Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
business
U
موضوع تجارت
businesses
U
موضوع تجارت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
custom of a trade
U
عادت یک تجارت اصول متداول تجارت
lawmerchant
U
حقوق تجارت قدیم دادگاه تجارت
sequential access
U
فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
queue
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queueing
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queues
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queued
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread
U
این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
red herrings
U
شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herring
U
شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
that is not the proposition
U
موضوع چیز دیگر است موضوع این نیست
reverse
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversed
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversing
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
circular
U
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circulars
U
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
mystery
U
تجارت
mysteries
U
تجارت
trafficking
U
تجارت
furriery
U
تجارت خز
graphics, business
U
تجارت
trade
U
تجارت
traffics
U
تجارت
commerce
U
تجارت
trafficked
U
تجارت
business
U
تجارت
businesses
U
تجارت
traded
U
تجارت
traffic
U
تجارت
free trade
U
تجارت ازاد
joint adventure
U
تجارت مشترک
chamber of commerce
U
اطاق تجارت
carring trade
U
تجارت داخله
business law
U
حقوق تجارت
law of the staple
U
حقوق تجارت
law merchant
U
قانون تجارت
law merchant
U
حقوق تجارت
traffic
U
تجارت غیرقانونی
trafficked
U
تجارت غیرقانونی
fair trade
U
تجارت مشروع
trafficking
U
تجارت غیرقانونی
traffics
U
تجارت غیرقانونی
cabotage
U
تجارت ساحلی
internal trade
U
تجارت داخلی
foreign trade
U
تجارت خارجی
floating trade
U
تجارت دریایی
flax trade
U
تجارت کتان
fair trade
U
تجارت عادلانه
fair trade
U
تجارت منصفانه
refinancing
U
از نو تجارت کردن
refinances
U
از نو تجارت کردن
refinanced
U
از نو تجارت کردن
refinance
U
از نو تجارت کردن
commercial law
U
حقوق تجارت
counter trade
U
تجارت متقابل
free in trade
U
تجارت ازاد
bilateral trade
U
تجارت دوجانبه
chamber of commerce
U
اتاق تجارت
chamber of trade
U
اتاق تجارت
commercial code
U
قانون تجارت
internal commerce
U
تجارت داخلی
commercial law
U
قانون تجارت
home trade
U
تجارت داخلی
freedom of trade
U
ازادی تجارت
freedom of enterprise
U
ازادی تجارت
free trader
U
تجارت ازاد
merchandise
U
تجارت کردن
mercantile law
U
قانون تجارت
trade deficit
U
کسری تجارت
open trade
U
تجارت ازاد
merchandies
U
تجارت کردن
enterprises
U
تعهد تجارت
enterprise
U
تعهد تجارت
unfavorable trade
U
تجارت نامطلوب
traditional trade
U
تجارت سنتی
trade barrier
U
مانع تجارت
maritime trade
U
تجارت دریایی
commercialism
U
تجارت گرائی
unfavorable trade
U
تجارت نامساعد
restraint of trade
U
محدودیت تجارت
laissez-faire
U
ازادی تجارت
commercial
U
مربوط به تجارت
regional trade
U
تجارت منطقهای
gains from trade
U
منافع حاصل از تجارت
trade
U
تجارت داد وستد
traded
U
تجارت داد وستد
multilateral trade
U
تجارت چند جانبه
trade
U
تجارت داد و ستد
visibles
U
اقلام مرئی تجارت
contraband
U
تجارت قاچاق یاممنوع
automobile trade
U
صنعت یا تجارت اتومبیل
downtown
U
مرکز تجارت شهر
trade magazine
U
مجله تخصصی تجارت
free enterprise system
U
نظام تجارت ازاد
transport business
U
تجارت حمل و نقل
free trade area
U
منطقه تجارت ازاد
free trade area
U
حوزه تجارت ازاد
balance of foreign trade
U
تراز تجارت خارجی
It is both pilgrimage and commerce.
<proverb>
U
هم زیارت است هم تجارت .
traded
U
تجارت داد و ستد
international trade
U
تجارت بین المللی
carrying-trade
U
تجارت حمل و نقل
traffics
U
تجارت هدایت شده
invisible trade
U
تجارت غیرقابل رویت
invisible items of trade
U
اقلام نامرئی تجارت
trafficking
U
تجارت هدایت شده
trafficked
U
تجارت هدایت شده
commerce
U
معاشرت تجارت کردن
traffic
U
تجارت هدایت شده
mentoring
U
مرشدی
[تجارت و بازرگانی]
free enterprise
U
تجارت ومعامله ازاد
transport industry
U
تجارت حمل و نقل
adventure
تجارت مخاطره آمیز
shipping trade
U
تجارت حمل و نقل
international trade
U
تجارت بین الملل
carrying trade
U
تجارت حمل و نقل
carrying business
U
تجارت حمل و نقل
adventures
U
تجارت مخاطره امیز
transport trade
U
تجارت حمل و نقل
shopping mall
[American]
U
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
mall
U
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping centre
[British]
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail park
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
barter away
U
تجارت یا معامله پایاپای کردن
shopping center
[American]
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
commercial center
[American]
U
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
aids to trade
U
خدمات جنبی تجارت مانندبانکدارب
strip mall
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre
[British]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail centre
[British]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
shopping mall
[American]
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
strip mall
U
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail park
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
shopping mall
[American]
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
mall
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
commercial center
[American]
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping center
[American]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
shopping centre
[British]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
strip mall
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail centre
[British]
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
mall
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
strip mall
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
commercial center
[American]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre
[British]
U
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
retail centre
[British]
U
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
mall
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail park
U
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping center
[American]
U
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
shopping mall
[American]
U
مجتمع خرید
[تجارت و بازرگانی]
shopping centre
[British]
U
مرکز تجاری
[تجارت و بازرگانی]
commercial center
[American]
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
take a bath
<idiom>
U
ویرانی تجارت ،ورشکست شدن
retail shopping centre
[British]
U
مجتمع تجاری
[تجارت و بازرگانی]
multilateral trade
U
تجارت باچند کشور در ان واحد
interstate commerce commission
U
کمیسیون تجارت بین ایالات
Free pree (trade,port).
U
مطبوعات ( تجارت ،بندر ) آزاد
microeconomics
U
اقتصاد خرد
[تجارت و بازرگانی]
micro-economics
U
اقتصاد خرد
[تجارت و بازرگانی]
restrictive trade practices
U
روشهای محدود کردن تجارت
I am here on business.
برای تجارت اینجا آمدم.
mentoring
U
مربی بودن
[تجارت و بازرگانی]
retail park
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
copartner
U
سهیم وشریک در تجارت وغیره
retail centre
[British]
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre
[British]
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
shopping center
[American]
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
shopping centre
[British]
U
مرکز خرید
[تجارت و بازرگانی]
wool stapler
U
کسیکه تجارت پشم خام میکند
businesses
U
که باعث میشود یک تجارت کار باشد
(not) have anything to do with someone
<idiom>
U
نخواستن دوستی یا کار یا تجارت داشتن
business
U
که باعث میشود یک تجارت کار باشد
white slave
U
استفاده از زن برای فحشاء تجارت ناموس
trade follows the flag
U
تجارت کشورهای مشترک المنافع با انگلستان
vent for surplus theory of trade
U
نظریه تجارت "درباره استفاده از مازاد "
dumping
U
سیاست تبعیض قیمت در تجارت بین الملل
mail order house
U
تجارت خرده فروشی بوسیله مکاتبات پستی
Trade ( business ) is slack this week .
U
این هفته بازار ( تجارت ) کساد است
technology
U
قرار دادن یک قطعه الکترونیکی جدید در تجارت یا صنعت
technologies
U
قرار دادن یک قطعه الکترونیکی جدید در تجارت یا صنعت
plotless
U
بی موضوع
subjects
U
موضوع ها
themes
U
موضوع ها
propositioned
U
موضوع
topics
U
موضوع ها
subject
[topic]
U
موضوع
propositioning
U
موضوع
proposition
U
موضوع
propositions
U
موضوع
afair
U
موضوع
matters
U
موضوع
mattering
U
موضوع
mattered
U
موضوع
matter
U
موضوع
motifs
U
موضوع
texts
U
موضوع
indirect objects
U
موضوع
objected
U
موضوع
questioned
U
موضوع
questions
U
موضوع
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com