English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 147 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
logarithmic mean U میانگین لگاریتمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
logarithmic U لگاریتمی
logistic curve U منحنی لگاریتمی
logarithmic scale U مقیاس لگاریتمی
logarithmic graph U نمودار لگاریتمی
logarithmic function U تابع لگاریتمی
logarithmic decrement U کاهش لگاریتمی
logarithmic series U سریهای لگاریتمی
semilogarithmic U نیمه لگاریتمی
logarithmic curve U منحنی لگاریتمی
semilog U نیمه لگاریتمی
logarithmic chart U نمودار یا جدول لگاریتمی
semi logarithmic paper U کاغذ نیمه لگاریتمی
logarithmic scale U درجه بندی لگاریتمی
averaging U میانگین
averages U میانگین
on average [on av.] U در میانگین
averaged U در میانگین
mean value U میانگین
mean high water U مد میانگین
average value U میانگین
arithmetic mean U میانگین
median U میانگین
meaner U میانگین
meanest U میانگین
average U میانگین
mean U میانگین
averaged U میانگین
average discharge U بده میانگین
geometric mean U میانگین هندسی
mean low water U جزر میانگین
harmonic mean U میانگین همساز
meaner U مقدار میانگین
weighted average U میانگین وزنی
meanest U مقدار میانگین
averaged U معدل میانگین
density mean U میانگین چگالی
mean absolute deviation U انحراف میانگین
working mean U میانگین مفروض
moving average U میانگین غلتان
moving average U میانگین متحرک
weighted average U میانگین موزون
weighted mean U میانگین وزنی
true mean U میانگین حقیقی
mean U مقدار میانگین
simple average U میانگین ساده
simple mean U میانگین ساده
mean velocity U تندی میانگین
mean value U مقدار میانگین
mean depth U ژرفای میانگین
mean deviation U انحراف میانگین
mean high water U اب بالای میانگین
mean life U عمر میانگین
mean low water U اب پایین میانگین
mean squares U میانگین مجذورات
mean time between failures U میانگین عمر
simple mean U میانگین حسابی
batting average U میانگین توپزنی
averaging U معدل میانگین
average cost U میانگین هزینه
averages U معدل میانگین
arithmetic mean U میانگین حسابی
average U ایجاد میانگین
averages U میانگین موفقیت
average U میانگین موفقیت
mediums U وسط یا میانگین
medium U وسط یا میانگین
averaging U میانگین موفقیت
averaging U ایجاد میانگین
averages U ایجاد میانگین
average U معدل میانگین
average deviation U انحراف میانگین
averaged U میانگین موفقیت
average value U مقدار میانگین
average value U ارزش میانگین
averaged U ایجاد میانگین
average price U میانگین قیمت
average life U عمر میانگین
average flow U بده میانگین
assumed mean U میانگین فرضی
mean error U خطای میانگین
average error U خطای میانگین
mean range of the tide U میانگین ارتفاع کشند
mean repair time U زمان میانگین تعمیر
mean time to repair U زمان میانگین تعمیر
mean U معنی دادن میانگین
mean sea level U میانگین سطح دریا
meaner U معنی دادن میانگین
averaging U درجه عادی میانگین
mean value of periodic quantity U میانگین کمیت دورهای
mean time to failure U زمان میانگین تاخرابی
effective U خروجی میانگین پردازنده
standard error of mean U خطای معیار میانگین
meanest U معنی دادن میانگین
averaged U درجه عادی میانگین
average U درجه عادی میانگین
sm U خطای معیار میانگین
electrode current averaging time U زمان میانگین شدن
averages U درجه عادی میانگین
average out U میانگین در نظر گرفتن
mean free path U مسافت ازاد میانگین
time average symmetry U تقارن میانگین زمانی
root mean square velocity U جذر میانگین مجذور سرعت
weight average degree of polymerization U میانگین وزنی درجه بسپارش
number average molecular weight U میانگین عددی وزن مولکولی
weight average molecular weight U میانگین وزنی وزن مولکولی
mean time between failures U زمان میانگین بین دو خرابی
average cost U میانگین هزینههای تولیدی هر واحد
bowling average U میانگین امتیازهای توپ انداز
root mean square error U جذر میانگین مجذور خطا
earned run average U میانگین امتیاز کسب شده
number average degree of polymerization U میانگین عددی درجه بسپارش
exponential smoothing U روش میانگین گیری متغیروزن دار
average U میانه قرار دادن میانگین گرفتن
averages U میانه قرار دادن میانگین گرفتن
averaged U میانه قرار دادن میانگین گرفتن
averaging U میانه قرار دادن میانگین گرفتن
annual average score U میانگین نمره سالیانه تعرفه خدمتی
pass completion average U میانگین موفقیت بازیگر درگرفتن پاس
batting average U میانگین تعدادامتیازهای یک دور بازی کریکت
averages U میانگین گرفتن به دست اوردن مقدار متوسط
MEPs U مخفف میانگین فشار موثر pressure effective mean
mtbf U زمان میانگین بین دو خرابی Failures Between eanTime
variance U میانگین حسابی توان دوم انحرافات از مقدارمتوسط
MEP U مخفف میانگین فشار موثر pressure effective mean
average U میانگین گرفتن به دست اوردن مقدار متوسط
averaged U میانگین گرفتن به دست اوردن مقدار متوسط
averaging U میانگین گرفتن به دست اوردن مقدار متوسط
averaged U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
average U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
averages U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
averaging U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
root mean square U ریشه دوم میانگین حسابی توانهای دوم همه مقادیرممکن یک تابع
mean free for scattering U مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
scattering mean free path U مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
attenuation mean free path U مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
mean free path for attenuation U مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
centroid U در مختصات هندسی نقطهای که مختصات ان میانگین حسابی مختصات همه نقاط ان شکل است
averaging U میانگین حسابی متوسط حسابی
average U میانگین حسابی متوسط حسابی
arithmetic mean U میانگین حسابی متوسط حسابی
averaged U میانگین حسابی متوسط حسابی
averages U میانگین حسابی متوسط حسابی
mean sea level U سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
absorption mean free path U مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
mean free path absorption U مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
average strength U استعداد پرسنلی متوسط میانگین استعداد پرسنلی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com