English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
suppression U موقوف سازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
verthrow U موقوف سازی انقراض
Other Matches
rectification U یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
consecrated U موقوف
proscriptive U موقوف
sacred to U موقوف به
suppressed U موقوف
overthrown U موقوف کردن
suppressing U موقوف کردن
overthrow U موقوف کردن
sacred to god U موقوف بخدا
suppressed U موقوف شده
overthrowing U موقوف کردن
overthrows U موقوف کردن
suppressive U موقوف سازنده
to bring to a stop U موقوف کردن
abolishable U موقوف شدنی
beneficiary U موقوف علیه
sacred U خاص موقوف
suppressor U موقوف سازنده
contingents U موکول یا موقوف به
contingent U موکول یا موقوف به
break off U موقوف کردن
drop track U تعقیب موقوف
suppressor U موقوف کننده
desuetude U موقوف شدگی
beneficiary of an endowment U موقوف علیه
to break off U موقوف کردن
to do away with U موقوف کردن
suppresses U موقوف کردن
to put a stop to U موقوف کردن
cease U موقوف شدن
cease U موقوف کردن
ceased U موقوف شدن
ceased U موقوف کردن
ceases U موقوف شدن
ceases U موقوف کردن
ceasing U موقوف شدن
ceasing U موقوف کردن
to put an end to U موقوف کردن
beneficiaries U موقوف علیه
to wipe out U موقوف کردن
insuppresible U موقوف نشدنی
to fall in to d. U موقوف شدن
overthrew U موقوف کردن
suppress U موقوف کردن
cesser U موقوف شدن
avoid U موقوف کردن
avoided U موقوف کردن
avoiding U موقوف کردن
avoids U موقوف کردن
foundation school U اموزشگاه موقوف
Shut up ! dont inter fere . U فضولی موقوف !
subvert U برانداختن موقوف کردن
hands-off U دست زدن موقوف
hands off U دست زدن موقوف
subverting U برانداختن موقوف کردن
subverts U برانداختن موقوف کردن
subverted U برانداختن موقوف کردن
to phase out something U به تدریج موقوف کردن چیزی
suspends U موقوف الاجرا کردن معلق
suspending U موقوف الاجرا کردن معلق
suspend U موقوف الاجرا کردن معلق
prebend U محل پرداخت موقوف یا عواید کلیسا موقوفه کلیسایی
prebendal U محل پرداخت موقوف یا عواید کلیسا موقوفه کلیسایی
to ring the knell of anything U موقوف شدن چیزی را اعلام کردن یاجار زدن
calculating U دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials U وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
skip it U در رهگیری هوایی یعنی تک راقطع کنید یا تک نکنید یارهگیری موقوف
fee tail U تقسیم تناصفی اراضی از طرف مالک ملک موقوف یا حبس شده
jagger U الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant U کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
pre-treatment U عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address U سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
irritancy U پوچ سازی باطل سازی
frustrations U خنثی سازی محروم سازی
ouster U بی بهره سازی محروم سازی
formularization U کوتاه سازی ضابطه سازی
imagery U مجسمه سازی شبیه سازی
subjugation U مقهور سازی مطیع سازی
frustration U خنثی سازی محروم سازی
erasable U 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saved U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
neutralize track U هدف را تعقیب نکنید دررهگیری هوایی تعقیب موقوف
symmetrical compression U سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
zero supperssion U موقوف کردن صفرها جایگزینی صفرهای ماقبل یک عدد با جای خالی به طوریکه صفرها در موقعیت چاپ عددفاهر نشوند
sorts U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hits U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic U کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
Indeo U فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump U 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
dock U جاخالی کردن موقوف کردن
to make an end of U موقوف کردن تمام کردن
to mend or end U اصلاح کردن یا موقوف کردن
docked U جاخالی کردن موقوف کردن
docks U جاخالی کردن موقوف کردن
insupressive U پامال نشدنی موقوف نشدنی
externals U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
discontinued U بس کردن موقوف کردن
discontinues U بس کردن موقوف کردن
discontinuing U بس کردن موقوف کردن
discontinue U بس کردن موقوف کردن
retortion U خم سازی
retortion U کج سازی
repk lection U پر سازی
padding U له سازی
local anasthesia U سر سازی
bridgework U پل سازی
stylization U مد سازی
bridge building U پل سازی
individualizes U تک سازی
pavement U کف سازی
individualized U تک سازی
individualize U تک سازی
flection U خم سازی
individualises U تک سازی
individualised U تک سازی
compaction U تو پر سازی
idolization U بت سازی
individualising U تک سازی
deflexion U خم سازی
individualizing U تک سازی
pavements U کف سازی
individuation U تک سازی
individualization U تک سازی
truncation U بی سر سازی
flooring U کف سازی
decryption U اشکار سازی
deep foundation U پی سازی در عمق
defeasance U باطل سازی
aromatization U معطر سازی
aromatization U عطر سازی
denaturation U مصنوعی سازی
deconditioning U ناشرطی سازی
debilitation U ناتوان سازی
deallocation U ازاد سازی
deactivation U بی اثر سازی
activation barrier U سد فعال سازی
anonymization U گمنام سازی
afforestment U جنگل سازی
anabiosis U زنده سازی
divestment U بی بهره سازی
divestiture U برهنه سازی
divestiture U بی بهره سازی
withdrawal U رها سازی
acidification U اسید سازی
manifestation U اشکار سازی
manifestations U اشکار سازی
dilution U رقیق سازی
die shop U حدیده سازی
die making U حدیده سازی
detersion U پاک سازی
derichment U رقیق سازی
discolourment U بدرنگ سازی
deprival U بی بهره سازی
activation U فعال سازی
denudation U برهنه سازی
bonification U به سازی محیط
arrefication U رقیق سازی
cartwright's shop U دوچرخه سازی
coking period U زمان کک سازی
de energize U بی برق سازی
coking time U زمان کک سازی
compaction U فشرده سازی
compactions U فشرده سازی
computer simulation U شبیه سازی
canalization U کانال سازی
canalization U ابراه سازی
canalization U مجرا سازی
coking chamber U اطاقک کک سازی
capital building U سرمایه سازی
cavitation U حفره سازی
ceiling construction U سقف سازی
channelization U ترعه سازی
channelization U مجرا سازی
channelization U تنگه سازی
christianization U عیسوی سازی
carnification U گوشت سازی
carcassing U اسکلت سازی
carbonize U کربن سازی
capitalization U سرمایه سازی
calico printing U چیت سازی
calcination U اهک سازی
cabinetwork U مبل سازی
bellfounding U زنگ سازی
belittlement U کم ارزش سازی
bedevilment U شیطان سازی
beadwork U تسبیح سازی
de escalation U محدود سازی
balladry U تصنیف سازی
atomization U ریز سازی
road construction U جاده سازی
road building U جاده سازی
asphalt paving U جاده سازی
dazzlement U خیره سازی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com