Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 141 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
batting average
U
میانگین توپزنی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
batters
U
توپزنی که نوبت اوست
batter
U
توپزنی که نوبت اوست
base runner
U
توپزنی که در پایگاه است یابسوی ان می رود
not out
U
توپزنی که هنوز اخراج نشده اعلام خطا
non striker
U
توپزنی که با وجود ایستادن جلو میله ضربه نمیزند
wickets
U
میلههای چوبی کریکت نوبت توپزنی در کریکت
wicket
U
میلههای چوبی کریکت نوبت توپزنی در کریکت
average value
U
میانگین
averaged
U
میانگین
median
U
میانگین
averages
U
میانگین
mean high water
U
مد میانگین
arithmetic mean
U
میانگین
averaging
U
میانگین
mean value
U
میانگین
mean
U
میانگین
meanest
U
میانگین
meaner
U
میانگین
averaged
U
در میانگین
on average
[on av.]
U
در میانگین
average
U
میانگین
average price
U
میانگین قیمت
average life
U
عمر میانگین
average flow
U
بده میانگین
geometric mean
U
میانگین هندسی
mean absolute deviation
U
انحراف میانگین
average error
U
خطای میانگین
average discharge
U
بده میانگین
mean error
U
خطای میانگین
average value
U
ارزش میانگین
harmonic mean
U
میانگین همساز
density mean
U
میانگین چگالی
average value
U
مقدار میانگین
logarithmic mean
U
میانگین لگاریتمی
mean depth
U
ژرفای میانگین
mean deviation
U
انحراف میانگین
simple mean
U
میانگین ساده
simple mean
U
میانگین حسابی
true mean
U
میانگین حقیقی
weighted average
U
میانگین وزنی
weighted average
U
میانگین موزون
working mean
U
میانگین مفروض
simple average
U
میانگین ساده
weighted mean
U
میانگین وزنی
mean high water
U
اب بالای میانگین
mean life
U
عمر میانگین
mean low water
U
جزر میانگین
mean low water
U
اب پایین میانگین
mean squares
U
میانگین مجذورات
mean time between failures
U
میانگین عمر
mean value
U
مقدار میانگین
mean velocity
U
تندی میانگین
moving average
U
میانگین غلتان
moving average
U
میانگین متحرک
average deviation
U
انحراف میانگین
average
U
میانگین موفقیت
average
U
معدل میانگین
averages
U
میانگین موفقیت
averaging
U
معدل میانگین
average
U
ایجاد میانگین
averaged
U
میانگین موفقیت
mediums
U
وسط یا میانگین
medium
U
وسط یا میانگین
averaged
U
ایجاد میانگین
averaging
U
ایجاد میانگین
averaged
U
معدل میانگین
meanest
U
مقدار میانگین
arithmetic mean
U
میانگین حسابی
average cost
U
میانگین هزینه
averages
U
معدل میانگین
mean
U
مقدار میانگین
averages
U
ایجاد میانگین
assumed mean
U
میانگین فرضی
meaner
U
مقدار میانگین
averaging
U
میانگین موفقیت
averages
U
درجه عادی میانگین
mean
U
معنی دادن میانگین
mean time to failure
U
زمان میانگین تاخرابی
mean value of periodic quantity
U
میانگین کمیت دورهای
sm
U
خطای معیار میانگین
meaner
U
معنی دادن میانگین
meanest
U
معنی دادن میانگین
average
U
درجه عادی میانگین
averaged
U
درجه عادی میانگین
time average symmetry
U
تقارن میانگین زمانی
standard error of mean
U
خطای معیار میانگین
mean sea level
U
میانگین سطح دریا
mean range of the tide
U
میانگین ارتفاع کشند
mean free path
U
مسافت ازاد میانگین
effective
U
خروجی میانگین پردازنده
averaging
U
درجه عادی میانگین
electrode current averaging time
U
زمان میانگین شدن
mean repair time
U
زمان میانگین تعمیر
average out
U
میانگین در نظر گرفتن
mean time to repair
U
زمان میانگین تعمیر
weight average degree of polymerization
U
میانگین وزنی درجه بسپارش
weight average molecular weight
U
میانگین وزنی وزن مولکولی
earned run average
U
میانگین امتیاز کسب شده
root mean square velocity
U
جذر میانگین مجذور سرعت
root mean square error
U
جذر میانگین مجذور خطا
number average molecular weight
U
میانگین عددی وزن مولکولی
number average degree of polymerization
U
میانگین عددی درجه بسپارش
bowling average
U
میانگین امتیازهای توپ انداز
average cost
U
میانگین هزینههای تولیدی هر واحد
mean time between failures
U
زمان میانگین بین دو خرابی
exponential smoothing
U
روش میانگین گیری متغیروزن دار
averaging
U
میانه قرار دادن میانگین گرفتن
averaged
U
میانه قرار دادن میانگین گرفتن
annual average score
U
میانگین نمره سالیانه تعرفه خدمتی
averages
U
میانه قرار دادن میانگین گرفتن
batting average
U
میانگین تعدادامتیازهای یک دور بازی کریکت
pass completion average
U
میانگین موفقیت بازیگر درگرفتن پاس
average
U
میانه قرار دادن میانگین گرفتن
average
U
میانگین گرفتن به دست اوردن مقدار متوسط
MEP
U
مخفف میانگین فشار موثر pressure effective mean
averages
U
میانگین گرفتن به دست اوردن مقدار متوسط
variance
U
میانگین حسابی توان دوم انحرافات از مقدارمتوسط
MEPs
U
مخفف میانگین فشار موثر pressure effective mean
averaging
U
میانگین گرفتن به دست اوردن مقدار متوسط
averaged
U
میانگین گرفتن به دست اوردن مقدار متوسط
mtbf
U
زمان میانگین بین دو خرابی Failures Between eanTime
averaged
U
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
average
U
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
averages
U
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
averaging
U
میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
root mean square
U
ریشه دوم میانگین حسابی توانهای دوم همه مقادیرممکن یک تابع
mean free for scattering
U
مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
attenuation mean free path
U
مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
scattering mean free path
U
مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
mean free path for attenuation
U
مسافت ازاد میانگین درتضعیف مسافت تضعیف
centroid
U
در مختصات هندسی نقطهای که مختصات ان میانگین حسابی مختصات همه نقاط ان شکل است
averages
U
میانگین حسابی متوسط حسابی
arithmetic mean
U
میانگین حسابی متوسط حسابی
averaged
U
میانگین حسابی متوسط حسابی
average
U
میانگین حسابی متوسط حسابی
averaging
U
میانگین حسابی متوسط حسابی
mean sea level
U
سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
average strength
U
استعداد پرسنلی متوسط میانگین استعداد پرسنلی
mean free path absorption
U
مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
absorption mean free path
U
مسافت ازاد میانگین در جذب مسافت جذب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com