Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
blocking position
U
موضع سد کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
position light
U
علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع
assumed position
U
موضع فعلی موضع اشغال شده فعلی
emplacement
U
موضع
attack position
U
موضع تک
spot
U
موضع
sites
U
موضع
spots
U
موضع
locations
U
موضع
site
U
موضع
position
U
موضع
location
U
موضع
locality
U
موضع
sited
U
موضع
positioned
U
موضع
localities
U
موضع
lodgment or lodge
U
موضع
lodgment
U
موضع
positioned
U
وضعیت موضع
delay position
U
موضع تاخیری
localization
U
موضع یابی
position
U
وضعیت موضع
inposition
U
مستقر در موضع
primary position
U
موضع اصلی
supplementary position
U
موضع تکمیلی
occupation of position
U
اشغال موضع
battle position
U
موضع نبرد
lodgment
U
موضع گیری
deployment
U
موضع صف ارایی
covered position
U
موضع پوشیده
inposition
U
به موضع رفتن
rendezvous area
U
موضع انتظار
primary position
U
موضع ابتدایی
alternate position
U
موضع فرعی
supplementary position
U
موضع یدکی
stand
U
مکث موضع
the seat of pain
U
موضع درد
turnabout
U
تغییر موضع
spots
U
لکه موضع
secondary position
U
موضع فرعی
emplacement
U
موضع گرفتن
turnabouts
U
تغییر موضع
spot
U
لکه موضع
punch position
U
موضع منگنه
secondary position
U
موضع یدکی
defense position
U
موضع دفاعی
defense position
U
موضع پدافندی
assumed position
U
موضع فرضی
firing position
U
موضع تیر
supplemental
U
موضع تکمیلی
locality
U
موضع مکان
localities
U
موضع مکان
selection of position
U
انتخاب موضع
displacement
U
تغییر موضع
active site
U
موضع فعال
block house
U
موضع مستحکم
alternate position
U
موضع یدکی
lodgement
U
موضع گیری
posts
U
محل ماموریت موضع
posted
U
محل ماموریت موضع
occupation of position
U
اشغال موضع کردن
localization of function
U
موضع یابی کارکرد
post-
U
محل ماموریت موضع
supplementary
U
موضع تکمیلی اضافی
post
U
محل ماموریت موضع
switch position
U
موضع رابط دفاعی
key position
U
موضع حساس و مهم
confirmed location
U
موضع تایید شده
switch position
U
موضع دفاعی بینابین
outfield
U
موضع توپگیردرمحوطه دوردست کریکت
preselect
U
پیش بینی موضع کردن
culminant
U
درمرتفع ترین موضع کامل
dummies
U
دروغی تقلبی موضع فریبنده
dummy
U
دروغی تقلبی موضع فریبنده
covered position
U
محوطه تحت پوشش موضع مخفی
displace
U
جابجا شدن تغییر موضع دادن
cheat
U
موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
foreland
U
زمین جلوی موضع دماغه سنگر
cheated
U
موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
cheats
U
موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
displaced
U
جابجا شدن تغییر موضع دادن
displaces
U
جابجا شدن تغییر موضع دادن
organizing
U
مرتب کردن ارایش دادن موضع
organizes
U
مرتب کردن ارایش دادن موضع
organize
U
مرتب کردن ارایش دادن موضع
organising
U
مرتب کردن ارایش دادن موضع
organises
U
مرتب کردن ارایش دادن موضع
delay position
U
موضع مخصوص اجرای عملیات تاخیری
permanent emplacement
U
موضع دائمی یکان یا جنگ افزار
displacing
U
جابجا شدن تغییر موضع دادن
hip shoot
U
تیراندازی غیر مترقبه بااشغال موضع ناگهانی
layig up position
U
موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
long off
U
موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
emplace
U
جا گذاشتن موضع گرفتن مستقر کردن یاشدن
olympic trench shooting
U
مسابقه تیراندازی المپیک با 5تیر از 5 موضع مختلف
redoubt
U
موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
long spot
U
موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
pass shooting
U
شکار مرغابی هنگام گذشتن ازبالای موضع شکارچی
circle of position
U
دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر
disposition
U
صورت بندی وضع گسترش موضع گرفتن تغییر مکان
caught with hand in the cookie jar
<idiom>
U
مچ کسی را گرفتن
[بخصوص در مورد سوء استفاده از موضع قدرت و مقام]
block the plate
U
موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
third base
U
موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
reference position
U
محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
fall back
U
تغییر موضع به عقب دادن عقب نشینی کردن
defilade
U
درجان پناه و موضع گرفتن پناه یافتن
firing position
U
موضع اتش وضعیت تیراندازی حالت تیراندازی
organization
U
سازمان دادن ارایش دادن موضع
organisations
U
سازمان دادن ارایش دادن موضع
organizations
U
سازمان دادن ارایش دادن موضع
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
presentor
U
ارائه کننده معرفی کننده
prosecutor
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
coordinator
U
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
insulator
U
جدا کننده عایق کننده
presenters
U
ارائه کننده معرفی کننده
sniffy
U
افهار تنفر کننده فن فن کننده
intermediaries
U
وساطت کننده مداخله کننده
suberter
U
سرنگون کننده تضعیف کننده
intermediary
U
وساطت کننده مداخله کننده
prosecutors
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
acknowledger
U
تصدیق کننده قبول کننده
trimmer
U
دستکاری کننده صاف کننده
discriminant
U
تفکیک کننده جدا کننده
transmitters
U
منتقل کننده مخابره کننده
supplicant
U
درخواست کننده تضرع کننده
supplicants
U
درخواست کننده تضرع کننده
toasters
U
سرخ کننده برشته کننده
gesticulant
U
اشاره کننده وحرکت کننده
insulators
U
جدا کننده عایق کننده
presenter
U
ارائه کننده معرفی کننده
toaster
U
سرخ کننده برشته کننده
hanger
U
اویزان کننده معلق کننده
hangers
U
اویزان کننده معلق کننده
thwarter
U
خنثی کننده مسدود کننده
divider
U
جدا کننده تقسیم کننده
vibrator
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
contractive
U
جمع کننده چوروک کننده
preventive
U
حفافت کننده جلوگیری کننده
modifiers
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
diverting
U
سرگرم کننده منحرف کننده
thickener
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
venerator
U
تکریم کننده ستایش کننده
modulator demodulator
U
تلفیق کننده- تفکیک کننده
corruptor
U
فاسد کننده منحرف کننده
thickeners
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
striking force
U
نیروی تک کننده یا کمین کننده
favourer
U
یاری کننده مساعدت کننده
spell binder
U
مسحور کننده مجذوب کننده
designative
U
اشاره کننده تعیین کننده
oppressive
U
خورد کننده ناراحت کننده
cogitator
U
اندیشه کننده مطالعه کننده
modifier
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
corrupter
U
فاسد کننده منحرف کننده
vibrators
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
desolater
U
ویران کننده متروک کننده
desolator
U
ویران کننده متروک کننده
whetstone
U
تیز کننده تند کننده
practicer
U
تمرین کننده مشق کننده
transmitter
U
منتقل کننده مخابره کننده
lifter
U
مرتفع کننده برطرف کننده
provisioner
U
تدارک کننده تهیه کننده
homager
U
تجلیل کننده کرنش کننده
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
accaimer
U
هلهله کننده تحسین کننده
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler
U
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity
U
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer
U
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit
U
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication
U
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com