English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
intermedial U میانجی گری کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
go between U میانجی
interagent U میانجی
moderators U میانجی
intercessor U میانجی
go-between U میانجی
intermediaries U میانجی
arbitress U میانجی
mediators U میانجی
moderator U میانجی
paraclete U میانجی
refereeing U میانجی
intermediary U میانجی
intermedium U میانجی
intermediator U میانجی
interfaces U میانجی
placater U میانجی
intermediate U میانجی
mediator U میانجی
go-betweens U میانجی
interface U میانجی
catalyzer U میانجی
referees U میانجی
refereed U میانجی
referee U میانجی
conciliation officer U میانجی
conciliator U میانجی
arbitrator U میانجی
arbitrators U میانجی
booster U خرج میانجی
midway U متوسط میانجی
buster U خرج میانجی
detonators U خرج میانجی
lingua franca U زبان میانجی
interagency U میانجی گری
intermediation U میانجی گری
medium U میانجی واسطه
mediums U میانجی واسطه
buffer U حافظه میانجی
intercession U میانجی گری
intercessions U میانجی گری
detonator U خرج میانجی
communication interface U میانجی ارتباطی
boosters U خرج میانجی
to stand or go between U میانجی شدن
intermediary bank U بانک میانجی
user interface U میانجی کمکی
to stand between U میانجی شدن
intermediacy U میانجی گری مداخله
network interface card U کارت میانجی شبکه
detonators U خرج میانجی جنگی
detonator U خرج میانجی جنگی
system v interface definition U تعریف میانجی سیستم 5
mediatory U وابسته به میانجی گری
mediative U وابسته به میانجی گری
mediacy U شفاعت میانجی گری
mediate U میانجی گری کردن
graphical user interface U میانجی نگارهای کاربر
mediates U میانجی گری کردن
mediating U میانجی گری کردن
scsi U میانجی سیستم کامپیوترکوچک
interceded U میانجی گری کردن
intercedes U میانجی گری کردن
interceding U میانجی گری کردن
intercede U میانجی گری کردن
mediated U میانجی گری کردن
midi U میانجی رقمی الات موسیقی
interposes U در میان امدن میانجی شدن
enhanced system device interface U میانجی دستگاه سیستم پیشرفته
application program interface U میانجی یا رابط برنامه کاربردی
small computer system interface U میانجی سیستم کامپیوتری کوچک
musical instrument digital interface U میانجی رقمی الات موسیقی
interpose U در میان امدن میانجی شدن
interposed U در میان امدن میانجی شدن
interposing U در میان امدن میانجی شدن
interceded U میانجی شدن میانه گیری کردن
intercedes U میانجی شدن میانه گیری کردن
intercede U میانجی شدن میانه گیری کردن
To meciate . To intervene . U پا درمیانی کردن ( واسطه یا میانجی شدن )
interceding U میانجی شدن میانه گیری کردن
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
presentation manager U تهیه شده است IB , icrosoftیک میانجی رابط نگارهای ورابط برنامه نویسی کاربردی
to join in [on] a conversation U واسطه شدن [میانجی شدن] در مذاکره ای
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
whetstone U تیز کننده تند کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilisers U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant U مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker U وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
radar picket U ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff U ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumpers U شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper U شوت کننده با پرش پرش کننده
out side U دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
wheeziest U خس خس یا خر خر کننده
spurner U رد کننده
wheezy U خس خس یا خر خر کننده
noncommittal U رد کننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com