English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
That's the way the cookie crumbles. <idiom> U موضوع اینطوری است. [اصطلاح روزمره]
That's the way the ball bounces. <idiom> U موضوع اینطوری است. [اصطلاح روزمره]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
That is it in a nutshell. U موضوع به طور خیلی مختصر اینطوری است.
Other Matches
in such a way [manner] <adv.> U اینطوری
queues U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
sequential access U فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
queued U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queueing U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queue U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
That's not so! U داستان اینطوری نیست!
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread U این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
red herring U شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herrings U شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
that is not the proposition U موضوع چیز دیگر است موضوع این نیست
That's just the way it is. U این حالا [دیگه] اینطوری است.
reverse U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversed U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversing U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
circular U فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circulars U فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
issued U موضوع
topics U موضوع ها
subjects U موضوع ها
themes U موضوع ها
subject [topic] U موضوع
topic U موضوع
theme U موضوع
themes U موضوع
text U موضوع
issue U موضوع
head U موضوع
texts U موضوع
motif U موضوع
motifs U موضوع
matter U موضوع
mattered U موضوع
mattering U موضوع
matters U موضوع
proposition U موضوع
propositioned U موضوع
propositions U موضوع
afair U موضوع
subjects U موضوع
question U موضوع
questioned U موضوع
questions U موضوع
point U موضوع
subject U موضوع
subjected U موضوع
subjecting U موضوع
propositioning U موضوع
plotless U بی موضوع
indirect objects U موضوع
criteria U موضوع
object U موضوع
topic U موضوع
issues U موضوع
topics U موضوع
direct objects U موضوع
objecting U موضوع
objects U موضوع
objected U موضوع
What's behind all this? U موضوع چه است؟
problems U معما موضوع
What is it all about ? U موضوع چیست ؟
lemma U مقدمه موضوع
fair game <idiom> U موضوع تهاجم
privity U موضوع محرمانه
beside the question U خارج از موضوع
at issue U موضوع بحث
affaire d'honneur U موضوع شرافتی
problem U معما موضوع
direct objects U موضوع منظره
subduce U موضوع کردن
indirect objects U موضوع منظره
subject U شیی موضوع
subject U رعایا موضوع
subjected U شیی موضوع
objects U موضوع منظره
subjected U رعایا موضوع
subjecting U شیی موضوع
subjects U رعایا موضوع
objecting U موضوع منظره
subjecting U رعایا موضوع
subjects U شیی موضوع
subject of debate U موضوع دعوی
subject and predicate U موضوع و محمول
res ipsa loquitur U موضوع گویاست
object U موضوع منظره
recitation U تعریف موضوع
recitations U تعریف موضوع
side show U موضوع فرعی
sides of the question U اطراف موضوع
side issues U موضوع فرعی
side issue U موضوع فرعی
universe of discourse U موضوع بحث
sign position U موضوع علامت
objected U موضوع منظره
case U موضوع حالت
cases U موضوع حالت
matter on hand U موضوع بحث
in question U موضوع بحث
postulated U اصل موضوع
in contestation U موضوع بحث
monomaniac U دیوانه یک موضوع
not to point U بیرون از موضوع
not to the point U خارج از موضوع
postulate U اصل موضوع
out of question U خارج از موضوع
postulates U اصل موضوع
decade U ده موضوع یا رویداد
decades U ده موضوع یا رویداد
business U موضوع تجارت
businesses U موضوع تجارت
it is a question of money U موضوع بسته به
What gives? U موضوع چه است؟
What is happening? U موضوع چه است؟
What's on? U موضوع چه است؟
a horse of another colour [different colour] U موضوع علیحده
postulating U اصل موضوع
grievance U موضوع شکایت
What's up? U موضوع چه است؟
What is the matter? U موضوع چه است؟
irrelevant U خارج از موضوع
objective complement U مکمل موضوع
off the track U از موضوع پرت
What's cooking? U موضوع چه است؟
neither here nor there <idiom> U بیربط به موضوع
subject matter U مطلب موضوع
What's the matter? U موضوع چیه؟
subject matter U موضوع اصلی
issues U موضوع دعوی
issue U موضوع دعوی
What's wrong? U موضوع چه است؟
issued U موضوع دعوی
issue U موضوع شماره
issues U موضوع شماره
What's going on? U موضوع چه است؟
issued U موضوع شماره
matter in hand U موضوع مورد بحث
subjects U مبحث موضوع مطالعه
deviate from the main subject U از موضوع خارج شدن
contested area U منطقه موضوع اختلاف
it is a question of money U موضوع پول است
question in dispute U موضوع متنازع فیه
embroglio U گیر موضوع غامض
object of worship U موضوع پرستش یاستایش
reagent U موضوع ازمایش روانی
stick to the point U از موضوع خارج نشوید
permit goods coveredby U کالای موضوع پروانه
that is not the question U موضوع این نیست
i a with you on that matter U من در ان موضوع با شماموافق هستم
remind me ofit U ان موضوع را بخاطرمن بیاورید
the matter in hand U موضوع مورد بحث
that is a matter of habit U موضوع عادت است
obiter dictum U خارج از موضوع دعوی
donnee U موضوع داستان یا درام
gambits U بذله موضوع بحث
bet U موضوع شرط بندی
red herring <idiom> U از موضوع اصلی دورکردن
lowdown <idiom> U لپ مطلب ،حقیقت موضوع
dawn on <idiom> U روشن شدن (موضوع)
gambit U بذله موضوع بحث
That is beside the point. It is irrelevant ( inconsequential , immaterial ) . U ربطی به موضوع ندارد
The topic of our discussion . The subject of our talk (argument). U موضوع بحث وصحبت ما
The contrary was proved. U عکس موضوع ثابت شد
It deals with ... U موضوع در باره ... است.
It dawned on me. U بعدش من [آن موضوع را] فهمیدم.
monograph U رساله درباره یک موضوع
monographs U رساله درباره یک موضوع
plot U موضوع اصلی توط ئه
plots U موضوع اصلی توط ئه
plotted U موضوع اصلی توط ئه
name of the game <idiom> U قسمت اصلی یک موضوع
bets U موضوع شرط بندی
causes U موضوع منازع فیه
subjecting U مبحث موضوع مطالعه
subjected U مبحث موضوع مطالعه
subject U مبحث موضوع مطالعه
vexata questio U موضوع متنازع فیه
the matter is perplexed U موضوع درهم است
topicality U موضوع موردبحث روز
the tax in question U مالیات موضوع بحث
at stake U نامعلوم موضوع بحث
contenting U موضوع یک برنامه یا متن
cause U موضوع منازع فیه
content U موضوع یک برنامه یا متن
causing U موضوع منازع فیه
thematic apperception test U ازمون اندریافت موضوع
there U دراین موضوع انجا
love is everything U موضوع اصلی محبت است
text book U کتاب اصلی دریک موضوع
the reverse of the medal U طرف یا جنبه دیگر موضوع
matter of mutual interest U موضوع دارای سود دوجانبه
I'll look into the matter. U من موضوع را دنبال خواهم کرد.
sonnet sequence U غزلیات دارای موضوع واحد
to expatiate on a subject U راجع یک موضوع زیادگویی کردن
Why have you seized on this topic? U چرا چسبیدی به این موضوع ؟
Not to know what one is talking about. U از موضوع ( مرحله )پرت بودن
To stick to the main topic ( issue ). U از موضوع اصلی خارج نشدن
That is a separate question. U این یک موضوع جدایی است.
It is pointless for her to come here . U موضوع ندارد اینجا بیاید
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com