English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
it is a question of money U موضوع بسته به
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
queued U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queueing U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queues U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
sequential access U فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
queue U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread U این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
red herrings U شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herring U شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
that is not the proposition U موضوع چیز دیگر است موضوع این نیست
packets U بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packet U بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
reversed U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversing U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
packaging U ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
circular U فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circulars U فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
child window U پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
gift wrap U بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
multicast packet U بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
slated items U مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
themes U موضوع
subjected U موضوع
head U موضوع
matter U موضوع
theme U موضوع
texts U موضوع
text U موضوع
subject U موضوع
mattered U موضوع
point U موضوع
questioned U موضوع
questions U موضوع
topic U موضوع
subject [topic] U موضوع
themes U موضوع ها
subjects U موضوع ها
question U موضوع
propositioned U موضوع
afair U موضوع
mattering U موضوع
matters U موضوع
proposition U موضوع
propositioning U موضوع
propositions U موضوع
topics U موضوع ها
issue U موضوع
objected U موضوع
objecting U موضوع
objects U موضوع
issues U موضوع
issued U موضوع
topic U موضوع
topics U موضوع
direct objects U موضوع
indirect objects U موضوع
object U موضوع
criteria U موضوع
motifs U موضوع
subjecting U موضوع
plotless U بی موضوع
subjects U موضوع
motif U موضوع
in question U موضوع بحث
issued U موضوع شماره
subject of debate U موضوع دعوی
universe of discourse U موضوع بحث
decade U ده موضوع یا رویداد
decades U ده موضوع یا رویداد
issue U موضوع شماره
in contestation U موضوع بحث
subject matter U موضوع اصلی
privity U موضوع محرمانه
cases U موضوع حالت
case U موضوع حالت
issue U موضوع دعوی
affaire d'honneur U موضوع شرافتی
fair game <idiom> U موضوع تهاجم
res ipsa loquitur U موضوع گویاست
irrelevant U خارج از موضوع
problems U معما موضوع
issues U موضوع شماره
matter on hand U موضوع بحث
monomaniac U دیوانه یک موضوع
out of question U خارج از موضوع
What is it all about ? U موضوع چیست ؟
not to the point U خارج از موضوع
issues U موضوع دعوی
side show U موضوع فرعی
sides of the question U اطراف موضوع
subject matter U مطلب موضوع
objective complement U مکمل موضوع
neither here nor there <idiom> U بیربط به موضوع
problem U معما موضوع
subject and predicate U موضوع و محمول
not to point U بیرون از موضوع
business U موضوع تجارت
businesses U موضوع تجارت
lemma U مقدمه موضوع
issued U موضوع دعوی
subduce U موضوع کردن
off the track U از موضوع پرت
sign position U موضوع علامت
side issues U موضوع فرعی
What's behind all this? U موضوع چه است؟
subjecting U رعایا موضوع
What's up? U موضوع چه است؟
What's on? U موضوع چه است؟
subjects U شیی موضوع
grievance U موضوع شکایت
What is happening? U موضوع چه است؟
What gives? U موضوع چه است؟
subjects U رعایا موضوع
What's wrong? U موضوع چه است؟
What is the matter? U موضوع چه است؟
subject U شیی موضوع
subject U رعایا موضوع
subjected U شیی موضوع
What's the matter? U موضوع چیه؟
side issue U موضوع فرعی
subjected U رعایا موضوع
subjecting U شیی موضوع
What's cooking? U موضوع چه است؟
objects U موضوع منظره
objected U موضوع منظره
postulates U اصل موضوع
postulating U اصل موضوع
What's going on? U موضوع چه است؟
indirect objects U موضوع منظره
direct objects U موضوع منظره
recitations U تعریف موضوع
postulated U اصل موضوع
objecting U موضوع منظره
beside the question U خارج از موضوع
at issue U موضوع بحث
object U موضوع منظره
recitation U تعریف موضوع
a horse of another colour [different colour] U موضوع علیحده
postulate U اصل موضوع
subject U مبحث موضوع مطالعه
plots U موضوع اصلی توط ئه
the tax in question U مالیات موضوع بحث
That is beside the point. It is irrelevant ( inconsequential , immaterial ) . U ربطی به موضوع ندارد
thematic apperception test U ازمون اندریافت موضوع
reagent U موضوع ازمایش روانی
topicality U موضوع موردبحث روز
question in dispute U موضوع متنازع فیه
plotted U موضوع اصلی توط ئه
plot U موضوع اصلی توط ئه
subjected U مبحث موضوع مطالعه
permit goods coveredby U کالای موضوع پروانه
subjects U مبحث موضوع مطالعه
that is not the question U موضوع این نیست
that is a matter of habit U موضوع عادت است
subjecting U مبحث موضوع مطالعه
stick to the point U از موضوع خارج نشوید
remind me ofit U ان موضوع را بخاطرمن بیاورید
the matter in hand U موضوع مورد بحث
monographs U رساله درباره یک موضوع
monograph U رساله درباره یک موضوع
the matter is perplexed U موضوع درهم است
It deals with ... U موضوع در باره ... است.
causing U موضوع منازع فیه
it is a question of money U موضوع پول است
name of the game <idiom> U قسمت اصلی یک موضوع
red herring <idiom> U از موضوع اصلی دورکردن
lowdown <idiom> U لپ مطلب ،حقیقت موضوع
matter in hand U موضوع مورد بحث
at stake U نامعلوم موضوع بحث
causes U موضوع منازع فیه
cause U موضوع منازع فیه
contenting U موضوع یک برنامه یا متن
deviate from the main subject U از موضوع خارج شدن
donnee U موضوع داستان یا درام
embroglio U گیر موضوع غامض
i a with you on that matter U من در ان موضوع با شماموافق هستم
content U موضوع یک برنامه یا متن
there U دراین موضوع انجا
dawn on <idiom> U روشن شدن (موضوع)
vexata questio U موضوع متنازع فیه
object of worship U موضوع پرستش یاستایش
contested area U منطقه موضوع اختلاف
obiter dictum U خارج از موضوع دعوی
gambits U بذله موضوع بحث
gambit U بذله موضوع بحث
bet U موضوع شرط بندی
The contrary was proved. U عکس موضوع ثابت شد
bets U موضوع شرط بندی
The topic of our discussion . The subject of our talk (argument). U موضوع بحث وصحبت ما
It dawned on me. U بعدش من [آن موضوع را] فهمیدم.
distinguishes U بیان اختلاف بین دو موضوع
searches U جستجو برای یک موضوع داده
distinguish U بیان اختلاف بین دو موضوع
sideshow U موضوع فرعی انحراف اتفاقی
textbooks U کتاب اصلی دریک موضوع
textbook U کتاب اصلی دریک موضوع
searched U جستجو برای یک موضوع داده
specialising U مط العه و خبره بودن در یک موضوع
extrajudicial U بدون ارتباط به موضوع دعوی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com