English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
component of a symmetrical system U مولفه دستگاه متوازن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rubber banding U قابلیتی از CAD که به یک مولفه اجازه میدهد تا درطول صفحه نمایش بوسیله قلم الکترونیکی یا دستگاه ماوس به مکان مورد نظرکشیده شود
concordant U متوازن
isochronous U متوازن
well conditioned U متوازن
isochronal U متوازن
balanced U متوازن
harmonic U متوازن
equipoise U متوازن کردن
balance economy U اقتصاد متوازن
ampere balance U امپرسنج متوازن
balanced state U حالت متوازن
balanced budget U بودجه متوازن
cyclically balanced budget U بودجه متوازن ادواری
counterbalancing U متوازن سازی تقابلی
balanced budget theorem U قضیه بودجه متوازن
balanced growth model U الگوی رشد متوازن
balanced polyphase system U مدار چند فاز متوازن
components U مولفه
d.c. component U مولفه دی سی
component U مولفه
constituents U مولفه
constituent U مولفه
multiplier effect of a balanced budget U اثر بهم فزاینده بودجه متوازن
balanced budget multiplier U ضریب بهم فزاینده بودجه متوازن
discrete component U مولفه گسسته
active element U مولفه موثر
component forces U نیروهای مولفه
components U مولفه بردار
homopolar component U مولفه همقطب
component U مولفه بردار
tangential component U مولفه مماسی
zero sequence component U مولفه همقطب
active component U مولفه موثر
wind component U مولفه مربوط به باد
imaginary part U مولفه موهومی [ریاضی]
effective wind U مولفه باد موثر
out of phase component U مولفه بیرون از فاز
populated board U یک تخته مدار چاپی که حاوی تمام مولفه ها الکترونیکی خود میباشد
alignments U میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
alignment U میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
synchro U دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
meteorograph U دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
rawin U دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
attitude director indicator U دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
transponder U فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator U دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
rat's nest U یک ویژگی در سیستمهای طراحی مدار چاپی که به استفاده کننده اجازه میدهدتا تمام اتصالات میان مولفه ها را ببیند
all mains set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
semaphore U دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
prints U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
print U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
quad density U تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
compressor U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
facsimile recorder U دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
pulmotor U دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
equilibrator U دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressors U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
mttf U متوسط مدت زمانی که در ان سیستم یا مولفه سیستم بدون خطا کار کندFailure To Time ean
peripheral device U دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer U مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
performance factor U ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
gun slide U دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
cold swaging machine U دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
data transceiver U دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
transducer U دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
plate milling stand U مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
cipher device U وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
lazy U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator U دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
units U دستگاه قسمتی از یک دستگاه
unit U دستگاه قسمتی از یک دستگاه
automatic search jammer U دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine U دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
direct access storage device U اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
which transponder U علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
column grinder U دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
insulation testing apparatus U دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
intercept receiver U دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
laser linescan U دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
survey meter U دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
telephone repeater U دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
preset vector U دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
traversing mechanism U دستگاه حرکت در سمت دستگاه سمت
declination constant U زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
moving iron instrument U دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
devices U دستگاه
unit U یک دستگاه
plant U دستگاه
apparatus U دستگاه
unit U دستگاه
units U یک دستگاه
system U دستگاه
appurtenance U دستگاه
units U دستگاه
organ system U دستگاه
systems U دستگاه
nervous system U دستگاه پی
plants U دستگاه
utensils U دستگاه
utensil U دستگاه
set U دستگاه
machines U دستگاه
sets U دستگاه
installation U دستگاه
installations U دستگاه
device code U کد دستگاه
nervous systems U دستگاه پی
equipment U دستگاه
mechanism U دستگاه
machined U دستگاه
setting up U دستگاه
team U یک دستگاه
teams U یک دستگاه
appliance U دستگاه
instrument U دستگاه
appliances U دستگاه
device U دستگاه
mechanisms U دستگاه
machine U دستگاه
abel closed tester U دستگاه ابل
printer machine U دستگاه چاپ
leverage U دستگاه اهرمی
telegraphs U دستگاه تلگراف
storage device U دستگاه ذخیره
tape drives U دستگاه نوارخوان
punching machine U دستگاه منگنه
abrasive cutting machine U دستگاه برش
predictor U دستگاه مدبر
storage device U دستگاه انبارش
automatic U دستگاه خودکار
automatics U دستگاه خودکار
telegraphing U دستگاه تلگراف
shock inducer U دستگاه ضربه زن
sequential device U دستگاه ترتیبی
absorption apparatus U دستگاه جذب
puller U دستگاه کشش
telegraph U دستگاه تلگراف
telegraphed U دستگاه تلگراف
psychic apparatus U دستگاه روانی
nervous system U دستگاه عصبی
rhombohedral system U دستگاه لوزوجهی
rail cambering machine U دستگاه ریل خم کن
respiratory system U دستگاه تنفسی
retort U دستگاه تقطیر
retorts U دستگاه تقطیر
device U شعار دستگاه
power plant U دستگاه تولیدنیروی
radio set U دستگاه رادیو
reference frame U دستگاه مقایسهای
devices U شعار دستگاه
recuperator U دستگاه عاید
apparatus U الت دستگاه
receiving set U دستگاه گیرنده
guns U دستگاه تزریق
gun U دستگاه تزریق
recording instrument U دستگاه ضبط
robots U دستگاه خودکار
power plants U دستگاه تولیدنیروی
punching machine U دستگاه پانچ
nervous systems U دستگاه عصبی
fifth column U دستگاه جاسوسی
separator U دستگاه تجزیه
tape drive U دستگاه نوارخوان
safety device U دستگاه ضامن
prime mover U دستگاه محرک
prime movers U دستگاه محرک
rolling mill U دستگاه نورد
curler U دستگاه فرزنی
curlers U دستگاه فرزنی
appendage U دستگاه فرعی
appendages U دستگاه فرعی
rivet gun U دستگاه پرچ
quantized system U دستگاه کوانتایی
recording instrument U دستگاه ثبات
c.g.s. system U دستگاه سگث
jack plane U رنده دستگاه
communication device U دستگاه ارتباطی
instrumental error U خطای دستگاه
instrumental accuracy U دقت دستگاه
input device U دستگاه ورودی
induction instrument U دستگاه القائی
induction current instrument U دستگاه القائی
illuminator U دستگاه روشنایی
identification of friend from foe U دستگاه تشخیص
i.f.f. system U دستگاه تشخیص
control gear U دستگاه کنترل
coordinates U دستگاه مختصات
honing machine U دستگاه سنگ
jointing plane U رنده دستگاه
classical system U دستگاه کلاسیک
magneto U دستگاه مولدبرق
machine frame U چارچوب دستگاه
machine foundation U پایه دستگاه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com