Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sign position
U
مکان علامت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
bot
U
Begining-Of-Tape علامت شروع مکان صبط اطلاعات روی نوار مغناطیسی
tracking symbol
U
علامت کوچکی روی صفحه نمایش تصویر که محل مکان نما را نشان میدهد
Other Matches
barnstorm
U
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorms
U
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorming
U
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstormed
U
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
left shift
U
تغیر مکان به چپ ریاضی یک بیت از داده در کلمه . عدد دودویی با هر تغییر مکان دوبرابر میشود
cross hairs
U
دو خط متقاطع روی یک دستگاه ورودی که محل تقاطع انها مکان فعال مکان نمای یک سیستم گرافیکی رامشخص میکند
peek
U
فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeked
U
فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeking
U
فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeks
U
فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
displacement
U
اختلاف مکان تغییر مکان
move
U
کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
moved
U
کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
moves
U
کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
cycles
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
symbol
U
اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی
angular travel
U
تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
symbol
U
علامت ترسیمی علامت فرمولی
character
U
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
characters
U
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
migration
U
نقل مکان نقل مکان کردن
bingo
U
علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
spaces
U
مکان
site
U
مکان
space
U
مکان
sited
U
مکان
sites
U
مکان
locations
U
مکان
spots
U
مکان
purlieus
U
مکان جا
there
U
ان مکان
illocal
U
بی مکان
stabilisers
U
مکان
part
U
مکان
locus
U
مکان
places
U
جا مکان
places
U
مکان
placing
U
جا مکان
placing
U
مکان
stead
U
مکان
spot
U
مکان
place
U
مکان
stabilizer
U
مکان
location
U
مکان
place
U
جا مکان
displaciment
U
تفاوت مکان
locative
U
دال بر مکان
memory location
U
مکان حافظه
placing
U
مکان موقع
response position
U
مکان جواب
displaciment
U
تغییر مکان
location counter
U
مکان شمار
displeacement of water
U
تغییر مکان اب
storage location
U
مکان انباره
storage location
U
مکان ذخیره
change of place
U
تغییر مکان
print position
U
مکان چاپ
nowheres
U
در هیچ مکان
screen position
U
مکان صفحه
place
U
مکان موقع
public place
U
مکان عمومی
places
U
مکان موقع
otherwhere
U
در مکان دیگر
shifts
U
تغییر مکان
place learning
U
مکان اموزی
shift
U
تغییر مکان
left shift
U
تغییر مکان به چپ
place of honor
U
مکان پر افتخار
shifted
U
تغییر مکان
clearing
U
مکان مسطح
clearings
U
مکان مسطح
location
U
مکان یابی
locations
U
مکان یابی
topography
U
مکان نگاری
locus
U
مکان هندسی
nowhere
U
در هیچ مکان
locality
U
موضع مکان
localities
U
موضع مکان
facility
U
مکان ساختمان
loci
U
مکان هندسی
cursors
U
مکان نما
topology
U
مکان شناسی
topologist
U
مکان شناس
displacement
U
تغییر مکان
adverb of place
U
فرف مکان
move
U
نقل مکان
moves
U
نقل مکان
moved
U
نقل مکان
cursor
U
مکان نما
topographer
U
مکان نگار
ubiety
U
کیفیت مکان
unit position
U
مکان واحد
arithmetic shift
U
تغییر مکان حسابی
end around shift
U
تغییر مکان دورگشتی
displacement
U
جابجاشدگی تغییر مکان
crusor arrows
U
پیکانهای مکان نما
drilling position
U
مکان مته کاری
location of industry
U
تعیین مکان صنعت
horizontal stabilizer
U
مکان افقی ثابت
locate mode
U
باب مکان یابی
locus of centres
U
مکان هندسی مرکزها
fleche
U
نقل مکان شمشیرباز
elevators
U
مکان افقی متحرک
elevator
U
مکان افقی متحرک
doppler shift
U
تغییر مکان دوپلری
rudders
U
مکان عمودی متحرک
components of displacement
U
مولفههای تغییر مکان
topography
U
مکان نگاری مساحی
current location counter
U
شمارنده مکان فعلی
cursor control
U
کنترل مکان نما
cyclic shift
U
تغییر مکان چرخهای
die shift
U
تغییر مکان حدیده
mobility
U
قابلیت نقل مکان
locus
U
مکان هندسی مرکزها
circular shift
U
تغییر مکان دایرهای
universe
U
کون و مکان دهر
flitting
U
نقل مکان کردن
flitted
U
نقل مکان کردن
flits
U
نقل مکان کردن
flit
U
نقل مکان کردن
rudder
U
مکان عمودی متحرک
circular shift
U
تغییر مکان حلقوی
location theory
U
نظریه تعیین مکان
toponymic
U
وابسته به مکان نامی
location vector
U
بردار مکان
[ریاضی]
shift out
U
تغییر مکان به بیرون
position
U
بردار مکان
[ریاضی]
ring shift
U
تغییر مکان حلقهای
red shift
U
تغییر مکان سرخ
position vector
U
بردار مکان
[ریاضی]
shift register
U
ثبات تغییر مکان
sides way
U
تغییر مکان جانبی
topological psychology
U
روانشناسی مکان نگر
transmigrator
U
نقل مکان کننده
whereabout
U
حدود تقریبی مکان
shift
U
تغییر مکان انتقال
shifted
U
تغییر مکان انتقال
radius vector
U
بردار مکان
[ریاضی]
protected location
U
مکان حفافت شده
piston displacement
U
تغییر مکان پیستون
shifts
U
تغییر مکان انتقال
mental topography
U
مکان نگاری ذهن
permanent change of station
U
تغییر مکان دایمی
logical shift
U
تغییر مکان منطقی
logic shift
U
تغییر مکان منطقی
tablet
U
مکان نما روی صفحه
on the move
<idiom>
U
حرکت از مکانی به مکان دیگر
statip shift register
U
ثبات تغییر مکان ایستا
support movement
U
تغییر مکان تکیه گاه
accomodation
وسایل آسایش واستراحت جا و مکان
moves
U
پیشنهاد کردن تغییر مکان
moved
U
پیشنهاد کردن تغییر مکان
move
U
پیشنهاد کردن تغییر مکان
locality
U
محل مخصوص مکان جغرافیایی
topology
U
مکان شناسی وضعیت جغرافیایی
forth
U
دور از مکان اصلی جلو
tablets
U
مکان نما روی صفحه
colocate
U
دریک مکان قرار دادن
dynamic shift register
U
ثبات تغییر مکان پویا
echeloned displacement
U
تغییر مکان رده برده
right shift
U
تغییر مکان به سمت راست
redeployment
U
تغییر مکان دادن یکانها
cursor movement keys
U
کلیدهای حرکت مکان نما
cursor control keys
U
کلیدهای کنترل مکان نما
dp
U
بی مکان ومنزل تبعید شده
output per unit of displacement
U
توان در واحد تغییر مکان
localities
U
محل مخصوص مکان جغرافیایی
removal
U
برطرف سازی نقل مکان
topographic
U
وابسته بنقشه برداری یا مکان نگاری
toponymy
U
ذکر اسامی نواحی مکان نامی
to take a run-up
U
با دویدن به مکان شروع نزدیک شدن
displacement
U
جابجا شدن جابجایی تغییر مکان
end in itself
<idiom>
U
مکان کافی برای راحت بودن
locate
U
مستقر ساختن مکان یابی کردن
high line
U
پل طنابی نقل مکان بین ناوها
located
U
مستقر ساختن مکان یابی کردن
horizontal tab
U
حرکت مکان نما به صورت افقی
pesthole
U
مکان مستعد برای بیماری واگیر
except
U
مکان دهی و ادغام شامل نیست
columnar transposition
U
تغییر مکان دادن عوامل در ستون
locating
U
مستقر ساختن مکان یابی کردن
locates
U
مستقر ساختن مکان یابی کردن
pokes
U
فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
poking
U
فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
poke
U
فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
poked
U
فرمان ذخیره قسمتی ازاطلاعات در یک مکان بخصوص
addressing
U
روشی که بخشی از حافظه مکان دهی میشود
ES IS
U
امکان مکان یابی router سیستم میانی بدهند
flat
U
تنظیم نرخ قیمت که تمام استفادههای از یک مکان را می پوشاند
debugs
U
آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
debugged
U
آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
flattest
U
تنظیم نرخ قیمت که تمام استفادههای از یک مکان را می پوشاند
coextensive
U
باهم دریک زمان ویک مکان بسط یافته
rate joystick
U
سکان هدایتی با سرعت ثابت حرکت مکان نما
debug
U
آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
cursor tracking
U
حرکت دادن مکان نما روی یک صفحه نمایش
disposition
U
صورت بندی وضع گسترش موضع گرفتن تغییر مکان
circle of position
U
دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com