
حفافت فایل
soil conservation
U
حفافت خاک
file protection
U
حفافت پرونده
guard
U
حفافت کردن
storage protection
U
حفافت انباره
safeguarding
U
حفافت کردن
protecting
U
حفافت کردن
collective protection
U
حفافت گروهی
format
U
حفافت حافظه و..
formats
U
حفافت حافظه و..
cathode protection
U
حفافت کاتدی
shield
U
حفافت کردن
protection level
U
سطح حفافت
self protection
U
حفافت از خود
block protection
U
حفافت بلوک
x ray protection
U
حفافت رونتگن
shields
U
حفافت کردن
armor protection
U
حفافت زرهی
protection ring
U
حلقه حفافت
anti skid protection
U
حفافت از لغزش
anodic protection
U
حفافت اندی
protection key
کلید حفافت
collective protection
U
حفافت جمعی
system security
U
حفافت سیستم
protects
U
حفافت کردن
shielded
U
حفافت شده
safe keeping
U
حفافت توجه
physical security
U
حفافت تاسیسات
conservable
U
قابل حفافت
protect by fuse
U
حفافت با فیوز
power system protection
U
حفافت سیستم قدرت
protected location
U
مکان حفافت شده
overvoltage protection
U
حفافت فشار زیاد
protected field
U
میدان حفافت شده
protecting ring
U
حلقه حفافت کننده
file protect ring
U
حلقه حفافت فایل
shield
U
حفافت کردن درمقابل
shields
U
حفافت کردن درمقابل
positional protection device
U
دستگاه حفافت درگاه
protective fire
U
اتشهای حفافت کننده
keep
U
حفافت امانت داری
data encyption standard
U
استاندارد حفافت داده
wards
U
محجور حفافت بخش
custody of goods
U
حفافت یا نگهداری کالا
write protect ring
U
حلقه حفافت از نوشتن
keeps
U
حفافت امانت داری
cryptosecurity
U
حفافت مکاتبات رمزی
to keep watch and ward
U
حفافت یادفاع کردن
overload protection
U
حفافت بار زیاد
cryptoguard
U
مسئول حفافت رمز
copy protection
U
حفافت دربرابر کپی
conservation programs
U
برنامههای حفافت منابع
ward
U
محجور حفافت بخش
distance protection
U
وسیله حفافت فاصله
drip proof enclosure
U
حفافت در مقابل ریزش اب
anticorrosive protection
U
حفافت در برابر خوردگی
insulation protection
U
حفافت عایق بندی
insulation against vibration
U
حفافت در برابر ارتعاش
environmental conservation
U
حفافت محیط زیست
high tension protection
U
حفافت فشار قوی
flood protection
U
حفافت در مقابل طغیان
software protection
U
حفافت نرم افزاری
file protect ring
U
حلقه حفافت پرونده
shielding region
U
ناحیه حفافت کننده
unprotected field
U
میدان حفافت نشده
subsidiary
U
باقیمانده در محل برای حفافت
chemical security
U
حفافت برعلیه مواد شیمیایی
subsidiaries
U
باقیمانده در محل برای حفافت
retention
U
حفافت توقیف بازداشت کردن
safeguarded
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
password protection
U
حفافت به کمک کلمه رمز
safeguarding
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
electronic security
U
رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
safeguard
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguards
U
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
acid vapor canister
U
ماسک حفافت در برابر بخاراسید
write protect disable
U
بی اثر کردن حفافت در برابرنوشتن
beaching
U
سنگ چینی جهت حفافت
rust protection
U
حفافت در برابر زنگ زدگی
self protection
U
صیانت نفس حفافت از خود
signal security
U
حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
poach
U
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poached
U
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poaches
U
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
sacristan
U
متصدی حفافت فروف مقدسه کلیسا
write protect notch
U
شکاف حفافت از نوشتن بریدگی محافظ
bed pitching
U
سنگ چینی کف کانال جهت حفافت
ppd
U
Device Protection Port دستگاه حفافت گذرگاه
troop safety
U
حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
warned protected
U
قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
bank protection
U
حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
depth contour
U
خطوط میزان منحنی عمق میزان منحنی عمق اب
shares
U
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
noises
U
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
shared
U
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
scribing
U
روش روکش کشیدن حروف یانوشتههای نقشه برای حفافت
share
U
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
blankets
U
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
protecting
U
که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
scalper
U
پوشش روی پا و سم عقبی برای حفافت از ضربه پای جلو
blanket
U
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
protect
U
که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
noise
U
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
barff's precess
U
حفافت اهن در مقابل زنگ زدن بوسیله اکسیده کردن
shield
U
حفافت سیگنال یا وسیله از واسط خارجی و ولتاژ آسیب رساننده
shields
U
حفافت سیگنال یا وسیله از واسط خارجی و ولتاژ آسیب رساننده
blanketed
U
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
protects
U
که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
rate
U
میزان
rates
U
میزان
metre
U
میزان
levelled
U
میزان
levels
U
میزان
At the rate of . On a scale of .
U
به میزان
weight
U
میزان
rhythms
U
میزان
leveled
U
میزان
metres
U
میزان
meter
U
میزان
scales
U
میزان
volumes
U
میزان
volume
U
میزان
level
U
میزان
rhythm
U
میزان
adjustment
U
میزان
unit
U
میزان
libra
U
میزان
amounting
U
میزان
yardsticks
U
میزان
amount
U
میزان
adjustments
U
میزان
librae
U
میزان
balances
U
میزان
balance
U
میزان
noise level
U
میزان خش
yardstick
U
میزان
amounts
U
میزان
scalage
U
میزان
units
U
میزان
infiltration rate
U
میزان
criterion
U
میزان
amounted
U
میزان
meters
U
میزان
measure
U
میزان
quantum
U
درجه میزان
amount
U
مقدار میزان
alpha librae
U
الفا- میزان
birthrate
U
میزان موالید
admission rate
U
میزان پذیرش
tuned
U
میزان شده
quantity discount
U
میزان تخفیف
rain glass
U
میزان سنج
rain glass
U
میزان الهوا
consumption rate
U
میزان مصرف
survival rate
U
میزان ماندگاری
Richter Scale
U
میزان ریشتر
calorimeter
U
میزان الحراره
rate of loading
U
میزان بارگذاری
rate of output
U
میزان تولید
rate of spending
U
میزان مخارج
beta librae
U
بتا- میزان
rate of turn
U
میزان گردش
tension adjustment
میزان فشار
resistance adjustment
میزان پایداری
rate of flow
U
میزان جریان
height adjustment
میزان ارتفاع
sprinkling
U
میزان اندک
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com