Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (21 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
woodwind
U
موسیقی برای سازهای بادی چوبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
the wind drowned the strigs
U
سازهای بادی صدای سازهای سیمی را خفه میکند
wind instruments
U
الات موسیقی بادی
euphonium
U
یکجورالت موسیقی بادی
wind instrument
U
الات موسیقی بادی
reed
U
الت موسیقی بادی
saxophones
U
نوعی الت موسیقی بادی
fugues
U
نوعی الت بادی موسیقی
saxophone
U
نوعی الت موسیقی بادی
reed organ
U
یکنوع الت موسیقی بادی
fugue
U
نوعی الت بادی موسیقی
aeolian harp
آلت موسیقی بادی شبیه به جعبه
reed pipe
U
لوله یا نای الات موسیقی بادی
reed stop
U
کلید یا جا انگلشتی الات موسیقی بادی
english horn
U
نوعی ساز بادی چوبی انگلیسی که دارای دوزبانه است
musicom
U
یک زبان برنامه نویسی تصنیفی که روش هایی برای تولید تصنیفهای موسیقی اصیل بعلاوه موسیقی ترکیبی ارائه میدهد
chute
U
سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
chutes
U
سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
air bedding
U
لایههای لاستیکی بادی بالشتکهای بادی
life raft
قایق چوبی
[برای نجات غریق]
pallet
U
سکوی چوبی یا پلاستیکی برای حمل کالا
mop
U
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
aquaplane
U
قطعهء چوبی که برای اسکی ابی بکار میرود
mopped
U
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mops
U
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mopping
U
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
stick bridge
U
پل دراز چوبی و فلزی کمکی برای رسیدن به گوی بیلیارد
dipstick
U
میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
swob
U
چوبی که برسران پنبه یا اسفنج پیچیده برای پاک کردن بکاربرن
chopsticks
U
میلههای عاج یا چوبی که چینی ها برای خوردن برنج از ان استفاده میکنند
peg
U
میله چوبی با نوک تیز
[برای محکم بستن چیزی به آنها]
dipsticks
U
میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
ninepins
U
یکجور بازی با نه میله چوبی که انهارابا گوی چوبی می خوابانند
monochord
U
الت یک سیمه که برای نمایش نسبت میان صداهای موسیقی بکار میرود
staked
U
ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
stakes
U
ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
stake
U
ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
play by ear
<idiom>
U
توانایی اجرای موسیقی تنها با گوش وبدون خواندن موسیقی
to sight-read something
U
از روی ورقه
[نت موسیقی]
آلت موسیقی بازی کردن
melody
U
مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
melodies
U
مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
stringed instruments
U
سازهای سیمی
structual engineering
U
مهندس سازهای
structural steel
U
فولاد سازهای
structrual steelwork
U
فولاد سازهای
structural section
U
مقطع سازهای
structural element
U
بخش سازهای
structural concrete
U
بتن سازهای
telltale
U
نوار فلزی یا چوبی روی دیوار جلو اسکواش نوارپارچه وصل به بادبان برای نشان دادن سمت باد
MIDI Mapper
U
برنامه پشتیبانی شده با windows که به کاربران MIDI با تجربه امکان تغییر نحوه ارسال نت موسیقی به دستگاههای موسیقی به PC را بیان میکند
shed stick
U
چوب هاف
[چوبی است نازک تر از کوجی که برای جدا کردن تارها در موقع عبور دادن پود بکار می رود.]
ligature
U
کلیدکوک سازهای زهی
MIDI file
U
فایل ذخیره شده روی PC که حاوی نتهای موسیقی و اطلاعات صوتی است که توسط کارت وسط MIDI به قطعه موسیقی ارسال میشود
string band
U
دسته موزیک سازهای سیمی
noggin
U
سطل چوبی لیوان چوبی
noggins
U
سطل چوبی لیوان چوبی
naggin
U
سطل چوبی لیوان چوبی
design load
U
حداکثر بار یا نیرویی که اجزاء سازهای توانایی ان را دارند
structural failure
U
نقص یا ضعف سازهای شکست در برابر نیرو یا بار
treenail
U
میخ بزرگ چوبی با میخ چوبی یا گوه بهم کوبیدن
trenail
U
میخ بزرگ چوبی با میخ چوبی یا گوه بهم کوبیدن
croquet
U
بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
untimate load
U
بیشترین نیروئی که هر جزء سازهای بدون شکستن بایدتحمل کند
gavel
[چکش چوبی قضات]
چکش چوبی حراج کنندگان یاروسای انجمن ها چکش حراجی
wing spar
U
عضو سازهای اصلی بال درامتداد خط واصل دو سر بال
body shirt
U
بادی
flatuous
U
بادی
blowy
U
بادی
pneumatic
U
بادی
pop gun
U
تفنگ بادی
hurricane lamp
U
چراغ بادی
pneumatic riveting
U
پرچکاری بادی
blow gun
U
تفنگ بادی
air brakes
U
ترمز بادی
air brake
U
ترمز بادی
wind generator
U
مولد بادی
windmill
U
اسیاب بادی
wind corrosion
U
ساییدگی بادی
windmills
U
اسیاب بادی
hurricane lamps
U
چراغ بادی
pneumatic tools
U
اسبابهای بادی
pneumatic tire
U
لاستیک بادی
wind current
U
جریان بادی
wind erosion
U
فرسایش بادی
pneumatic press
U
پرس بادی
air pump
U
تلمبهء بادی
airguns
U
تفنگ بادی
airguns
U
سلاح بادی
sailboat
U
قایق بادی
aeromotor
U
موتور بادی
air bed
U
تشک بادی
air blast transformer
U
مبدل بادی
fly ash
U
خاکستر بادی
air gun
U
تفنگ بادی
running sand
U
ماسه بادی
pneumatic fender
U
دفرای بادی
air hammer
U
چکش بادی
air operated horn
U
شیپور بادی
pneumatic hammer
U
چکش بادی
lanterns
U
چراغ بادی
sailboats
U
قایق بادی
blow pipe
U
تفنگ بادی
blowgun
U
تفنگ بادی
blowtube
U
تفنگ بادی
marine sand
U
ماسه بادی
pneumatic
U
لاستیک بادی
dune sand
U
ماسه بادی
at first blush
U
در بادی امر
quicksand
U
ماسه بادی
air rifles
U
تفنگ بادی
lantern
U
چراغ بادی
air rifle
U
تفنگ بادی
airgun
U
سلاح بادی
airgun
U
تفنگ بادی
sailed
U
مسافرت با قایق بادی
sailed
U
شراع کشتی بادی
sailings
U
شراع کشتی بادی
self moved
U
دارای حرکت بادی
popgun
U
تفنگ بادی بچگانه
air operated press
U
پرس بادی پنوماتیکی
sailings
U
مسافرت با قایق بادی
chipping hammer
U
چکش بادی اهنبر
fresh breeze
U
بادی که ساعتی 23 کیلومتربوزد
chipping hammer
U
چکش بادی اهن بر
sail
U
مسافرت با قایق بادی
sail arm
U
پره اسیاب بادی
riveting hammer
U
چکش بادی پرچ
sailing
U
قایقرانی با قایق بادی
auxiliary sailing vessel
U
کشتی بادی موتوردار
square rigger
U
نوعی کشتی بادی
schooners
U
نوعی قایق بادی
vane of windmill
U
پره اسیاب بادی
air operated pendulum type screen wiper
U
بادامک پاندولی بادی
sail
U
شراع کشتی بادی
schooner
U
نوعی قایق بادی
eolation
U
سنگ فرسایی بادی
primafacie
U
در بادی امر قابل قبول
to go for a sail
U
با کشتی بادی سفریاگردش کردن
windmill
U
هر چیزی شبیه اسیاب بادی
yaghtman's anchor
U
لنگر قایقهای بادی کوچک
an off shore wind
U
بادی که از سوی دریا بوزد
windmills
U
هر چیزی شبیه اسیاب بادی
ophicleide
U
یکجور ساز بادی برنجین
balloon tire
U
لاستیک بادی عاج دار
peabody picture vocabulary test
U
ازمون واژگان مصور پی بادی
quartering
U
بادی که با زاویه کج بطرفی می وزد
yacht
O
کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
yachts
U
کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
meter rule
U
مقررات مربوط به ساختن قایقهای بادی
to sail
[for]
U
با کشتی بادی آغاز به سفر کردن
[به]
fresh gale
U
بادی که با سرعت ساعتی 93تا 64 میل بوزد
fishtail wind
U
بادی که مداوما به چپ وراست یا جلو و عقب تغییرجهت میدهد
open jet tunnel
U
تونل بادی که قسما کار ان باز بوده و فاقد دیواره میباشد
closed jet tunnel
U
تونل بادی نه الزاما با مداربسته بلکه قسمت اصلی ان کاملا بسته است
kiosks
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
timber dam
U
سد چوبی
coach built
U
چوبی
arboreous
U
چوبی
xyloid
U
چوبی
wooden
U
چوبی
stockade
U
سد چوبی
ligneous
U
چوبی
stockades
U
سد چوبی
block-house
U
دژ چوبی
stakes
U
میله چوبی
stakes
U
میخ چوبی
maul or mall
U
چکش چوبی
dowel
U
میخ چوبی
pickets
U
میخ چوبی
lollipop
U
اب نبات چوبی
neutral atmosphere
U
چوبی اثر
picketed
U
میخ چوبی
stander
U
تیرک چوبی
peg-leg
U
پای چوبی
roller fender
U
دفرای چوبی
stake
U
میله چوبی
thumbpiece
U
گیر چوبی
spile
U
میخ چوبی
firkin
U
بشکه چوبی
timber framing
U
استخوانبندی چوبی
mauling
U
چکش چوبی
peg-legs
U
پای چوبی
cock horse
U
اسب چوبی
timber assembling
U
اتصال چوبی
fid
U
پاروی چوبی
mauling
U
پتک چوبی
shore
U
شمع چوبی
mauls
U
چکش چوبی
staked
U
میخ چوبی
mauls
U
پتک چوبی
staked
U
میله چوبی
stake
U
میخ چوبی
round dance
U
رقص چوبی
picket
U
میخ چوبی
xylophones
U
سنتور چوبی
xylophone
U
سنتور چوبی
corduroy
U
راه چوبی
tubs
U
تغار چوبی
tub
U
تغار چوبی
square dance
U
رقص چوبی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com