Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
music therapy
U
موسیقی درمانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
play by ear
<idiom>
U
توانایی اجرای موسیقی تنها با گوش وبدون خواندن موسیقی
to sight-read something
U
از روی ورقه
[نت موسیقی]
آلت موسیقی بازی کردن
melodies
U
مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
melody
U
مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
MIDI Mapper
U
برنامه پشتیبانی شده با windows که به کاربران MIDI با تجربه امکان تغییر نحوه ارسال نت موسیقی به دستگاههای موسیقی به PC را بیان میکند
musicom
U
یک زبان برنامه نویسی تصنیفی که روش هایی برای تولید تصنیفهای موسیقی اصیل بعلاوه موسیقی ترکیبی ارائه میدهد
MIDI file
U
فایل ذخیره شده روی PC که حاوی نتهای موسیقی و اطلاعات صوتی است که توسط کارت وسط MIDI به قطعه موسیقی ارسال میشود
therapeutic
U
درمانی
hydrotherapy
U
اب درمانی
physiotherapy
U
تن درمانی
remedial
U
درمانی
physical therapy
U
تن درمانی
hydropathic
U
اب درمانی
psychotherapy
U
روان درمانی
speech therapy
U
گفتار درمانی
chemotherapy
U
شیمی درمانی
group therapy
U
گروه درمانی
relaxation therapy
U
ارمش درمانی
logopedics
U
گفتار درمانی
homoeopathy
[British]
U
همسان درمانی
role therapy
U
نقش درمانی
semantic therapy
U
معنا درمانی
therapeutic community
U
اجتماع درمانی
therapeutic impasse
U
بن بست درمانی
thermotherapy
U
حرارت درمانی
recreation therapy
U
سرگرمی درمانی
will therapy
U
اراده درمانی
play therapy
U
بازی درمانی
physical therapy
U
ورزش درمانی
narcotherapy
U
تخدیر درمانی
radiotherapy
U
پرتو درمانی
religious therapy
U
دین درمانی
reality therapy
U
واقعیت درمانی
hydrotherapeutic
U
بنگاه اب درمانی
hydropath establishment
U
بنگاه اب درمانی
gestalt therapy
U
گشتالت درمانی
family therapy
U
خانواده درمانی
electrotherapy
U
برق درمانی
art therapy
U
هنر درمانی
convulsive therapy
U
تشنج درمانی
behavior therapy
U
رفتار درمانی
hydropathist
U
متخصص اب درمانی
milieu therapy
U
محیط درمانی
kinesiotherapy
U
جنبش درمانی
insight therapy
U
بینش درمانی
immunotherapy
U
ایمن درمانی
hypnotherapy
U
هیپنوتیسم درمانی
therapeutic millieu
U
محیط درمانی
homeopathy
U
همسان درمانی
directive psychotherapy
U
روان درمانی رهنمودی
reconstructive psychotherapy
U
روان درمانی بازساختی
ambulatory psychotherapy
U
روان درمانی سر پایی
direct psychotherapy
U
روان درمانی رهنمودی
balneology
U
علم استحمام درمانی
psychagogy
U
روان درمانی رهنمودی
curative
U
دارای خاصیت درمانی
nondirective psychotherapy
U
روان درمانی بی رهنمود
cerebral electrotherapy
U
برق درمانی مغزی
brief psychotherapy
U
روان درمانی کوتاه مدت
hospitalization
U
پذیرایی خدمات بیمارستانی و درمانی
triage
U
سیستم ارزیابی خدمات پزشکی و نیازهای درمانی پرسنل
crymotherapy
U
درمان بوسیله سرما سرما درمانی
cryotherapy
U
درمان بوسیله سرما سرما درمانی
ear for music
U
موسیقی
ragtime
U
در موسیقی
music
U
موسیقی
treble clef
U
موسیقی
treble staff
U
موسیقی
fa
U
چهارمین نت موسیقی
instructor of music
U
مشاق موسیقی
instrumentally
U
با الت موسیقی
subdominant
U
نت چهارم موسیقی
euterpe
U
الهه موسیقی
computer music
U
موسیقی کامپیوتری
devotion to music
U
دلبستگی به موسیقی
electronic music
U
موسیقی الکترونیکی
quire
U
گروه کر
[موسیقی]
discos
U
موسیقی دیسکو
disco
U
موسیقی دیسکو
chamber music
U
موسیقی مجلسی
boogies
U
موسیقی بوگی
musicologist
U
موسیقی شناس
boogies
U
موسیقی راک
musicology
U
موسیقی شناسی
boogieing
U
موسیقی بوگی
boogieing
U
موسیقی راک
boogied
U
موسیقی بوگی
noteless
U
غیر موسیقی
philharmonic
U
عاشق موسیقی
boogied
U
موسیقی راک
boogie
U
موسیقی بوگی
boogie
U
موسیقی راک
boleros
U
موسیقی بولرو
make music
U
موسیقی ساختن
music synthesizer
U
ایجادکننده موسیقی
background sound
U
موسیقی پس زمینه
musical ability
U
توانش موسیقی
musical language
U
زبان موسیقی
musicality
U
برابری با موسیقی
musicality
U
ذوق موسیقی
musicalness
U
برابری با موسیقی
musicalness
U
ذوق موسیقی
background music
U
موسیقی پس زمینه
ambient music
U
موسیقی پس زمینه
background sound
U
موسیقی متن
background music
U
موسیقی متن
ambient music
U
موسیقی متن
play music
U
موسیقی ساختن
unvocal
U
بدون موسیقی
jazz
U
موسیقی جاز
opus
U
قطعه موسیقی
music halls
U
سالن موسیقی
music hall
U
سالن موسیقی
prick
U
نقطه نت موسیقی
pricked
U
نقطه نت موسیقی
note
U
نت موسیقی نوشتن
pricking
U
نقطه نت موسیقی
ragtime
U
موسیقی ضربی
pricks
U
نقطه نت موسیقی
musical instruments
U
الت موسیقی
musical instrument
U
الت موسیقی
forte
U
موسیقی بلند
fortes
U
موسیقی بلند
carillons
U
زنگهای موسیقی
carillon
U
زنگهای موسیقی
notes
U
نت موسیقی نوشتن
opuses
U
قطعه موسیقی
concerto
U
قطعه موسیقی
beats
U
ضربت موسیقی
beat
U
ضربت موسیقی
musicians
U
موسیقی دان
musician
U
موسیقی دان
concertos
U
قطعه موسیقی
noting
U
نت موسیقی نوشتن
notes
U
اهنگ صدا نت موسیقی
bands
U
دستهء موسیقی اتحاد
anvil
U
سندان
[آلت موسیقی]
tablature
U
نوعی علائم موسیقی
talent for musics
U
استعداد یا ذوق موسیقی
chiming
U
ترتیب زنگهای موسیقی
medleys
U
قطعه موسیقی مختلط
noting
U
اهنگ صدا نت موسیقی
octaves
U
نتهای هشتگانه موسیقی
note
U
اهنگ صدا نت موسیقی
octave
U
نتهای هشتگانه موسیقی
stroke
[guitar]
U
زدن
[گیتار]
[موسیقی]
medley
U
قطعه موسیقی مختلط
melodies
U
صدای موسیقی نوا
melody
U
صدای موسیقی نوا
soul music
U
موسیقی مذهبی سیاهپوستان
soundtrack
U
موسیقی ضبط شده
soundtracks
U
موسیقی ضبط شده
played
U
الت موسیقی نواختن
chimes
U
ترتیب زنگهای موسیقی
tin pan alley
U
جماعت موسیقی دانان
chimed
U
ترتیب زنگهای موسیقی
chime
U
ترتیب زنگهای موسیقی
Beautiful music ( weather ) .
U
موسیقی ( هوای ) قشنگ
duets
U
قطعه موسیقی یا اوازدونفری
duet
U
قطعه موسیقی یا اوازدونفری
reed
U
الت موسیقی بادی
timpani
U
تیمپانی ها
[ساز موسیقی]
kettledrums
U
تیمپانی ها
[ساز موسیقی]
timpani
U
دهل ها
[ساز موسیقی]
kettledrums
U
دهل ها
[ساز موسیقی]
timpani
U
کوسها
[ساز موسیقی]
plainsong
U
سرودمناجاتی و بدون موسیقی
immusical
U
خارج ازقواعد موسیقی
musically
U
مطابق اصول موسیقی
kettledrums
U
کوسها
[ساز موسیقی]
intermezzo
U
قطعه موسیقی کوتاه
timpano
U
کوس
[ساز موسیقی]
glockenspiel
U
نوعی الت موسیقی
to harp
U
چنگ زدن
[موسیقی]
banstand
U
محل دستهء موسیقی
to play
[the]
harp
U
چنگ زدن
[موسیقی]
march
U
موسیقی نظامی یا مارش
etude
U
قطعهء موسیقی کوتاه
euphonium
U
یکجورالت موسیقی بادی
gavote
U
موسیقی این رقص
gavotte
U
موسیقی این رقص
playing
U
الت موسیقی نواختن
plays
U
الت موسیقی نواختن
wind instrument
U
الات موسیقی بادی
wind instruments
U
الات موسیقی بادی
serenade
U
قطعه موسیقی عاشقانه
percussion instrument
U
الات موسیقی ضربی
serenaded
U
قطعه موسیقی عاشقانه
serenades
U
قطعه موسیقی عاشقانه
serenading
U
قطعه موسیقی عاشقانه
band
U
دستهء موسیقی اتحاد
postlude
U
قطعه موسیقی پایان
lyrical
U
غزلی موسیقی یا شعربزمی
play
U
الت موسیقی نواختن
bandsmen
U
عضو دستهء موسیقی
marches
U
موسیقی نظامی یا مارش
castanet
U
یک نوع الت موسیقی
marched
U
موسیقی نظامی یا مارش
dulcet
U
نوعی الت موسیقی
bandsman
U
عضو دستهء موسیقی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com