Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
facility
U
مکان ساختمان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
barnstorm
U
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstormed
U
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorming
U
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorms
U
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
building system
U
اصول ساختمان طرز ساختمان نظم و ترتیب ساختمان
left shift
U
تغیر مکان به چپ ریاضی یک بیت از داده در کلمه . عدد دودویی با هر تغییر مکان دوبرابر میشود
cross hairs
U
دو خط متقاطع روی یک دستگاه ورودی که محل تقاطع انها مکان فعال مکان نمای یک سیستم گرافیکی رامشخص میکند
outline assembly drawing
U
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
peeked
U
فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeks
U
فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeking
U
فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peek
U
فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
displacement
U
اختلاف مکان تغییر مکان
moves
U
کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
move
U
کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
moved
U
کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
cycled
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
angle-post
U
[تیرک عمودی در گوشه ساختمان اسکلت چوبی، واقع در کنج ساختمان]
building material dealer
U
فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
dependency
U
[قسمتی از ساختمان های جدا از ساختمان اصلی]
gigantic building
U
ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
civil engineering contractor
U
مقاطعه کار ساختمان پیمانکار ساختمان
building enterprise
U
مقاطعه کاری ساختمان پیمانکاری ساختمان
coach-house
U
ساختمان خدمه
[در کنار ساختمان اصلی]
angular travel
U
تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
enterprise network
U
شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد
rotunda
U
ساختمان مدور ساختمان گنبددار
block structure
U
ساختمان بلاکی ساختمان کندهای
rotonda
U
ساختمان مدور ساختمان گنبددار
rotundas
U
ساختمان مدور ساختمان گنبددار
constructional feature
U
ترکیب ساختمان کیفیت ساختمان
double shell constraction
U
ساختمان دو جداره ساختمان دو غلافی
foundation soil
U
شالوده ساختمان فونداسیون ساختمان
overbuild
U
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
base shear
U
نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
migration
U
نقل مکان نقل مکان کردن
formulae
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
beneficial occupancy
U
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
purlieus
U
مکان جا
sited
U
مکان
sites
U
مکان
places
U
مکان
places
U
جا مکان
spaces
U
مکان
placing
U
جا مکان
placing
U
مکان
spot
U
مکان
illocal
U
بی مکان
spots
U
مکان
site
U
مکان
space
U
مکان
place
U
مکان
place
U
جا مکان
locus
U
مکان
stabilisers
U
مکان
locations
U
مکان
part
U
مکان
stabilizer
U
مکان
there
U
ان مکان
stead
U
مکان
location
U
مکان
construction batalion
U
گردان مهندسی ساختمان گردان ساختمان
placing
U
مکان موقع
location counter
U
مکان شمار
locative
U
دال بر مکان
memory location
U
مکان حافظه
locus
U
مکان هندسی
shift
U
تغییر مکان
place
U
مکان موقع
displacement
U
تغییر مکان
loci
U
مکان هندسی
places
U
مکان موقع
locality
U
موضع مکان
displaciment
U
تغییر مکان
displaciment
U
تفاوت مکان
change of place
U
تغییر مکان
nowhere
U
در هیچ مکان
left shift
U
تغییر مکان به چپ
cursors
U
مکان نما
cursor
U
مکان نما
displeacement of water
U
تغییر مکان اب
adverb of place
U
فرف مکان
topography
U
مکان نگاری
localities
U
موضع مکان
topographer
U
مکان نگار
response position
U
مکان جواب
storage location
U
مکان ذخیره
ubiety
U
کیفیت مکان
shifted
U
تغییر مکان
topology
U
مکان شناسی
clearing
U
مکان مسطح
locations
U
مکان یابی
topologist
U
مکان شناس
storage location
U
مکان انباره
location
U
مکان یابی
move
U
نقل مکان
clearings
U
مکان مسطح
sign position
U
مکان علامت
shifts
U
تغییر مکان
nowheres
U
در هیچ مکان
print position
U
مکان چاپ
place of honor
U
مکان پر افتخار
place learning
U
مکان اموزی
moves
U
نقل مکان
unit position
U
مکان واحد
screen position
U
مکان صفحه
moved
U
نقل مکان
otherwhere
U
در مکان دیگر
public place
U
مکان عمومی
circular shift
U
تغییر مکان حلقوی
die shift
U
تغییر مکان حدیده
circular shift
U
تغییر مکان دایرهای
universe
U
کون و مکان دهر
components of displacement
U
مولفههای تغییر مکان
cursor control
U
کنترل مکان نما
cyclic shift
U
تغییر مکان چرخهای
crusor arrows
U
پیکانهای مکان نما
current location counter
U
شمارنده مکان فعلی
position vector
U
بردار مکان
[ریاضی]
displacement
U
جابجاشدگی تغییر مکان
flitting
U
نقل مکان کردن
flitted
U
نقل مکان کردن
flits
U
نقل مکان کردن
elevators
U
مکان افقی متحرک
elevator
U
مکان افقی متحرک
arithmetic shift
U
تغییر مکان حسابی
radius vector
U
بردار مکان
[ریاضی]
topography
U
مکان نگاری مساحی
locus
U
مکان هندسی مرکزها
location vector
U
بردار مکان
[ریاضی]
position
U
بردار مکان
[ریاضی]
flit
U
نقل مکان کردن
sides way
U
تغییر مکان جانبی
location theory
U
نظریه تعیین مکان
shifts
U
تغییر مکان انتقال
fleche
U
نقل مکان شمشیرباز
toponymic
U
وابسته به مکان نامی
location of industry
U
تعیین مکان صنعت
shifted
U
تغییر مکان انتقال
shift
U
تغییر مکان انتقال
ring shift
U
تغییر مکان حلقهای
topological psychology
U
روانشناسی مکان نگر
locate mode
U
باب مکان یابی
red shift
U
تغییر مکان سرخ
mobility
U
قابلیت نقل مکان
logic shift
U
تغییر مکان منطقی
end around shift
U
تغییر مکان دورگشتی
logical shift
U
تغییر مکان منطقی
shift register
U
ثبات تغییر مکان
whereabout
U
حدود تقریبی مکان
permanent change of station
U
تغییر مکان دایمی
doppler shift
U
تغییر مکان دوپلری
rudders
U
مکان عمودی متحرک
rudder
U
مکان عمودی متحرک
piston displacement
U
تغییر مکان پیستون
protected location
U
مکان حفافت شده
mental topography
U
مکان نگاری ذهن
drilling position
U
مکان مته کاری
locus of centres
U
مکان هندسی مرکزها
shift out
U
تغییر مکان به بیرون
transmigrator
U
نقل مکان کننده
horizontal stabilizer
U
مکان افقی ثابت
on the move
<idiom>
U
حرکت از مکانی به مکان دیگر
right shift
U
تغییر مکان به سمت راست
redeployment
U
تغییر مکان دادن یکانها
forth
U
دور از مکان اصلی جلو
output per unit of displacement
U
توان در واحد تغییر مکان
removal
U
برطرف سازی نقل مکان
accomodation
وسایل آسایش واستراحت جا و مکان
localities
U
محل مخصوص مکان جغرافیایی
tablet
U
مکان نما روی صفحه
tablets
U
مکان نما روی صفحه
colocate
U
دریک مکان قرار دادن
moved
U
پیشنهاد کردن تغییر مکان
echeloned displacement
U
تغییر مکان رده برده
dynamic shift register
U
ثبات تغییر مکان پویا
dp
U
بی مکان ومنزل تبعید شده
cursor control keys
U
کلیدهای کنترل مکان نما
cursor movement keys
U
کلیدهای حرکت مکان نما
moves
U
پیشنهاد کردن تغییر مکان
topology
U
مکان شناسی وضعیت جغرافیایی
move
U
پیشنهاد کردن تغییر مکان
statip shift register
U
ثبات تغییر مکان ایستا
locality
U
محل مخصوص مکان جغرافیایی
support movement
U
تغییر مکان تکیه گاه
end in itself
<idiom>
U
مکان کافی برای راحت بودن
pesthole
U
مکان مستعد برای بیماری واگیر
high line
U
پل طنابی نقل مکان بین ناوها
topographic
U
وابسته بنقشه برداری یا مکان نگاری
locates
U
مستقر ساختن مکان یابی کردن
columnar transposition
U
تغییر مکان دادن عوامل در ستون
to take a run-up
U
با دویدن به مکان شروع نزدیک شدن
toponymy
U
ذکر اسامی نواحی مکان نامی
horizontal tab
U
حرکت مکان نما به صورت افقی
locating
U
مستقر ساختن مکان یابی کردن
located
U
مستقر ساختن مکان یابی کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com