Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
solid state component
U
مولفهء حالت جامد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
soild state
U
حالت جامد
solid state
U
حالت جامد
solid state physics
U
فیزیک حالت جامد
solid state cartridge
U
کارتریج حالت جامد
soild state electrode
U
الکترود حالت جامد
precipitate electrode
U
الکترود حالت جامد
solid state diffusion
U
پخش حالت جامد
solid state circuitry
U
مدارات حالت جامد
solid state device
U
دستگاه حالت جامد
solid-state laser
U
لیزر حالت جامد
[فیزیک]
hall effect
U
یچ الکترونیکی در حالت جامد که با میدن مغناطیسی کار میکند
phototransistor
U
نیمه هادی حالت جامد که باجذب نور حفره هایی در ان ایجاد میشود و این جریان توسط عمل ترانزیستور تاچندین برابر تشدید میشود
the i
U
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
foreground
U
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
squaring
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogue
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
square
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analog
U
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying
U
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
oblique case
U
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor
U
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
print
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternates
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism
U
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
state of rest
U
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
devitrify
U
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternate
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
genitive
U
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity
U
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
solids
U
جامد
heavyset
U
جامد
massy
U
جامد
illiquid
U
جامد
rigid
U
جامد
solid
U
جامد
exanimate
U
جامد
inorganic
U
جامد
robust
U
جامد یا
robustly
U
جامد یا
crystalin solid
U
جامد متبلور
solid fuel
U
سوخت جامد
concretion
U
جامد شدن
monoatomic solid
U
جامد تک اتمی
monohydrate
U
جامد تک ابه
solidification
U
تبدیل به جامد
paraffin wax
U
پارافین جامد
discharge of solids
U
بده جامد
sediment discharge
U
بده جامد
solidify
U
جامد کردن
solidified
U
جامد کردن
insensitive
U
جامد کساد
solidifies
U
جامد کردن
insensitivity
U
جامد کساد
solidifying
U
جامد کردن
semisolid
U
نیمه جامد
soild solution
U
محلول جامد
solid propellant
U
سوخت جامد
solidly
U
بطور جامد
solid solution
U
محلول جامد
thickened fuel
U
سوخت جامد
uart
U
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
adamant
U
جسم جامد و سخت
solid
U
ماده جامد سفت
substitutional solid solution
U
محلول جامد جانشینی
solid support
U
تکیه گاه جامد
solids press down
U
اجسام جامد سوی
solids
U
ماده جامد سفت
solidifies
U
جامد کردن یا شدن
exploded view
U
شرحی از یک ساختمان جامد
concretely
U
بطور محکم یا جامد
adamantly
U
جسم جامد و سخت
solidifying
U
جامد کردن یا شدن
gas solid chromatography
U
کروماتوگرافی گاز- جامد
solidify
U
جامد کردن یا شدن
solidified
U
جامد کردن یا شدن
spectrality
U
حالت طیفی حالت شبحی
marginal case
U
حالت نهائی حالت حدی
transitoriness
U
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectralness
U
حالت طیفی حالت شبحی
cold forming
U
حالت دهی در حالت سرد
restrictor
U
لایهای از سوخت جامد فاقداکسیدان
harden
U
تبدیل به جسم جامد کردن
hardens
U
تبدیل به جسم جامد کردن
solid looking
U
دارای قیافه جامد وبیروح
pentahedron
U
جسم جامد پنج وجهی
three-dimensional
U
و بنابراین به نظر جامد می آید
wham
U
صدای بهم خوردن اجسام جامد
stereography
U
فن نمایش اجسام جامد برسطح مستوی
coanda effect
U
گرایش سیال برای چسبیدن به سطح جامد
adsorption
U
انقباض گازها و مایعات روی سطوح سخت و جامد
cure time
U
زمان لازم برای جامد شدن کامل رزین
terriers
U
نوعی موشک زمین به هوا باسوخت جامد و هدایت شونده
terrier
U
نوعی موشک زمین به هوا باسوخت جامد و هدایت شونده
aerosols
U
ترکیب کلوئیدی ذرات بسیارریز مایع یا جامد در گاز یک دست
aerosol
U
ترکیب کلوئیدی ذرات بسیارریز مایع یا جامد در گاز یک دست
crude
U
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
cartridges
U
محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
restricted propellant
U
سوخت جامد که تنها قسمتی از سطح ان در معرض احتراق قرار دارد
volumetric loading/density
U
خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
boost rocket
U
موتور راکت با سوخت جامد یامایع برای به حرکت دراوردن یک رسانگر
cartridge
U
محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
wire frame model
U
نمایش داده شده با خط وط و منحنی به جای مکانهای توپر یا داشتن فاهر جامد
chemisorption
U
پیوند یک مایع یا یک گاز باسطح و یا داخل یک جسم جامد توسط پیوندها یانیروهای شیمیایی
regression rate
U
سرعت خطی سوختن دانههای سوخت جامد در امتداد عمودبر سطح در نقطه موردنظر
real mode
U
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength
U
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
age hardening
U
سخت گردانی همبسته ها به وسیله تشکیل محلول جامد فوق اشباع و رسوب مقادیراضافی در اثر گذشت زمان
universal
U
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
migration
U
حرکت در سطح مولکولی از یک جسم جامد به جسم جامددیگر
charges
U
جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
charge
U
جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
brinell hardness
U
سنجش سختی نسبی اجسام جامد یا صلب توسط اندازه گیری میزان فرورفتگی ناشی از فشردن گلوله 01 میلیتری سخت روی سطح فلز موردازمایش
forward seat
U
حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
moods
U
حالت
phase
U
حالت
phases
U
حالت
phased
U
حالت
stances
U
حالت
stance
U
حالت
makes
U
حالت
febricity
U
حالت تب
pyreticosis
U
حالت تب
posturing
U
حالت
idiocrasy
U
حالت
postured
U
حالت
posture
U
حالت
predicaments
U
حالت
make
U
حالت
estate
U
حالت
queasiness
U
حالت قی
if
U
حالت
cases
U
حالت
mood
U
حالت
feverishness
U
حالت تب
predicament
U
حالت
glass eyed
U
بی حالت
case
U
حالت
self
U
حالت
ill conditioned
U
بد حالت
line condition
U
حالت خط
fettle
U
حالت
estates
U
حالت
state-
U
حالت
expression
U
حالت
condition
U
حالت
temperament
U
حالت
attitudes
U
حالت
expressions
U
حالت
situation
U
حالت
situations
U
حالت
temperaments
U
حالت
attitude
U
حالت
stating
U
حالت
status
U
حالت
state
U
حالت
stated
U
حالت
grain
U
حالت
manner
U
حالت
unexpressive
U
بی حالت
postures
U
حالت
temper
U
حالت
tempered
U
حالت
states
U
حالت
disposition
U
حالت
tempers
U
حالت
equilibrium state
U
حالت تعادل
feminity
U
حالت زنانه
equation of state
U
معادله حالت
erectness
U
حالت عمودی
exceptional case
U
حالت استثنایی
excited state
U
حالت برانگیخته
expressive eyes
U
چشمان با حالت
facial expression
U
حالت چهره
febile
U
دارای حالت تب
feminineness
U
حالت زنانه
energy state
U
حالت انرژی
averaged
U
در حالت کلی
hang over
U
حالت خماری
heat proof quality
U
حالت نسوزی
humanness
U
حالت انسانیت
i.c.
U
حالت اولیه
iciness
U
حالت یخی
idiocrasy
U
حالت مخصوص
idle position
U
حالت سکون
ignition condition
U
حالت احتراق
in a state of depression
U
در حالت افسردگی
in form
U
خوش حالت
inactive status
U
حالت انتساب
incipience
U
حالت نخستین
adrenergic reponse state
U
حالت پر ادرنالینی
final state
U
حالت پایانی
on average
[on av.]
U
در حالت کلی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com