Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 30 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
locative
U
مکانی
local
<adj.>
U
مکانی
regional
<adj.>
U
مکانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
locative
U
حالت مکانی
place utility
U
مطلوبیت مکانی
place value
U
ارزش مکانی
position habit
U
عادت مکانی
position response
U
پاسخ مکانی
clearing out
[of a place]
U
اخراج
[از مکانی]
location chart
U
نگاره مکانی
local
U
مکانی موضعی
local
U
مکانی شهری
locals
U
مکانی موضعی
locals
U
مکانی شهری
parabola
U
قطع مکانی
parabolas
U
قطع مکانی
positional notation
U
نشان گذاری مکانی
put on the map
<idiom>
U
باعث معروف شدن مکانی
on the move
<idiom>
U
حرکت از مکانی به مکان دیگر
location
U
جایگاه وضعیت مکانی جا دادن
locations
U
جایگاه وضعیت مکانی جا دادن
there is time and place for everything
<proverb>
U
هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد
relative
U
اطلاعات مکانی دررابط ه با یک نقط ه مرجع
lay over
<idiom>
U
به مکانی درراه رسیدن برای مدتی ماندن
bit mapped screen
U
pixel یک صفحه نمایش که در ان هر سلول تصویری میتوانددر ارتباط با مکانی از حافظه
groupies
U
دختری که به امید آشنایی با هنر پیشگان یا ورزشکاران و غیره آنها را از مکانی به مکان دیگر تعقیب میکند
groupie
U
دختری که به امید آشنایی با هنر پیشگان یا ورزشکاران و غیره آنها را از مکانی به مکان دیگر تعقیب میکند
plenum method
U
طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
destinations
U
محلی که چیزی ارسال میشود مکانی که داده ارسال میشود
destination
U
محلی که چیزی ارسال میشود مکانی که داده ارسال میشود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com